جمشید شمیرانی، آخرین بازمانده مکتب ضرب حسین تهرانی، در جنوب فرانسه به خاک سپرده شد

جمشید شمیرانی پنج روز پیش در ۸۴ سالگی در منزلش در شهر «لا تور دِگ» فرانسه درگذشت.

منبع تصویر، Farid Kheradmand

توضیح تصویر، جمشید شمیرانی پنج روز پیش در ۸۴ سالگی در خانه‌اش در شهر «فورکالکیور» فرانسه درگذشت
    • نویسنده, فرج بال‌افکن
    • شغل, بی‌بی‌سی

مراسم خاکسپاری جمشید شمیرانی، آخرین بازمانده مکتب تمبک حسین تهرانی، امروز دوشنبه ۱۹ آبان / ۱۰ نوامبر در روستای «سن‌مم» در جنوب فرانسه برگزار شد.

او کامیابی در زندگی‌اش را مرهون تمبک می‌دانست؛ «اول این که خدمت استاد بزرگوارم رسیدم که همیشه می‌گفت نوازنده قبل از هرچیز باید انسان باشد و انسانیت فرا بگیرد. دوم این که از محضر استادان ایرانی و خارجی استفاده کردم و سوم این که زندگی‌ام از این راه اداره شد.»

جمشید شمیرانی پنج روز پیش در ۸۴ سالگی در بیمارستان شهر «منوسک» فرانسه درگذشت. موسیقی‌دانان برجسته مثل داریوش طلایی و حسین علیزاده در سوگ یار دیرینشان، خاطرات‌شان را با بی‌بی‌سی فارسی در میان گذاشتند.

جمشید شمیرانی در سال ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد. از نوجوانی نزد حسین تهرانی، نوازنده نامدار تمبک ایران، هنرآموزی کرد و به‌تدریج به جمع بزرگان موسیقی راه‌یافت، آنچنان که در عنفوان جوانی نوازنده‌ای حرفه‌ای شد.

جمشید در سال ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد و از نوجوانی نزد حسین تهرانی، نوازنده نامدار تمبک ایران، نواختن این ساز را آموخت.

منبع تصویر، Courtesy of Shemirani Family

توضیح تصویر، جمشید شمیرانی نوجوان (نفر دوم از راست)، اوایل دهه ۳۰ خورشیدی

برای آشنایی بیشتر با جمشید شمیرانی از داریوش طلایی، ردیف‌دان و استاد تار، خواستم از خاطراتش بگوید. سابقه آشنایی این دو به ۵۴ سال پیش یعنی سال ۱۹۷۲میلادی بازمی‌گردد. آن موقع آقای طلایی دانشجوی سال اول موسیقی دانشگاه تهران بود که سازمان جشن هنر شیراز به موریس بژار، رقص‌پرداز شهیر فرانسوی، سفارش کارگردانی دو باله داد تا در جشن هنر سال ۱۳۵۱ در تخت جمشید شیراز به روی صحنه برود؛ اولی باله «گلستان» و دومی باله «فرح».

از همین رو موریس بژار از سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران خواست که موسیقی‌دانانی را برای تهیه این دو باله، و به‌ویژه برای باله گلستان، به بروکسل، پایتخت بلژیک بفرستند. مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران، که زیر مجموعه رادیو و تلویزیون بود، عده‌ای را برای اجرای باله گلستان، که الهام گرفته از اشعار سعدی بود، اعزام کرد.

داریوش طلایی به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید: «من بودم؛ جلال ذوالفنون، ناصر فرهنگ‌فر، داوود گنجه‌ای، محمدعلی حدادیان، محمد مقدسی، مارتا مانی‌زاده و نورالدین رضوی سروستانی. رفتیم آنجا. بعد حسین علیزاده هم به ما پیوست. خب ما زبان نمی‌دانستیم و آقای شمیرانی از پاریس آمد تا نقش مترجم داشته باشد، چون فرانسوی خیلی خوب صحبت می‌کرد.»

سازمان جشن هنر شیراز به موریس بژار، رقص‌پرداز شهیر اهل فرانسه سفارش کارگردانی دو باله داد تا در جشن هنر سال ۱۳۵۱ در تخت جمشید شیراز به روی صحنه برود.

منبع تصویر، Maktabe Talaei

توضیح تصویر، تصویر چپ، پوستر باله گلستان و تصویر راست، ایستاده: محمدعلی حدادیان، مارتا مانی‌زاده و نشسته از راست، ناصر فرهنگ‌فر، داوود گنجه‌ای، داریوش طلایی، جمشید شمیرانی و حسین علیزاده - بروکسل سپتامبر ۱۹۷۳

جمشید شمیرانی ۱۹ ساله بود که خانواده‌اش او را همچون برادر بزرگش، که دانشجوی زمین‌شناسی در دانشگاه سوربن بود، به فرانسه فرستادند تا شیمی یا ریاضی بخواند اما سرنوشت بار دیگر پای او را به عالم موسیقی کشاند.

آقای طلایی می‌گوید: «جمشید شمیرانی شخصیتی خیلی گرم و اجتماعی داشت. برای این که در همان نوزده سالگی در پاریس امرار معاش کند، در دفتر رادیو و تلویزیون ایران در شانزه‌لیزه شغل پایینی گرفته بود. از جمله این که موسیقی‌دان‌های آن سال‌ها را که از ایران به پاریس می‌رفتند از فرودگاه می‌آورد و برشان می‌گرداند. کم‌کم در همان شعبه رادیو و تلویزیون، در کنار خدماتی که انجام می‌داد، یک کلاس ضرب هم برای شاگردهای فرانسوی خود راه‌انداخت. خیلی مجذوب شخصیت او شده بودند.»

آشنایی جمشید شمیرانی با داریوش صفوت، که رئیس مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بود، موجب شد که او با تران وانکه و نلی کارون دو موسیقی‌شناس و آهنگساز برجسته رفت‌و‌آمد کند که به کمک آقای صفوت با موسیقی ایران آشنا شده بودند. شمیرانی بدین‌ترتیب دریافت آب باریکه زندگی‎‌اش از موسیقی سرچشمه می‌گیرد و دانشگاه را رها کرد.

برای پخش این فایل لطفا جاوا اسکریپت را فعال یا از یک مرورگر دیگر استفاده کنید.
Play video, "پیام حسین علیزاده برای درگذشت جمشید شمیرانی: عاشق و خستگی‌ناپذیر بود", مدت 4,18
توضیح ویدئو، پیام حسین علیزاده برای درگذشت جمشید شمیرانی: عاشق و خستگی‌ناپذیر بود

روایت حسین علیزاده از عشق و خستگی ناپذیری جمشید شمیرانی

جمشید شمیرانی در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی به دلیل همکاری دور و نزدیک خود با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و ارتباط با داریوش صفوت، به جشن هنر شیراز دعوت شد تا با استادش آثاری را اجرا کند.این اجرها به همنوازی با حسین تهرانی محدود نماند و با استادان به‌نام دیگری هم در حافظیه شیراز به روی صحنه رفت.

حسین علیزاده، ردیف‌دان، نوازنده و آهنگساز، به بی‌بی‌سی می‌گوید: «پیوند خاص شمیرانی با مرکز حفظ و اشاعه موجب شد که او نقشی به‌سزا در معرفی موسیقی ایران در خارج از کشور داشته باشد. به خصوص اولین قدم‌هایی که طی آن موسیقی ایرانی در دانشگاه‌هایی مثل سوربن عرضه شد، مدیون جمشید شمیرانی و داریوش طلایی بود.»

اقای علیزاده می‌گوید که آشنایی‌اش با جمشید شمیرانی از دهه پنجاه شروع شد که معرفی موسیقی ایرانی به جهان از اهداف مهم مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بود.

«من آن موقع خودم دانشجو بودم. همه کنسرت‌هایی که در اروپا انجام می‌شد در واقع جمشید راه‌اندازی و همکاری می‌کرد. جالب بود که در یک ماه دهها کنسرت با آقای شمیرانی در مدارس و دانشگاه‌ها برگزار می‌کردیم. حتی به شهرهای کوچکی می‌رفتیم که سالن موسیقی نداشتند و در کلیساها کنسرت می‌دادیم. شمیرانی عاشق کار و خستگی‌ناپذیر بود.»

به گفته حسین علیزاده اجراهای آقای شمیرانی در جشن هنر شیراز خیلی مهم و تاریخی بود، «مثل کنسرت با استاد سعید هرمزی و استاد فروتن، که در حافظیه به روی صحنه رفت.»

ایرج جمشیدی ۱۹ ساله بود که خانواده‌اش او را نیز همچون برادر بزرگش که دانشجوی رشته زمین‌شناسی در دانشگاه سوربن پاریس بود به فرانسه فرستادند تا شیمی یا ریاضی بخواند اما سرنوشت بار دیگر جمشید را به موسیقی کشاند.

منبع تصویر، Courtesy of Shemirani Family

توضیح تصویر، از راست جمشید شیبانی، داریوش صفوت و فرامرز پایور در پاریس (دهه ۴۰)

روایت داریوش طلایی از سیر و سلوک معنوی با شمیرانی

اهمیت جمشید شمیرانی، به باور داریوش طلایی، این است که او با ارتباط خوبی که با جامعه فرانسه برقرار کرده بود ضرب یا تمبک را به نوازندگان فرانسوی سازهای کوبه‌ای شناساند تا آنجا که ژان‌پیر دروئه، نوازنده سازهای کوبه‌ای و آهنگساز فرانسوی پس از یادگیری ضرب از جمشید شمیرانی قطعه‌ای برای این ساز نوشت.

ژان‌پیر دروئه ۱۵ سال پیش در مصاحبه‌ای گفته است: «وقتی برای اولین بار شمیرانی را در دانشکده زبان‌های شرقی دیدم، شاید ۲۰ یا ۲۱ سال داشت. در پاریس ریاضیات می‌خواند. بورسیه دولت ایران بود و سازی داشت که بهش ضرب می‌گفتند. او با این طبل کوچک کارهایی می‌کرد باورنکردنی!»

آقای دروئه می‌گوید که سه ماه طول کشید تا تصمیم بگیرد که نزد جمشید شمیرانی آموزش ببیند: «نمی‌توانستم تصمیم بگیرم بروم یا نروم. کمی ترسیده بودم. نمی‌دانستم که قرار است دیدم را در مورد سازهای کوبه‌ای کاملا عوض کند. بعد از آن شروع کردم به دنبال کردن مو‌به‌مو درس‌هایی که از شمیرانی می‌گرفتم؛ فوق‌العاده بود. من دیوانه‌اش شده بودم.»

داریوش طلایی می‌گوید که جایگاه جمشید شمیرانی در موسیقی ایران برایش در سیروسلوکی است که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی به اتفاق هم در کنسرت‌ها انجام داده‌اند

منبع تصویر، Maktabe Talaei

توضیح تصویر، داریوش طلایی می‌گوید که جایگاه جمشید شمیرانی در موسیقی ایران در سیر‌و‌سلوکی است که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی به اتفاق هم در کنسرت‌ها انجام می‌دادند

داریوش طلایی در باره تفاوت نام ضرب و تمبک می‌گوید: «هم شمیرانی و هم استادش، حسین تهرانی، همیشه به این ساز ضرب می‌گفتند. تمبک اصطلاحی است که به‌ویژه از زمان بهمن رجبی رایج شد که در سخنرانی‌ها و کتاب‌هایش خیلی بر به‌کاربردن این نام به جای ضرب تاکید می‌کرد. حتی دوستان موسیقی‌دان فرانسوی من هم می‌پرسند که بالاخره این ضرب است یا تمبک. چون در خارج از ایران این ساز را به نام ضرب شناخته‌اند.»

«جایگاهی که شمیرانی برای من دارد در آن سیر و تجربه معنوی است که در سال های ۸۰ و ۹۰ میلادی در سفرهای متعدد و کنسرت‌ها با هم داشتیم.»

این «سیر معنوی» مصادف است با انقلاب در ایران که داریوش طلایی برای ادامه تحصیل و ضبط موسیقی راهی پاریس می‌شود.

او سه مزیت بزرگ زندگی خود را مرهون تمبک می‌دانست؛ «اول این که به خدمت استاد بزرگوارم رسیدم که همیشه می‌گفت نوازنده قبل از هرچیز باید انسان باشد و انسانیت فرا بگیرد. دوم این که از محضر استادان ایرانی و خارجی استفاده کردم و سوم این که زندگی‌ام از این راه اداره شد.»

منبع تصویر، Courtesy of Shemirani Family

توضیح تصویر، جمشید شمیرانی و استادش حسین تهرانی

او می‌گوید: «در همان موقع آقای شمیرانی، که ساکن حومه‌ پاریس بود به دلیل شرایط خاص زندگی و با آمدن چهارمین فرزندش به اتفاق همسر فرانسوی خود تصمیم می‌گیرند که به جنوب فرانسه بروند و در روستای سن‌مم نزدیکی شهر فورکالکیه خانه‌ای بزرگ و قدیمی خریدند. همسرش پرستار بود.»

جمشید شیبانی در اواسط دهه ۴۰ خورشیدی با الیزابت وتان ازدواج کرد. ثمره این وصلت چهار فرزند بود: مریم، کیوان، مرجان و بیژن.

آقای طلایی می‌گوید: «وقتی بعدها دیدمش گفت که ضرب را گذاشته در گنجه و همسرش کار می‌کنه و او هم قرار شده که به کارهای خانه برسد. بعد از آن ارتباط تنگاتنگی بین ما شروع شد که با توجه به آشنایی‌مان در زمان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و دکتر داریوش صفوت، این همکاری ما را به نوعی با عرفان و ادبیات عرفانی و موسیقی عرفانی پیوند زد.»

در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی بر اثر این «هم‌نشینی و هم‌نفسی»، به تعبیر آقای طلایی، آنها «سفیران موسیقی ایران در خارج» بودند و آثار زیادی را اجرا کردند.

ثمره ازدواج جمشید شمیرانی و همسرش الیزابت وتان، چهار فرزند است که به ترتیب کیوان، مریم، مرجان و بیژن نام دارند.

منبع تصویر، Courtesy of Shemirani Family

توضیح تصویر، جمشید شمیرانی و همسرش الیزابت وتان

در ابتدای دهه ۷۰ جمشید شمیرانی در تورهای موسیقی‌دانان برجسته ایران از جمله حسین علیزاده و محمدرضا شجریان با آنها همنوازی می‌کرد. علاوه بر این در همنوازی با موسیقی‌دانان اروپایی مثل رس دالی، سیلون لوک، آنری آنیل و پیتر بروک آثار بسیاری از آقای شمیرانی منتشر شده است که از نمونه‌های با ارزش موسیقی تلفیقی به شمار می‌روند.

او در اواخر دهه ۷۰ به همراه دو پسرش، بیژن و کیوان، گروه موسیقی شمیرانی را تاسیس کرد. آقای طلایی در این باره به بی‌بی‌سی گفت: «جمشید شمیرانی دیگر از انزوای روستای سن‌مم خارج شده بود و وقتی فرزندانش هم دریافتند که موسیقی هم می‌تواند به فعالیت شغلی بدل شود، تریوی شمیرانی درست شد.»

گروه موسیقی شمیرانی از چپ: جمشید، مریم، مرجان، کیوان و بیژن

منبع تصویر، Courtesy of Shemirani Family

توضیح تصویر، گروه موسیقی شمیرانی از چپ: جمشید، مریم، مرجان، کیوان و بیژن

جنگ ۱۲ روزه و آرامش در کنار خواهرش در تهران

در ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی، انتشارات ماهور آلبوم موسیقی «اشاره» جمشید شمیرانی را به پاس ۵۰ سال فعالیت هنری او منتشر کرد که تنوع تکنیک، اجراها و وسعت دید هنری او را نشان می‌دهد.

فرید خردمند، از شاگردان و دوستان جمشید شمیرانی، که خود مدرس تمبک و پژوهشگر موسیقی است در انتشار آلبوم موسیقی «اشاره» همکاری کرده است.

آقای خردمند به بی‌بی‌سی فارسی گفت: «حدود پنج سال تهیه این آلبوم طول کشید و روزی که در دفتر موسسه ماهور با حضور محمد موسوی، مدیر این انتشارات، آقای شیبانی، قرارداد انتشار را امضاء کردند، آن شوق در نگاهش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.»

از راست جمشید شمیرانی، فرید خردمند و محمد موسوی در دفتر انتشارات ماهور

منبع تصویر، Farid Kheradmand

توضیح تصویر، از راست جمشید شمیرانی، فرید خردمند و محمد موسوی در دفتر انتشارات ماهور در تهران

«جمشید شمیرانی هنرمندی بود که در صدادهی منحصر‌به‌فرد سازش و به‌ویژه در روش‌هایی که برای بسط و گسترش موسیقی‌های ریتمیک استفاده می‌کرد در عین پیچیدگی‌های خاص خیلی راحت با مخاطبش ارتباط برقرار می‌کرد.»

آقای خردمند همچنین می‌گوید که تهیه کتاب آموزش تمبک جمشید شمیرانی را از سال ۱۳۹۳ آغاز کرد و در زمستان همان سال با همکاری علی مجلل، آرش محقق و ضیا میرعبدالباقی علاوه بر گفت‌وگوهای مشروح با او نت‌نگاری و آوانگاری نواخته‌هایش را هم انجام داده است.

به گفته آقای خردمند، «ارتباط آقای شمیرانی هیچگاه با ایران قطع نشد و تقریبا هر سال برای دیدار با دوستان و خانواده‌اش به تهران می‌رفت. در دوران همین جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران در کنار خواهرش بود. هر چند ایشان برای شناخته شدن خودش هیچ تلاشی نمی‌کرد و از هنرمندانی بود که به‌راستی شان استاد داشت.»

بسیاری بر این باورند که بعد از حسین تهرانی و امیر ناصر افتتاح، جمشید شمیرانی جایگاهی ویژه‌ دارد. مهرداد اعرابی، نوازنده تمبک و مدرس موسیقی به بی‌بی‌سی فارسی گفت: «سبک نوازندگی شمیرانی ادامه مستقیم شیوه استاد حسین تهرانی بود. او در همنوازی با استادان برجستهٔ موسیقی سنتی ایران چنان هماهنگی و درک عمیقی از فضا و ریتم داشت که بسیاری از نوازندگان پیشکسوت – که معمولاً تمایلی به همراهی با نوازندگان تمبک ندارند – در کنار او احساس نزدیکی و همدلی می‌کردند.»