ایران، زخمی از بی‌تدبیری و بی‌آبی

ایران، زخمی از بی‌تدبیری و بی‌آبی

منبع تصویر، NurPhoto via Getty Images

    • نویسنده, نیک‌آهنگ کوثر
    • شغل, روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر حوزه آب و محیط‌زیست

جوانان قدیم که کارتون «گالیور» را به خاطر دارند، حتماً شخصیت منفی‌باف و همیشه ناامیدی به نام «گلام» را به یاد می‌آورند؛ همان که تکیه‌کلامش این بود: «من می‌دونم، ما موفق نمی‌شیم، من می‌دونم.» حکایت این روزهای من هم بی‌شباهت به او نیست.

از سال ۱۳۸۰ که در دفتر محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت، درباره سیاست‌های کلان و مدیریت نادرست آب هشدار دادم، انتقاد کردم و بحران‌های آینده را پیش‌بینی کردم، همواره از بهبود اوضاع ناامید بوده‌ام.

ساختار حکمرانی و مدیریت آب در ایران، نه از عهد مادها که از دوران پس از جنگ جهانی دوم، با الگوبرداری از رویکردهای سازه‌محور غربی و اتکای کورکورانه به مأموریت هیدرولیک شکل گرفت؛ رویکردی که هدفش بهره‌برداری از هر قطره آب بود، بی‌آنکه بلایی که بر سر محیط زیست می‌آید دیده شود. نتیجه‌اش امروز پیداست: کارشناسان و مدیران پیشین وزارت نیرو و دیگر نهادها، که خود سال‌ها بخشی از مشکل بوده‌اند، حالا زبان به هشدار گشوده‌اند.

اما هشدار برخی از آن‌ها، شبیه دفاعیات متهمی است که می‌داند در دادگاه محکوم خواهد شد و حالا می‌خواهد با بیان بخش‌هایی از واقعیت، شدت حکم را کاهش دهد، البته بدون آنکه چیزی به ضررش تمام شود.

صرفه‌جویی در مصرف آب البته ضروری است و اگر مردم تهران بتوانند با همیاری و الگوگیری از تجربه کیپ‌تاون آفریقای جنوبی، فشار بر منابع محدود را کاهش دهند و شهر را تا پاییز از فاجعه نجات دهند، کاری بزرگ کرده‌اند. اما تکرار این جمله که «مردم باید صرفه‌جویی کنند» وقتی با بی‌مسئولیتی مدیران و حکمرانان آب همراه است، دردی را دوا نمی‌کند.

بحران آب در ایران
توضیح تصویر، دکتر آهنگ کوثر، پدر آبخوانداری نوین ایران در کنار جنگلی که در بیابان با کمک مهار سیلاب و تغذیه سفره آب زیرزمینی در گربایگان فسا ایجاد کرد

نمی‌توان از نقش شورای عالی آب و مدیرانی که کشور را به این نقطه رسانده‌اند چشم پوشید. مهم‌تر از همه، نمی‌توان از نقش آیت‌الله علی خامنه‌ای عبور کرد، کسی که سال‌ها بر افزایش جمعیت تا ۱۵۰ میلیون نفر اصرار داشت و منتقدانی را که هشدار می‌دادند ایران حتی توان تأمین آب و غذای بیش از ۵۰ میلیون نفر را ندارد، به شیوه‌های مختلف ساکت کرد. یک نمونه‌اش پدر درگذشته‌ام است؛ کسی که به نام پدر آبخوانداری نوین ایران شناخته می‌شد.

او به دلیل مخالفت با پروژه مخرب سد تنگ‌سرخ، حتی زمانی که سرطان بدنش را می‌فرسود، تحت بازجویی و فشار قضائی قرار گرفت. تا آنجا که باور کرد مردن از درد بیماری، بهتر از تحمل فشار نادانی حاکمان است. سال‌ها شیمی‌درمانی را نپذیرفت و وقتی هم که پذیرفت، دیگر دیر شده بود.

وضعیت آب ایران بدون آگاهی و مشارکت مردم بهبود نخواهد یافت. بخشی از فاجعه، به کوتاهی ما روزنامه‌نگاران و مدیران رسانه بازمی‌گردد، ما که تا طعم تشنگی، بی‌آبی و بی‌بهداشتی ناشی از بحران آب را نچشیده باشیم، نمی‌توانیم عمق رنج میلیون‌ها نفری را درک کنیم که روستاهایشان را ترک کرده‌اند و به حاشیه شهرها پناه آورده‌اند.

دولت‌های جمهوری اسلامی برای ساکت نگه‌داشتن شهروندان، از هر رودخانه، دریاچه و سفره آب زیرزمینی ممکن برداشتند تا آب به شهرهای بزرگ برسانند. اما امروز، اکثریت ایرانیان با واقعیتی تازه روبه‌رو شده‌اند: بسیاری از حتی وفاداران به نظام، حالا ضعف ساختار در تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای‌شان، آب، بهداشت، غذا، را به چشم می‌بینند. کمبود انرژی را در تابستان داغ لمس می‌کنند و درمی‌یابند که حاکمان، صدها میلیارد دلار را که باید صرف بهبود زندگی مردم می‌شد، در قمار هسته‌ای باختند و هیچ پاسخ‌گویی هم در کار نیست.

سد کرج

منبع تصویر، Getty Images

اما پرسش بزرگ این است: چه باید کرد؟ نمی‌خواهم مثل «گلام» کارتون گالیور بگویم: «ما موفق نمی‌شیم، من می‌دونم.» اما باید بگویم: نقطه آغاز، پذیرش واقعیت است. ما باخته‌ایم. آبخوان‌ها، حساب‌های پس‌انداز بلندمدت ما، تا حد زیادی خالی شده‌اند. ارثیه آبی‌مان را از دست داده‌ایم. حساب جاری‌مان، یعنی سدها و رودخانه‌ها، ته کشیده. برگ مشارکت مردمی هم نداریم.

پس ورشکسته‌ایم. اما اگر قدر هر قطره آب را بدانیم و برای مصرف چندباره همان قطره برنامه‌ریزی کنیم، بختی برای نجات هست. راه نجات، از پروژه‌های گران قیمت و ضدمحیط زیستی مثل شیرین کردن آب دریا و انتقال آب بین حوضه‌ای نمی‌گذرد، از تکیه بر شعور و تجربه و مصرف منطقی می‌گذرد.

گروهی از بهترین دانشمندان آب جهان، ایرانی‌اند اما نه امکان خدمت در داخل دارند و نه امنیت لازم برای حضور در ایران را دارند، چرا که «مافیای آب» مانع اصلی است. در مقابل، برخی دیگر دائماً می‌گویند که فقط و فقط اسرائیل می‌تواند مشکل را حل کند. باید یادآوری کرد که مشکل آب ایران با اف-۳۵ و بمباران حل نمی‌شود و حفره‌های ناشی از انفجار در تجریش و اوین، مخزن آب نخواهند شد.

اما از تجربه عالی اسرائیل در مدیریت مصرف و پاسخگویی و شفافیت می‌توان آموخت. ما باید با همکاری بین‌المللی، تحت نظارت کارشناسان آگاه داخل و خارج، بر اساس اقلیم نوین ایران و وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود، با احترام به طبیعت و توسعه دیپلماسی آبی کارآمد و با مشارکت مسئولانه مردم، ایران را نجات دهیم.

نادیده‌گرفتن بحران آب و ادامه روش‌های مُسکّنی و چسب‌زخمی، راهی جز فروپاشی برای ایران باقی نخواهد گذاشت.