تخریب شبانه میراث فرهنگی ایران در اصفهان با لودر
۱۴۰۴ تیر ۲۷, جمعهطی روزهای گذشته در پی عملیات خاکبرداری شبانه با لودر در گذر تاریخی "کمرزرین" شهر اصفهان، بخشهایی از لایههای باستانی مربوط به دورهی سلجوقیان تخریب شد. این در حالی است که اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان با تاخیر در محل حاضر شد؛ موضوعی که بار دیگر واکنشهای انتقادی گستردهای را در محافل فرهنگی، رسانهای و افکار عمومی بهدنبال داشت.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
گذر کمرزرین در مرکز بافت تاریخی اصفهان قرار دارد و به دلیل موقعیت خاص خود، حاوی لایههایی از تاریخ قرون گذشته، بهویژه دورهی سلجوقی است. در توافقی که میان شهرداری منطقه ۳ اصفهان و اداره میراث فرهنگی انجام شده بود، مجوز خاکبرداری تا عمق سه متر برای ایجاد مسیر دسترسی به یک مجتمع تجاری طلا صادر شد. شرط این توافق آن بود که در صورت برخورد با آثار تاریخی، عملیات فورا متوقف و بررسیهای کارشناسی انجام شود.
با این حال، شب ۲۴ تیرماه ۱۴۰۴، عملیات عمرانی در غیاب کارشناسان آغاز شد و بهسرعت بخشهایی از ساختارهای آجری باستانی تخریب شدند. تصاویر منتشرشده، وجود آجرچینیهایی با نقوش معماری سلجوقی را در میان خاکهای برداشتهشده نشان میدهد که ارزش بالای باستانشناسی این لایهها را تایید میکند.
این نخستینبار نیست که چنین رخدادی در اصفهان یا سایر شهرهای تاریخی ایران روی میدهد. پیشتر نیز گورستان تاریخی آبخشان، سقاخانه محله قبله دعا، و چند خانهی قاجاری در محله ابواسحاقیه اصفهان قربانی اقداماتی مشابه شده بودند. تاخیر در حضور کارشناسان، نبود واکنش پیشگیرانه و عملکرد صرفا واکنشی نهادهای مسئول در همه این موارد، وجه مشترک بوده است.
نابودی سیستماتیک میراث فرهنگی توسط جمهوری اسلامی
ناظران و متخصصان حوزه میراث فرهنگی بر این باورند که آنچه در حال وقوع است، مجموعهای از سهلانگاریهای پراکنده نیست، بلکه الگویی منسجم و نگرانکننده از نابودی سیستماتیک هویت تاریخی ایران است. از یکسو، نهادهایی چون سازمان میراث فرهنگی از اختیارات و ضمانت اجرایی کافی برای توقف عملیات برخوردار نیستند و از سوی دیگر، هماهنگی میان شهرداریها و دستگاههای عمرانی با متولیان فرهنگ و تاریخ عملا وجود ندارد یا عمدا نادیده گرفته میشود.
به بیان دیگر، امضای توافقنامههایی میان شهرداری و میراث، در غیاب نظارت دائمی و موثر، عملا کارایی خود را از دست داده است. نبود حضور میدانی کارشناسان میراث در محلهایی با خطر بالا باعث میشود که ماشینآلات عمرانی بدون هیچ مانعی وارد عرصههای حساس شوند و آثار غیرقابل جایگزینی را در سکوت کامل از بین ببرند.
بیشتر بخوانید:آثار باستانی اصفهان در خطر نابودی
همزمان، رویکرد غالب در پروژههای توسعهای جمهوری اسلامی، بهویژه در کلانشهرهایی چون اصفهان، مبتنی بر اولویت سود اقتصادی و ایدئولوژی اسلامی نسبت به ارزشهای تاریخی و ملی است. در بسیاری از موارد، آثار متعلق به دورههای پیشااسلامی عملا بیاهمیت تلقی میشوند یا حتی با نگاهی خصمانه به عنوان نمادهای فرهنگ غیر دینی یا "غیرخودی" نادیده گرفته میشوند. همین زاویهدید ایدئولوژیک، مسیر را برای حذف فیزیکی یا تخریب خاموش میراث فرهنگی ایران هموار کرده است.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
از نظر کارشناسان، در پس این روند، آنچه از بین میرود صرفا چند دیوار آجری نیست، بلکه حافظه تاریخی یک ملت است؛ لایههایی که میتوانستند زمینهساز بازخوانی هویت ایرانی، درک معماری بومی، و اتصال نسلهای امروز به گذشتهای چند هزارساله باشند. اما این میراث بهجای حفاظت، در پیادهرو پروژههای تجاری، معابر شهری و طرحهای شتابزده عمرانی زیر لودر دفن میشوند.
همزمان، انفعال نهادهای فرهنگی و سکوت معنادار مدیران ارشد جمهوری اسلامی، نشانهای دیگر از بیاهمیتی نظام نسبت به این موضوع است. وزارت میراث فرهنگی، بهجای ایفای نقش حافظ تاریخ، به ابزاری بیاختیار تبدیل شده که در برابر شهرداریها، پیمانکاران وابسته و نهادهای صاحب قدرت، نه صدای اعتراض دارد و نه اختیار توقف پروژهای را.
هشدار کارشناسان: "وزارت میراث فرهنگی ابزار توجیه است، نه بازدارنده"
در همین زمینه، هستی پودفروش، روزنامهنگار حوزه میراث فرهنگی، در گفتوگوی اختصاصی با دویچهوله فارسی تاکید میکند که این الگو، سالهاست در شهرهای تاریخی ایران تکرار میشود.
به گفته هستی پودفروش: «این نخستین بار نیست که به بهانه توسعه شهری و راهسازی میراث فرهنگی شهرهای ما نابود میشود. بزرگترین نمونه این تخریب طرح توسعه حرم شاه چراغ است که در حال حاضر بلای جان شهر شیراز و بافت تاریخی این شهر شده است. شهر اصفهان نیز از این تخریب های سیستماتیک در امان نمانده است. زمانی نه چنداندور فشارهای بین المللی و مردمی جلوی این تخریب ها را میگرفت مانند آسیب به منظر فرهنگی میدان نقش جهان و تخریب ساختمان جهان نما در دهه ۸۰ . اما اکنون چند سالی است که انجمن های میراث فرهنگی از بین رفته است و مردم به دلیل مشکلات اقتصادی و سیاسی اولویت کمتری به بحث ها فرهنگی میدهند و این نکته دست مسئولان شهری و پیمانکاران را برای تخریب میراث فرهنگی و پیشبرد طرح هایشان باز گذاشته است.»
او همچنین به مواردی چون عبور مترو از چهارباغ اصفهان و مرمت غیراصولی سیوسهپل با سیمان اشاره میکند و معتقد است که دلیل اصلی گسترش این تخریبها، تضعیف شدید اقتدار وزارت میراث فرهنگی است.
به گفته او، شهرداریها و مجریان پروژههای شهری پیش از آغاز هر طرح، موظف به اخذ مجوز از میراث فرهنگی هستند، اما نهتنها این الزام جدی گرفته نمیشود، بلکه گاهی بین مدیران شهری و ادارات میراث، توافقهای غیررسمی بدون طی مراحل تحقیقی صورت میگیرد.
هستی پودفروش میافزاید: «وقتی وزیر میراث فرهنگی آقای صالحی امیری (وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) در روز گرفتن رای اعتماد از نمایندگان نه در قامت یک مدیر حافظ میراث فرهنگی بلکه در قامت فردی که برای دستیابی به صندلی ریاست به هر خاری ای تن در میدهد ظاهر میشود شرایط میراث فرهنگی کشور بهتر از این نخواهد شد. صالحی امیری در روز رای اعتماد خطاب به نمایندگان گفت که اگر شما مخالف حریم های تعریف شده و تصویب شده آثار تاریخی هستید من این مژده را میدهم که این حریم ها را کوچکتر کنم. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان میراث فرهنگی بارها به متراژ حریم های مصوب آثار تاریخی اعتراض کرده و آن را مانعی برای تخریب آن آثار نمیدانند.»
فراموشی تاریخی؛ پروژهای بیصدا، اما ویرانگر
تخریب گذر کمرزرین، نه نخستین مورد است و نه، بهنظر میرسد، آخرین. اگر نهادهای مسئول درک نکنند که حفاظت از آثار تاریخی تنها وظیفهای قانونی نیست، بلکه مسئولیتی ملی و فرهنگی است، روند فعلی ادامه خواهد یافت.
در نبود اقتدار حقوقی، در غیاب اراده سیاسی، و در سایه نگاه ایدئولوژیک حاکم، هر نقطهای از بافت تاریخی ایران میتواند فردا هدف بعدی باشد. این تخریبها آرام و بیسر و صدا اتفاق میافتند، اما نتیجهشان چیزی جز یک کشور بیریشه، حافظهای قطعشده و آیندهای خالی از هویت نخواهد بود.
اگر میراث فرهنگی همچنان دیر برسد، بهزودی دیگر چیزی برای رسیدن باقی نمیماند.