زیر ذره‌بین؛ «رضا پهلوی محبوب‌ترین گزینه سیاسی در ایران است ولی واجد اکثریت مطلق نیست»

در این گزارش ویدئویی، مجموعه‌ای از مهم‌ترین مطالب منتشرشده در رسانه‌ها و اندیشکده‌های بین‌المللی طی ۲۴ ساعت منتهی به نیمروز سه‌شنبه ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵ (۲۰ آبان ۱۴۰۴) گردآوری شده است. نسخه‌ کامل‌تر این مرور را می‌توانید در متن تفصیلی زیر دنبال کنید.

خلاصه خبر

تو ویما: رضا پهلوی؛ مردی که قرار بود شاه شود

مهر‌داد مارتی یوسفیانی، که نزدیک به دو دهه به‌عنوان محرم اسرار و مشاور ارشد استراتژیک رضا پهلوی، ولیعهد پیشین ایران فعالیت کرده، در گفت‌وگویی اختصاصی با روزنامه یونانی «تو ویما» تصویری از شخصیت و رویکرد او ارائه داد و به پرسش‌هایی درباره فعالیت سیاسی فرزند آخرین شاه ایران پاسخ داد:

بلافاصله پس از بمباران‌های مشترک اسرائیل و آمریکا علیه ایران، رضا پهلوی اعلام کرد که جهان در حال مشاهده «لحظه دیوار برلین ایران» است. او گفت رژیم زیر فشار مشکلات خردکننده در آستانه فروپاشی است و از ایرانیان خواست به خیابان‌ها بیایند. اما ماه‌ها گذشت، حکومت همچنان پابرجاست و حتی یک نفر نیز به خیابان نیامد. چرا؟

تاریخ نمونه‌های فراوانی از فروپاشی حکومت‌ها پس از شکست نظامی یا، همانند مورد ایران، تحقیر و ناتوانی نظامی قاطع نشان می‌دهد. اما این نتایج معمولا در زمان جنگ رخ نمی‌دهند.

این روند زمان‌بر است و از طریق فرسایش تدریجی داخلی شکل می‌گیرد. با وجود لاف‌زنی‌های تهران درباره توانایی نظامی و نفوذ منطقه‌ای، چند ساعت پس از حمله اسرائیل، کنترل کامل آسمان ایران سقوط کرد.

در همان ساعات نخست، حلقه نخست فرماندهی نظامی و اطلاعاتی ایران با دقت و سرعت، بدون آنکه اسرائیل حتی کوچک‌ترین خسارت نظامی را متحمل شود، قطع و فروپاشیده شد.

اما چنین ویرانی‌ای معمولا به‌طور فوری باعث خیزش عمومی نمی‌شود. بلکه بذر بی‌ثباتی نهفته را می‌کارد و به حکومت فرصت می‌دهد با پوشش دفاع از «میهنِ در خطر» احساس وحدت ملی ایجاد کند.

میهن‌دوستی، تمامیت ارضی، و ایستادن در برابر تهدید خارجی، در هویت ایرانی عمیقا ریشه دارد. از این رو اعلام «لحظه دیوار برلین» در میانه بارش بمب‌ها و صدور فرمان به مردم برای «به‌خیابان‌آمدن و سرنگونی حکومت»، حرکتی متناقض، شتاب‌زده و احتمالا ناشی از مشورت نادرست بود.

رضا پهلوی در سفری غیررسمی در سال ۲۰۲۳ به اسرائیل، با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و سپس با وزیر اطلاعات وقت گفت‌وگو کرد. این موضوع نشان‌دهنده تلاش حساب‌شده برای ایجاد نوعی هم‌سویی با اسرائیل است؛ و نتانیاهو نیز در ماه اوت، ایرانیان را به «قیام» فراخواند. آیا پهلوی انتظار دارد اسرائیل حکومت ایران را برای او سرنگون کند؟

ظاهر این ماجرا که رضا پهلوی در مقام «متقاضی تغییر حکومت به‌وسیله خارجی‌ها» باشد، گمراه‌کننده است. این سفر تابوی رابطه با اسرائیل را برای ایرانیان شکست. این سفر یادآور این بود که روابط ایرانی-یهودی، تمدنی و ریشه‌دار است و به روزگار کتاب مقدس بازمی‌گردد. پیام پهلوی روشن بود: خصومت جمهوری اسلامی با اسرائیل یک «وقفه تاریخی» است، نه یک سرنوشت محتوم.

روزنامه اسرائیلی هاآرتص در گزارشی در ۳ اکتبر، یک کارزار بزرگ دیجیتال و جعلی را افشا کرد که گفته شد به‌طور غیرمستقیم توسط اسرائیل تامین مالی شده و در جریان جنگ ۱۲ روزه، در حمایت از بازگشت نظام سلطنت در ایران فعالیت می‌کرد.آیا این نشان‌دهنده تمایل اسرائیل برای تبدیل پهلوی به شاه دست‌نشانده است؟

من هیچ راهی برای تایید این داده‌ها ندارم، اما تاریخ سیاست و جنگ، اغلب با جوهر سیاه فریب نوشته شده است. ایرانیان دخالت خارجی را تحمل نمی‌کنند. یک راه‌حل غیراصولی که بازتاب‌دهنده تنوع واقعی فکری و سیاسی در ایران نباشد، هم به «حامی» آن آسیب می‌زند و هم به «فردی که از او حمایت می‌شود.» اسرائیل این را می‌داند؛ رضا پهلوی نیز همین‌طور. پس اگر حمایت رسمی دولتی یا همکاری ساختاری وجود داشت، من به‌شدت متعجب می‌شدم.

ما احتمال دارد که این کار صرفا اقدام مستقل چند فعال ناپخته اما نیک‌نیت بوده باشد.

چه شواهدی مبنی بر ادعای حمایت اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان از پهلوی وجود دارد؟

هیچ شکی نیست که رضا پهلوی در ایران از حمایت مردمی برخوردار است. اما اندازه دقیق این حمایت قابل اندازه‌گیری نیست؛ زیرا در فقدان رسانه آزاد، نظام حزبی واقعی، و جامعه مدنی مستقل، افکار عمومی ناپایدار و غیرقابل سنجش است.

دو نظرسنجی در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ که توسط موسسه گمان در هلند انجام شده، میزان محبوبیت او را ۳۱ تا ۳۹ درصد نشان می‌دهد که بیشترین سهم را در میان گزینه‌های مطرح دارد اما به‌هیچ‌وجه صاحب اکثریت قاطع نیست.

رضا پهلوی پیشنهاد کرده است که پس از فروپاشی حکومت، رفراندومی برای انتخاب بین سلطنت مشروطه و جمهوری برگزار شود. چه دلیلی وجود دارد که ایرانیان سلطنت مشروطه را ترجیح دهند؟

تاریخ بهترین داور است. دوران پهلوی امروزه در خاطره جمعی با مدرن‌سازی، توسعه اقتصادی، پویایی اجتماعی، غرور و پیشرفت سریع شناخته می‌شود. با وجود نقص‌ها، تصویر کلی آن دوره مثبت است، به‌ویژه در مقایسه با الیگارشی فاسد و ناکارآمد کنونی که ثروت ملی را هدر داده و از تروریسم دولتی برای کنترل منطقه و ۹۰ میلیون ایرانی استفاده کرده است. از این رو، برند پهلوی همچنان مطرح و جذاب است.

کدام گروه‌های اپوزیسیون در داخل ایران قابل دسته‌بندی هستند؟ آیا آنها یک نیروی هماهنگ را نمایندگی می‌کنند و تعامل آنها با رضا پهلوی چگونه بوده است؟

اپوزیسیون ایران یکپارچه نیست؛ بلکه ساختار موزاییکی دارد: اصلاح‌طلبان، اصلاح‌طلبانِ سابقِ تبدیل‌شده به برانداز، جمهوری‌خواهان نسل قدیم، فعالان قومی و منطقه‌ای، نیروهای سکولار و مذهبی میانه‌رو، فعالان کارگری و زنان. هماهنگی میان آنها مدت‌های مدیدی دشوار بود. اما امروز در داخل ایران، این گروه‌ها در حال برقراری تماس و ارتباط و هستند و با درجات متفاوتی نسبت به پهلوی تمایل دارند. حس فوریت تاریخی باعث شده اختلاف‌ها کنار گذاشته شود و گفت‌وگو برای همگرایی ملی مبتنی بر کثرت‌گرایی شکل گیرد.

دونالد ترامپ در مورد تغییر حکومت مردد بوده است، ابتدا آن را رد نکرد، سپس آن را رد کرد. آیا فکر می‌کنید ایالات متحده از پهلوی با حمایت مالی برای تغییر رژیم یا موارد دیگر حمایت می‌کند؟ آیا او می‌تواند روی آمریکا حساب کند؟

دونالد ترامپ بارها گفته است که به‌دنبال تغییر حکومت در ایران نیست. او گفته: «من خوشحال می‌شوم کمک کنم که ایران دوباره کشور بزرگی شود، به شرطی که حکومت برنامه هسته‌ای را رها کند.» در غیر این صورت، تحریم‌های حداکثری و در صورت نیاز اقدام نظامی ادامه خواهد یافت.

همچنین، ترامپ شخصا مانع هدف قرار گرفتن علی خامنه‌ای توسط اسرائیل شد، اقدامی که بسیاری معتقد بودند می‌توانست حکومت را فروبپاشاند. افزون بر این، توافق شرم‌الشیخ بر ثبات منطقه‌ای تاکید دارد و تا زمانی که گزینه جایگزین سیاسی جدی برای حکومت پدید نیاید، «تغییر حکومت» گزینه مطلوب واشنگتن نخواهد بود.

کارنگی: چه آینده‌ای در انتظار ایران است؟

اندیشکده کارنگی برای صلح بین‌المللی در گفت‌وگویی اختصاصی با کریم سجادپور، پژوهشگر ارشد این اندیشکده به بررسی سناریوهای پیشِ‌رویِ ایران پس از پایان رهبری علی علی خامنه‌ای پرداخت که بخش‌هایی از پاسخ‌های آقای سجادپور را می‌خوانید: «پنج سناریو طراحی کردم و از مقاله استیون کوتکین در "فارن افرز" با عنوان "پنج آینده روسیه" الهام گرفتم. البته ایران مسیر منحصر به فرد خود را پیش خواهد گرفت، اما این پنج سناریو زیر قابل تصور است:

۱.ایران به سبک روسیه: یک رهبر ملی‌گرا و مقتدر ظهور می‌کند؛ حکومت زیر فشار تحریم‌ها، فساد و ناآرامی‌های اجتماعی فرو می‌ریزد و خلأ قدرت توسط نخبگان امنیتی و اولیگارشی‌ها پر می‌شود. از این آشوب ممکن است یک "پوتین ایرانی" ظاهر شود که اسلام‌گرایی را با ملی‌گرایی مبتنی بر نارضایتی جایگزین کند.

۲.ایران به سبک چین: اقتدارگرایی عمل‌گرایانه؛ رهبران برای حفظ سیستم، از شور انقلابی به منافع ملی پراگماتیک تغییر مسیر می‌دهند، اقتصاد را باز می‌کنند و به سمت نزدیکی با آمریکا حرکت می‌کنند. حکومت همچنان سرکوبگر است، اما مشروعیت آن بیشتر مبتنی بر رشد اقتصادی و ملی‌گرایی است تا ایدئولوژی.

۳.ایران به سبک کره شمالی: ادامه رهبری روحانی‌ها؛حکومت بر ایدئولوژی، انزوا و سرکوب تمرکز می‌کند، احتمالا تحت رهبری پسر خامنه‌ای، مجتبی، یا روحانی سخت‌گیر دیگری، با حمایت عمده سپاه پاسداران. بقای حکومت وابسته به کنترل کامل داخلی و بازدارندگی هسته‌ای خارجی است.

۴.ایران به سبک پاکستان: تسلط نظامی؛ سپاه بر روحانیت پیشی می‌گیرد و به طور مستقیم یا غیرمستقیم حاکم می‌شود. ایران به حکومتی تبدیل می‌شود که کمتر ایدئولوژیک و بیشتر مبتنی بر ژنرال‌هاست، و بین تقابل و مصالحه با غرب در نوسان است.

۵.ایران به سبک ترکیه: دمکراسی پوپولیستی؛ قدرت روحانی‌ها کاهش می‌یابد و انتخابات رقابتی‌تر می‌شود، رهبرانی با ملی‌گرایی، نمادگرایی دینی و محبوبیت عمومی ظهور می‌کنند. این مدل مشروعیت مردمی دارد اما خطر تبدیل شدن به اقتدارگرایی غیردموکراتیک نیز وجود دارد.

پیش‌نویس اولیه مقاله من که در فارن‌افرز منتشر شده، بخشی داشت با عنوان "ایران به سبک اسپانیا" که سناریوی بازگشت سلطنت را بررسی می‌کرد، اما برای کمبود فضا حذف شد. تنها شخصیت شناخته‌شده با پایگاه نسبی مردمی، رضا پهلوی است که آخرین بار در ۱۷ سالگی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران بود. رهبری اپوزیسیون از تبعید و بازگرداندن سلطنت دشوار است، اما غیرممکن نیست و نمونه‌های تاریخی هم وجود دارد.

با این حال، شرایط ایران بسیار متفاوت است. مساله اصلی این است که سلطنت‌طلبان قصد دارند که چه نوع حکومتی را بازگردانند. رضا پهلوی بارها گفته هدفش کمک به گذار ایران به دموکراسی است و شاید نقش شاه مشروطه را داشته باشد. اما هواداران پرشور او خواهان بازگشت یک دیکتاتوری مطلق نیز هستند و این باعث شده او نتواند اپوزیسیون دموکراتیک گسترده بسازد.

البته ایران ممکن است ترکیبی از چند مسیر را تجربه کند. چون گذارهای اقتدارگرایانه معمولا خطی یا قابل پیش‌بینی‌ نیستند. همان‌طور که انقلاب ۱۳۵۷ و رهبری خمینی نشان داد، تحلیل‌های غربی و روشنفکران ایرانی اغلب مسیر انقلاب را اشتباه پیش‌بینی کردند.»

فوربز: چشم‌انداز جنگ اسرائیل و عراق بر سر گروه‌های شبه‌نظامی ایران

پل ادون، خبرنگار مستقل و متخصص در امور خاورمیانه، گزارشی برای نشریه فوربز نوشت که خلاصه آن را می‌خوانید: «همزمان با برگزاری انتخابات سرنوشت‌ساز در عراق، ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل در حال آماده‌سازی برای مقابله با احتمال وقوع حمله‌ای مشابه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هستند؛ حمله‌ای که این بار احتمال می‌رود از سوی گروه‌های شبه‌نظامی عراقی تحت حمایت ایران انجام شد.

این گروه‌ها که جناح‌ سیاسی قدرتمندی نیز دارند، می‌کوشند قدرت خود را در عراق حفظ کنند، در حالی که محور مقاومت منطقه‌ای مورد ادعای ایران به دلیل عملیات‌های مکرر نظامی اسرائیل در منطقه تضعیف شده است.

اما تحلیلگران نسبت به احتمال وقوع جنگ قریب‌الوقوع میان اسرائیل و این گروه‌ها تردید دارند، زیرا چنین نبردی می‌تواند پیامدهای ویرانگری برای عراق داشته باشد.»

نیویورک تایمز: انتخابات پارلمانی عراق و فشار آمریکا برای کاهش نفوذ ایران

روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز گزارشی در مورد انتخابات پارلمانی عراق منتشر کرد که چکیده آن را می‌خوانید: «پس از سال‌ها اشغال توسط آمریکا، خشونت‌های فرقه‌ای و شورش‌های جهادی، عراق به‌طور نسبی به پناهگاهی آرام در خاورمیانه تبدیل شده است. در حالی که بیش از ۷۷۰۰ نامزد از ۱۱۴ فهرست انتخاباتی برای ۳۲۹ کرسی پارلمان رقابت می‌کنند، دولت و نیروهای سیاسی تلاش دارند ثبات و امنیتی که با خون و تلاش کسب شده، حفظ شود. محمد شیاع سودانی، نخست وزیر که اغلب به‌خاطر ثبات و رشد اقتصادی عراق تحسین می‌شود، بر لزوم کنترل گروه‌های شبه‌نظامی نزدیک به ایران تاکید دارد و به‌دنبال کاهش نفوذ آن‌ها در دولت است.

بسیاری از این گروه‌ها، از جمله کتائب حزب‌الله، اکنون وارد سیاست شده‌اند و از طریق وزراتخانه‌ها و قراردادهای دولتی به ثروت و قدرت دست یافته‌اند، اما همچنان از تسلیحات خود کوتاه نمی‌آیند و بر نقش خود به‌عنوان بخشی از "محور مقاومت" تاکید دارند.

آمریکا در آستانه انتخابات با فشار بر بغداد، خواستار محدود کردن نفوذ شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران است و نمایندگان جدید آمریکا در عراق بر حمایت از یک دولت مستقل و بدون دخالت خارجی تاکید دارند. آقای سودانی تلاش می‌کند میان منافع ایران و آمریکا تعادل برقرار کند، با سرمایه‌گذاری‌های مشترک شرکت‌های نفتی آمریکایی و دعوت از ثروتمندان عراقی به واشنگتن برای تقویت روابط اقتصادی. با این حال، بسیاری از عراقی‌ها از سیاست‌ورزی موجود خسته شده و معتقدند انتخابات تنها نمایش تغییر اسامی است، نه تغییر واقعی قدرت و وضعیت کشور.»

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ