طنزهایی از کلاسیک‌نویسانی چون «جلال» و «نادر»

نویسندگان جدی برای نوشتن طنز و استفاده از ادبیات کلاسیک روش‌ها و شیوه‌های متنوعی دارند، مثل استفاده از ظرفیت‌های ادبیات کلاسیک فارسی.

خلاصه خبر

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: نویسندگان جدی برای نوشتن طنز و استفاده از ادبیات کلاسیک روش‌ها و شیوه‌های متنوعی دارند؛ طنز کلاسیک فارسی از شاعران برجسته‌ای چون عبید زاکانی، حافظ و عطار نشئت گرفته که مضامین طنزآمیز، هجو و نقد اجتماعی و سیاسی را به شیوه‌های مختلف بیان کرده‌اند. نویسندگان معاصر با الهام از این مضامین به نقد شرایط اجتماعی-سیاسی روز می‌پردازند و سلسله روایت‌های طنزآمیز خلق می‌کنند. یکی از تکنیک‌های رایج، استفاده از تقلید مضحک یا نقیضه‌گویی آثار ادبی کلاسیک است. به این صورت که اثر کلاسیکی را بازسازی می‌کنند و با تغییراتی طنزآمیز، نقد یا کنایه‌ای نهفته می‌سازند. همچنین ادبیات کلاسیک فارسی گنجینه‌ای از واژگان و ترکیبات زبانی است که طنزنویسان با وارد کردن این واژگان در متون طنزآمیز خود، به اثر عمق و اصالت می‌بخشند و گاه از بازی‌های زبانی و آرایه‌های ادبی کلاسیک بهره می‌جویند.

گاهی طنزنویسان از تضاد بین زبان رسمی و محاوره‌ای، یا تضاد موقعیت‌های واقعی و اغراق‌آمیز بهره می‌برند که این تکنیک‌ها در متن‌های طنز باعث خنده‌داری و نقد می‌شود، روشی که ریشه در شیوه‌های کلاسیک دارد. استفاده از دو ابزار بلاغی استعاره و تمثیل که در ادبیات کلاسیک بسیار مرسوم است، در طنزنویسی نیز برای بیان مجاز و تلویحی مسائل جدی با قالبی طنزآمیز استفاده می‌شود. همچنین برخی قالب‌های شعری یا نثری کلاسیک مانند مثنوی، قطعه، یا داستان‌های کوتاه مثل حکایت‌ها شکل عینی و ساختاری طنز را پی‌ریزی می‌کنند و با زبان کنایه‌آمیز و هجو همراه می‌شوند. در این مطلب نگاهی می‌کنیم به این کاربردها در آثار جلال آل‌احمد و نادر ابراهیمی.

طنزنویسی جلال آل احمد

طنزنویسی جلال آل‌احمد به عنوان یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های آثار او شناخته می‌شود که در زمینه‌های ادبی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نمود دارد. او از طنز به عنوان سلاحی برای نقد مشکلات و نارسایی‌های جامعه، سیاست‌ها، باورهای دینی و رفتارهای انسانی بهره می‌برد. طنز او در آثارش گاه به شکل طنز گفتاری و موقعیت است و بیشتر به جای نقد مستقیم، با استفاده از طعن، کنایه و استهزا، نکات دردناک را بیان می‌کند.

در آثار داستانی جلال آل احمد، طنز به صورت توصیفی با توصیفات اغراق‌آمیز، اصطلاحات عامیانه، ضرب‌المثل‌ها و تکیه‌کلام‌ها پررنگ است و این‌ها وسیله‌ای برای برملا کردن کمبودها، دردها و شکست‌های جامعه و شخصیت‌ها می‌شوند. ویژگی دیگر طنز او، استفاده از زبانی ساده و مردمی است که به مخاطب عام هم قابل فهم باشد. طنز آل احمد در مقاطع مختلف کارنامه‌اش از انتقاد صریح و تلخ به شکل طنزی عمیق و هوشمندانه تغییر می‌کند. طنز او حتی در تلخ‌ترین آثار، لطافت خاصی دارد که نتیجه نوع بیان و سبک ویژه جلال است.

طنزهایی از کلاسیک‌نویسان چون «جلال» و «نادر»

طنزنویسی جلال آل‌احمد یک ترکیب از نقد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که به شیوه‌ای هنرمندانه، طعنه‌آمیز و در عین حال با زبان ساده و درگیرکننده بیان شده است. این طنز بخشی از اهمیت و ماندگاری آثار او را تشکیل می‌دهد. یک نگاه کوتاه به داستانی از او _که برگرفته از یکی از داستان‌های مثنوی درباره ایاز و سلطان محمود است_ نشان می‌دهد او چگونه از ادب کلاسیک برای خلق معانی نو بهره میجوید:

«…تا کار شست‌وشو تمام بشود و شال و جُبه صدارت را بیاورند، فوت و فن وزارت را از دلاک یاد گرفت و هر چه «فدایت شوم» و «قبله عالم به سلامت باشد» و ازین آداب بزرگان شنیده بود به خاطر سپرد. دلاک هم کوتاهی نکرد و تا می‌توانست کمرش را با آب گرم مالش داد که استخوان‌هاش نرم بشود و بتواند حسابی خودش را دولا و راست بکند. کار حمام که تمام شد خودش را سپرد به خدا و رفت توی جُبه صدارت. اما از آنجا که آقاچوپان ما اصلاً اهل کوه و کمر بود نه اهل اینجور ولایتها و شهرها با اینجور بزرگان و شاه و وزراء؛ و از آنجا که اصلاً آدم صاف و ساده ای بود؛ فکر بکری به کله اش زد. و آن فکر بکر این بود که وقتی از حمام درآمد، کپنک و چاروخ‌ها و پوست خیکِ کله‌اش را با چوبدستی گله چرانیش پیچید توی یک بخچه و سپرد به دست یکی از قراولها؛ و وقتی رسید به کاخ وزارتی اول رفت تو زیر زمین‌هاش گشت و گشت و گشت، تا یک پستوی دنج گیر آورد و بخچه را گذاشت توی یک صندوق و درش را قفل کرد و کلیدش را زد پر شالش و رفت دنبال کار وزارت و دربار.
اما بشنوید از پر قیچی‌های وزیر دست راست قبلی…»

طنزنویسی نادر ابراهیمی

طنزنویسی نادر ابراهیمی در آثار او چندان برجسته و شناخته‌شده مانند جلال آل‌احمد نیست، اما نگاه ادبی و اجتماعی خاصی دارد که گاه با طنز ظریف و تلخ همراه می‌شود. نثر و سبک داستان‌نویسی او شاعرانه، ساده و صمیمی است و بیشتر معطوف به مسائل اجتماعی، انسانی و فلسفی است تا طنز مستقیم و تند. در آثارش، به ویژه در داستان‌های کوتاه و بعضی رمان‌ها، از نماد و تمثیل برای بیان انتقادات اجتماعی بهره می‌برد که ممکن است بخشی از آن جنبه طنز تلخ و کنایی داشته باشد.

در برخی داستان‌های ابراهیمی، طنز به شکل ظریف و مدد از استعاره‌ها و تمثیل‌ها، به نقد نارسایی‌های انسانی و اجتماعی می‌پردازد. او بیشتر دغدغه‌های انسانی، اخلاقی و اجتماعی را در زبانی شاعرانه و گاه حتی سوررئال مطرح می‌کند و کمتر از طنزی تند و نقادانه استفاده می‌کند که مختص جلال آل احمد است.

طنزنویسی نادر ابراهیمی بیشتر به صورت طنزی ظریف، تمثیلی و فلسفی نمود یافته است تا طنز صریح و کنایی. او برای بیداری فکری و اجتماعی خوانندگانش تلاش می‌کند با ادبیات انسان‌گرا و شاعرانه، نه لزوماً با طنز مستقیم.

طنزهایی از کلاسیک‌نویسان چون «جلال» و «نادر»

از طرف دیگر او _شاید به دلیل فیلمساز بودنش_ در نوشته‌هایش جنبه های نمایشی بیشتری را در نظر می‌گیرد، به‌عنوان مثال او در داستان «حکایت عبرت انگیز آن سه ماهی» به قصه‌ای از کلیله و دمنه _که در مثنوی هم بازتعریف شده_ اشاره می‌کند و گویی معلمی است که دارد به بچه‌ها دیکته می‌گوید و درس می‌دهد، در میانه قصه ناگهان با دانش‌آموزان حرف می‌زند و از آنها نظر میپرسد:

«سال‌ها پیش از این سه ماهی در آبگیری زندگی می‌کردند، فارغ از هر خیال، و غم دنیا فلسشان بود. نه حصاری داشتند نه سلاحی و هرگز خیال بد به خود راه نمی‌دادند. قوت لایموتی داشتند و سد جوعی می‌کردند و به تمام نداده‌ها رضا بودند و کاری هم به کار قورباغه‌ها و لاک‌پشت‌ها که به طبیعت برگ زده بودند و هم در آب می‌زیستند و هم در خشکی نداشتند. این سه ماهی سالیان دراز با آسودگی در آبگیر کوچک خود زندگی می‌کردند و دائماً سپاس حق می‌گزاردند. تا آنکه روزی لاک پشتی که در همسایگی ایشان بود به کنار آبگیر آمد و فریاد برآورد چه دراز کشیده‌اید ای‌ ماهی‌ها که صیادی در این حوالی ست. یک یک آبگیرها را میبندد و هر چه ماهیست به دام می اندازد. روز دیگر به آبگیر شما خواهد رسید…» سپس ادامه قصه و گفتگوی سه ماهی _و معلم و شاگردان_ را می‌خوانیم و در پایان:

«ماهی بیچاره جان در راه آبگیر عزیز بداد و به جهان نامعلوم شتافت.

معلم: نتیجه آخرین قسمت دیکته ما چیست؟
یکی از شاگردان: آقا هرکس شجاعت داشته باشد و پایداری کند دفترش بسته است. آدم با منطق و شجاعت به سعادت نمی‌رسد!
معلم: مبصر! ورقه‌ها را جمع کن.»

*

کوتاه سخن اینکه کاربرد طنز و رگه‌های آن در آثار نویسندگانی که با کتاب‌ها و قلم سخت و تیزشان شناخته میشوند، به عمق معنا و دایره تاثیر گذاری آن آثار می‌افزایند. طنزنویسان کلاسیک و معاصر، طنز را نه فقط به عنوان وسیله سرگرمی بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ارتقا داده‌اند. طنزنویسی مدرن با استفاده از ادبیات کلاسیک، ارتباطی عمیق با تاریخ ادبیات فارسی دارد و از آن الهام می‌گیرد تا با زبان روز و موقعیت‌های معاصر آمیخته شود و پیام‌های طنزآمیز خود را به مخاطبان خود منتقل کند و آنها را به تفکر و تعمق و اصلاح خود وادارد.

کد خبر 6653357
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ