

احتمال افزایش قیمت بنزین؛ مسیری پرتنش و تصمیمی پرهزینه
احتمال افزایش قیمت بنزین در ایران بحث داغ این روزهاست؛ تصمیمی در ظاهر اقتصادی که میتواند معادلات سیاسی و اجتماعی در ایران را دگرگون کند. آیا دولت پزشکیان آماده عبور از این پیچ خطرناک است؟ گفتوگو با یک کارشناس.

موضوع قیمت بنزین در ایران دوباره به بحث داغ این روزها تبدیل شده است. افزایش قیمت بنزین همواره از حساسترین تصمیمهای اقتصادی هر دولتی در ایران بوده که میتواند پیامدهای سیاسی و اجتماعی گستردهای به همراه داشته باشد. آخرین مثال ملموس آن اعتراضات سراسری آبان ۹۸ بود که افزایش سه برابری قیمت بنزین، آن را جرقه زد.
اظهارات مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران، و برخی دیگر از مقامهای رسمی نیز نشان میدهد که دولت او عزمی جدی برای گرانکردن قیمت بنزین دارد، اما در عین حال به نظر میرسد که فرآیند این موضوع سادهانگارانه و بدون توجه به شرایط کنونی جامعه پیش میرود. تصمیمهایی که بدون شفافیت و برنامهریزی دقیق اتخاذ شوند، نه تنها فشار اقتصادی بر مردم را افزایش میدهند، بلکه زخم تازهای بر پیکر اقتصاد نحیف ایران نیز وارد خواهند کرد.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
بهزاد احمدینیا، روزنامهنگار حوزه اقتصاد و انرژی، در گفتوگو با دویچه وله فارسی با اشاره با تأثیر بسیار بزرگ افزایش قیمت بنزین بر اقتصاد روزمره ایران میگوید: «بخش عمدهای از حملونقل و مصرف انرژی روزانه در ایران روی بنزین متمرکز است و این به تمام کالاها میرسد و باعث میشود تورم قیمتی به شدت احساسی در جامعه ایجاد شود. حتی همین الان که فقط صحبت از چنین افزایش قیمتی وجود دارد، این اثر را روی قیمت بسیاری از کالاها شاهد هستیم.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا اقتصاد ایران تحمل چنین چیزی را خواهد داشت، میگوید جواب هم بله و هم خیر است: «اقتصاد کلان ایران نیاز به افزایش قیمت بنزین دارد و باید این کار انجام شود؛ به این دلیل که دولت نه توان تامین بنزین و نه سوبسید آن را دارد. اما اقتصاد خانوار تاب تحمل این را نخواهد داشت. در حال حاضر حداقل دستمزد در بسیاری از شهرها از جمله تهران، حتی به نیمی از خط فقر هم نمیرسد و این باعث میشود اقشار کمدرآمد جامعه واقعا به مرز فروپاشی اقتصاد خانوار برسند و اثر آن برای خانوادهها غیرقابل تحمل خواهد بود.»
افزایش قیمت و احتمال تکرار آبان ۹۸
برخی رسانههای داخلی در ایران از احتمال سه نرخی شدن بنزین سخن گفتهاند. در این میان جمعی از نمایندگان مجلس با انتشار نامهای به سران سه قوه، درباره "تکرار فاجعه اقتصادی ۱۴۰۱" به دولت هشدار دادهاند.
برخی نیز نگران تکرار اعتراضات آبان ۹۸ هستند که منجر به کشتهشدن صدها نفر به دنبال سرکوب شدید معترضان از سوی حاکمیت شد.
بهزاد احمدینیا در همین رابطه توضیح میدهد که در آبان ۹۸ جامعه "پتانسیل یک انفجار" را داشت: «شرایطی که دولت روحانی ایجاد کرد، تایید و تکذیب مداوم، افزایش یک شبه قیمت بنزین بدون اعلام عمومی، برخورد گازانبری و چکشی با اعتراضات، برخلاف چیزی که روحانی در انتخابات علیه فالیباف میگفت خودش بدترین نوع برخورد را کرد و مجموعه این شرایط باعث شد که ما شاهد اتفاقات آبان ۱۳۹۸ باشیم.»
او معتقد است که در حال حاضر جامعه ایران توان واکنش شدید به افزایش قیمت بنزین را ندارد، به ویژه اگر حکومت نحوه افزایش قیمت را مدیریت کند. او میافزاید: «جامعه ایران امروز بعد از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل و تمام فشارهایی که طی امسال تحمل کرده و قیمت دلار و طلا که به طرز وحشتناکی رمق جامعه را گرفته، پتانسیل حرکت اجتماعی را از دست داده است. اعدامهای صورتگرفته در سال جاری نیز باعث به وجود آمدن فضای خفقان و ایجاد رعب و وحشت در جامعه شده است. باید ببینیم دولت چطور عمل خواهد کرد. همین الان دارند یک طرحی را مطرح میکنند که بنزین سه نرخی شود؛ قیمت سهمیهای، قیمت سهمیه دوم و قیمت آزاد و بنزین سوپر. اینها را طبقهبندی میکنند و مقداری از زهر اتفاق کاسته میشود.»
به گفته احمدینیا، احتمال دارد با گذشت زمان، تشدید وضعیت و ناامیدی، جامعه علیه جمهوری اسلامی و تصمیمات اقتصادیاش قیام کند، زیرا "وقتی مردم نتوانند نیازهای روزمره را تامین کنند و چیزی برای از دست دادن نداشته باشند، وقتی کار میکنند بازهم گرسنه هستند و فرقی نکند شغل داشته باشند یا نه، مجبورند به خیابان بیایند".
سناریوهای افزایش قیمت بنزین
بهزاد احمدینیا افزایش قیمت سوخت در ایران را قطعی میداند. او افزایش آرام آرام و پلکانی قیمت گاز و برق را مثال میزند و علت را "ناتوانی حکومت در تامین نیازها" برمیشمرد.
احمدینیا از این وضعیت با عنوان "ورشکستگی انرژی" یاد میکند؛ یعنی شرایطی که تعهدات حکومت در تحویل انرژی از توان تحویلش بالاتر است: «در چنین شرایطی اولین گام افزایش قیمت است تا شاید مقداری از مصرف کمتر شود و بتوان با سیاست "از این ستون به آن ستون فرج" ادامه داد. اما افزایش قیمت چقدر خواهد بود، ۳۰ هزار تومان؟ ۴۰ هزار تومان؟ ۱۰ هزار تومان؟ حکومت و دولت میسنجند تا ببینند جامعه کدام را قبول میکند. روش کار جمهوری اسلامی همیشه اینطور بوده است که قیمتی را اعلام میکند، بازخوردها را میسنجد تا ببیند چه اتفاقی خواهد افتاد و بعد تصمیم میگیرد چکار بکند.»
بیشتر بخوانید: یک نماینده مجلس: دولت برای واردات بنزین پول ندارد
این روزنامهنگار حوزه اقتصاد و انرژی، افزایش قیمت به ۳۴ هزار تومان را محتمل میداند و میگوید اینکه دولت اینکار را به صورت یکجا انجام دهد یا مرحلهای یا چند نرخی، مشخص نیست و میخواهند ببینند جامعه کدام را میپذیرد.
به گفته او سناریوهای دولت چندان گسترده نیست. جامعه توان پذیرش زیادی ندارد و از طرف دیگر دولت هم نمیتواند به این وضعیت ادامه دهد.
احمدینیا میافزاید: «تا این لحظه نمایندگان اصولگرا بیشتر تلاش داشتهاند که جامعه را برای یک واکنش آماده کنند. اما همانطور که گفتم جامعه در حال حاضر این آمادگی را ندارد و از طرف دیگر توان تحمل افزایش قیمت را هم ندارد. پس سناریوها محدود به این است که آیا توان انجامش وجود دارد یا ندارد. اینکه بخواهیم قیمت بنزین را به قیمت فوب خلیج فارس برسانیم در حالیکه درآمد مردم در این حد نیست و در شرایطی که بنزین یک کالای روزمره بسیار مهم برای مردم است، کاری غیر عقلانی و غیر منطقی است. جواب این استدلال که خب پس چرا لوازم خانگی و باقی کالاها به قیمت بینالمللی است و بنزین نیست، خیلی ساده است: بنزین یک کالای روزمره است. چرا قیمت نان در ایران مثلا معادل قیمت نان در آمریکا نیست؟ خب به این دلیل که درآمد مردم ایران اجازه چنین چیزی نمیدهد. قیمت بنزین حتی در کشورهای بزرگ با اقتصادهای بسیار بزرگ مثل آمریکا هم هنوز تعیینکننده و حساس است. به این دلیل که زندگی روزمره مردم را تحت تاثیر قرار میدهد.»
افزایش قیمت بنزین؛ راهحل واقعی یا دو برابر کردن مشکل؟
مسعود پزشکیان از زمان رقابتهای انتخاباتی همواره از افزایش قیمت بنزین و کاهش یارانه سوخت سخن گفته است. همچنین در بودجه سال ۱۴۰۴ نیز بر افزایش قیمت بنزین تاکید شده است. در حالی که به گفته کارشناسان، راهحل مشکل کسری بودجه، افزایش قیمت بنزین نیست.
بهزاد احمدینیا در همین راستا میگوید: «بهایی که دولت برای سوبسید بنزین پرداخت میکند، بسیار بیشتر از چیزی است که دریافت میکند. شاید مقداری از هزینهها کم کند اما توان چندانی به بودجه تزریق نمیکند.»
او مشکل اصلی حکومت را ورای مسئله بودجه، در "ناتوانی از تامین بنزین" میداند و میگوید در چنین وضعیتی حتی مهم نیست که بنزین به چه قیمتی فروخته میشود.
احمدینیا مشکل را اینگونه تشریح میکند: «پس از برجام و با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس، ایران شاید برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی به خودکفایی بنزین رسید. یعنی ما به اندازه بیش از مصرف روزانه، تولید بنزین داشتیم و این موجب شد که چند سالی به سراغ قیمت بنزین نروند، اما به محض اینکه برجام به مشکل برخورد، دیدیم که چه اتفاقاتی افتاد. شرایط تحریم در حال حاضر به جمهوری اسلامی اجازه واردات آزاد بنزین را هم نمیدهد و تنها تامینکنندهای که میتوان گفت جمهوری اسلامی از آن بنزین میخرید روسیه بود که این کشور در حال حاضر در جنگ با اوکراین پالایشگاههای بسیاری را از دست داده است. این باعث شده که روسیه برای تامین بنزین دچار مشکل باشد و دیگر حاضر نباشد به ایران بنزین صادر کنند. باقی کشورها هم به دلیل تحریمها حاضر نیستند به ایران بنزین صادر کنند.»
به گفته این روزنامهنگار حوزه اقتصاد و انرژی، کسبوکارها و جریان زندگی روزمره نمیتوانند برای مصرف کمتر بنزین حذف شوند تا صرفهجویی شود. در نتیجه هر کسب و کاری افزایش قیمت میدهد تا بتواند کسری بودجه خود را جبران کند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
احمدینیا مشکل اصلی را مافیای خودرو، که در ارتباط مستقیم با بیت رهبری است، و خودروهای پرمصرف تولید داخل میداند که برای نمونه به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر ۱۴ لیتر بنزین مصرف میکنند؛ رقمی که به گفته او در کل جهان در سطح خودروهای چهار سیلندر نظیر ندارد.
او همچنین به فروش نفت با تخفیف بسیار بالا و زیر قیمت جهانی به چین اشاره میکند که با وجود حجم گسترده سودی به کشور نمیرساند زیرا بخشی از آن پول به ایران برنمیگردد. اشاره او به اذعان رسانههای داخلی ایران به این موضوع است که دستکم ۳۰ درصد از ارز حاصل از صادرات به کشور بر نمیگردد.
این روزنامهنگار حوزه اقتصاد و انرژی، اینگونه نتیجه میگیرد: «اگر بنزین لیتری ۱۰۰ هزار تومان هم بشود باز هم مشکل جمهوری اسلامی نه در تامین، نه در سوبسید و نه در بخش رضایت اجتماعی حل نخواهد شد. پس این فقط مُسکنی است که فکر میکنند تزریق میکنند، اما احتمال اینکه اثرات جانبی مریض را بکشد وجود دارد. یعنی اقتصاد بسیار متزلزل ایران را در خطر فروپاشی قرار میدهد.»
هنوز روشن نیست که تصمیم نهایی دولت پزشکیان چه خواهد بود، اما واقعیت این است که در شرایط فعلی اقتصاد ایران، سنگینی بار اصلی هر تصمیمی بر دوش مردم خواهد افتاد و نتیجه محتمل آن به گواه بسیاری، چیزی جز کوچکتر شدن سفرههای آنان نخواهد بود.







