به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ گروه بیست که در سال ۱۹۹۹ در واکنش به بحران مالی آسیا تشکیل شد، در آغاز نهادی برای هماهنگی میان قدرتهای اقتصادی بزرگ بود؛ اما امروز، بستر گفتوگویی میان اقتصادهای نوظهور و توسعهیافته است. در این چارچوب، پذیرش اتحادیه آفریقا بهعنوان عضو دائم گروه بیست، نقطهعطفی در مسیر چندقطبیگرایی محسوب میشود. آفریقا با جمعیتی بیش از ۱.۳میلیارد نفر، سهمی قابلتوجه از منابع طبیعی جهان و نرخ رشد اقتصادی نزدیک به پنجدرصد در سال، دیگر صرفا دریافتکننده سیاستهای جهانی نیست، بلکه به یکی از بازیگران فعال در شکلدهی به آینده اقتصاد و انرژی جهانی تبدیل شده است.
در مقایسه با گروه بیست، بریکس چهرهای متفاوت اما مکمل از این روند را نشان میدهد. این گروه با محوریت اقتصادهای نوظهور، در سال ۲۰۲۴ با گسترش عضویت خود - از جمله با ورود مصر و اتیوپی - توانست صدای جنوب را رساتر کند. بریکس در تلاش است نظم مالی و تجاریای بسازد که بهجای وابستگی به ساختارهای غربمحور، بر مبادلات متقابل جنوب - جنوب، سرمایهگذاری مشترک و ایجاد نهادهای مالی مستقل مانند «بانک توسعه جدید» استوار باشد. برای کشورهای آفریقایی، عضویت در بریکس به معنای دسترسی به منابع مالی با شروط کمتر سیاسی، انتقال فناوری، و مشارکت در زنجیرههای جدید تولید جهانی است.
در همین راستا، سازمان همکاری شانگهای نیز هرچند تمرکز اصلیاش بر امنیت و همکاری منطقهای در حوزه اوراسیا بوده، در سالهای اخیر توجه فزایندهای به قاره آفریقا نشان داده است. کشورهای آفریقایی از جمله مصر و آفریقای جنوبی بهعنوان شرکای گفتوگو در نشستهای شانگهای حضور یافتهاند. این سازمان با تکیه بر مفاهیم «امنیت جمعی» و «توسعه متوازن»، تلاش دارد بستری برای پیوند ژئواکونومیک میان آسیا و آفریقا فراهم کند. از منظر چین، هند و روسیه، این پیوند نهتنها مسیرهای انرژی و تجارت را متنوع میسازد، بلکه در برابر فشار ساختارهای انحصاری غرب نیز نوعی تعادل راهبردی ایجاد میکند.
مجموعه این تحولات نشان میدهد که آفریقا بهتدریج به قلب ژئواکونومی جهان تبدیل میشود. موقعیت جغرافیایی ممتاز، منابع معدنی حیاتی، زمینهای حاصلخیز و جمعیت جوان و پویا، این قاره را به محور راهبردهای قدرتهای جهانی بدل کرده است. سرمایهگذاری در زیرساخت، انرژیهای تجدیدپذیر، دیجیتالیسازی اقتصاد و امنیت غذایی در آفریقا، رقابت میان قدرتها را از سطح ژئوپلیتیک به سطح ژئواکونومیک منتقل کرده است. در این رقابت، بریکس و شانگهای تلاش دارند الگویی چندجانبه و برابر از همکاری ارائه دهند؛ درحالیکه G20 میکوشد میان رویکردهای شمال و جنوب جهانی توازن برقرار کند.
در چنین شرایطی، ایران اگرچه عضو گروه بیست نیست، اما میتواند با شناخت درست از این تحولات، جایگاه خود را در نظم جدید جهانی بازتعریف کند. سیاست خارجی ایران میتواند از مسیر همکاری جنوب - جنوب و مشارکت فعال در ابتکارات منطقهای بریکس و شانگهای، به تعامل راهبردی با کشورهای آفریقایی بپردازد. تقویت دیپلماسی اقتصادی، ایجاد مسیرهای مالی مستقل، توسعه همکاریهای علمی و فنی، و حضور هدفمند در پروژههای زیرساختی در شرق و جنوب آفریقا، از جمله اقداماتی است که میتواند پیوند تهران با روند چندقطبیگرایی جهانی را عمیقتر سازد.
در نهایت، برگزاری اجلاس گروه بیست در آفریقای جنوبی، نمادی از تغییری ژرف در نظام بینالملل است: جهانی که در آن، قدرت دیگر در دستان یک بلوک محدود نیست، بلکه در میان مجموعهای از بازیگران متنوع توزیع شده است. آفریقا، با رشد جمعیتی، انرژی انسانی و منابع طبیعی خود، یکی از مهمترین اضلاع این نظام چندقطبی است. بیتوجهی به این قاره، به معنای غیبت در فصل تازهای از تاریخ جهان خواهد بود؛ فصلی که در آن، صدای جنوب نه پژواکی ضعیف، بلکه یکی از محورهای اصلی تصمیمسازی جهانی است.//
*اسماعیل رزاقی، کارشناس روابط بینالملل//








