به گزارش همشهری آنلاین، فرزانه حیدری نام پرستار ۲۷ سالهای است که دختر ۱۷ ساله یک خانواده اهل همدان را با آموزش صحیح احیا و از دل مرگ بیرون کشید. این پرستار تریاژ تلفنی اورژانس در این باره توضیح داد: ۲۷ مهرماه ساعت ۱۲ دقیقه بامداد بود که تلفن به صدا درآمد. آن طرف خط صدای پدری را می شنیدم که با ناراحتی برای دختر ۱۷ سالهاش درخواست کمک میکرد.
پدر میگفت دخترش مبتلا به یک بیماری زمینهای بوده و چند بار به پزشک مراجعه کرده و روز حادثه هم پزشک او را ویزیت کرده بود، اما در حال حاضر وضعیت عمومی خوبی ندارد و از اورژانس درخواست کمک کرده از پدر پرسیدم که آیا با صدا زدن نام دخترش او جواب میدهد یا قفسه سینهاش بالا و پایین میرود.
اینها را پرسیدم تا وضعیت هوشیاری و تنفس او را ارزیابی کنم. گزارش اولیه نشاندهنده وجود ضعف و بیحالی در دختر بود و اینکه به گفته پدرش او نمیتوانست به طور کامل صحبت کند. در حال صحبت بودیم که ناگهان صدای پدر بلند شد و با وحشت و درد زیاد نام دخترش را فریاد زد و گفت دخترم از دستم رفت. پدر بهشدت آشفته شده بود. با بررسی بیشتر متوجه شدم بیمار تنفس و هوشیاریش را از دست داده و وارد فاز ایست قلبی ـ تنفسی شده است.
لحظات سخت و نفسگیری بود، اما حیدری به پدر خانواده حق میداد که با آشفتگی و هراس صحبت کند و تمرکز نداشته باشد. ولی او باید شرایط را آرام و مدیریت میکرد تا بتواند نتیجه مطلوب بگیرد. در خانه فقط پدر حضور داشت و خواهر ۹ ساله او، در حالی که آمبولانس بهسرعت به محل سکونت دختر ۱۷ ساله اعزام شده بود. همزمان شروع به آموزش انجام عمل احیا به پدر و دختر کوچک خانواده کرد.
پس از آرام کردن پدر از هر دو خواستم در عملیات احیا شرکت کنند. پس از توقف ضربان قلب که به آن مرگ فیزیولوژیک گفته میشود، تنها ۶ دقیقه زمان طلایی در اختیار داریم و از آن باید به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. در این مدت اگر احیا بهدرستی انجام شود، در درجه اول شانس نجات فرد وجود دارد و در درجه دوم اندامها را برای اهدای عضو نجات میدهیم.
من ۱۵ دقیقه تمام با این خانواده درگیر بودم. از دختر ۹ ساله خواستم که به خواهرش تنفس مصنوعی داده و از پدر نیز خواستم ماساژ قلبی روی قفسه سینه دخترش انجام دهد. پس از مدتی خوشبختانه و با یاری خداوند صدای سرفه دختر نوجوان را شنیدم و بسیار خوشحال شدم. پدر نیز باورش نمیشد دخترش دوباره به زندگی برگشته باشد. همکاران اورژانس نیز به موقع از راه رسیدند و اقدامات لازم را انجام دادند.
این یک توفیق الهی بود و ما تنها وسیله بودیم. اگر در آن لحظه احیا انجام نمیشد، با قطعیت میگویم دختر نوجوان هیچ شانسی برای زنده ماندن نداشت و
حیدری پیش از ورود به این حرفه در رشته مهندسی آب تحصیل کرده بود، اما در ادامه و با شرکت در کنکور تجربی، وارد این حرفه شد. او در دوران طرحش در سنندج نیز ۲ نوزاد را از مرگ نجات داده بود. به گفته خودش، انگار خدا مسیر تحصیلی و زندگیش را به گونهای چیده بود که به این نتایج شیرین و دلچسب ختم شود.










