دختر ۲۱ ساله در دام شیطان مجازی | مرا تهدید به اسیدپاشی کرد

دختر جوانی که همراه مادرش به کلانتری مراجعه کرده بود گفت که یک پسر در فضای مجازی از سوگواری او برای پدرش سوءاستفاده کرده و وی را آزار داده است.

خلاصه خبر

به گزارش همشهری آنلاین، دختر ۲۱ ساله که از شدت شرم نمی‌توانست به چهره مادرش نگاه کند، در میان هق‌هق گریه به کارشناس اجتماعی کلانتری فراجای مشهد گفت: ۱۹ ساله بودم که با مرگ ناگهانی پدرم سیاهپوش شدم. این ماجرا روح و روانم را به گونه‌ای تحت تاثیر قرار داد که گوشه‌گیر شدم و برای رهایی از این وضعیت به پرسه‌زنی در فضای مجازی پرداختم تا اینکه در یکی از شبکه‌های اجتماعی با پسر جوانی به نام نادر آشنا شدم.

او خیلی زود با حقه‌بازی و چرب‌زبانی در حالی برایم سنگ صبور شد که نمی‌داانستم با این ترفند چه نقشه بی‌شرمانه‌ای در سر دارد. او مرا دلداری می‌داد و خودش را پناهگاهی می‌خواند که حاضر است برای رهایی من از این وضعیت هر کاری بکند.

من هم خیلی زود اسیر حرف‌های دلنشین او شدم و بدین ترتیب روابط ما ادامه یافت. او مرا برای آشنایی بیشتر به یک کافی‌شاپ دعوت کرد. آن روز، بعد از صرف قهوه، مسافتی را با یکدیگر طی کردیم و درباره موضوعات مختلف حرف زدیم، ولی زمانی که به خانه بازگشتم نادر تلفنی از عشق بی‌انتهای خود سخن گفت و ادعا کرد طوری عاشقم شده است که نمی‌تواند لحظه‌ای دوری مرا تحمل کند.

نادر با این ترفند مرا برای دیداری دیگر به محل قرار کشاند و سوار خودرو کرد. اما طولی نکشید که راهی بیابان‌های اطراف مشهد شد و با این ادعا که به چیزی جز ازدواج با من نمی‌اندیشد به زور و تهدید و حیله متوسل شد. من که شعله‌های هوس را در چشمانش می‌دیدم، با همه وجودم مقاومت کردم، ولی او با تهدید به آبروریزی به خواسته پلید خودش رسید.

از آن روز به بعد «تنفر» جای «عشق» او را در قلبم گرفت و دیگر نمی‌خواستم هیچ ارتباطی با آن شیطان مجازی داشته باشم، اما او به تهدیدهایش ادامه داد و من از ترس اینکه مادر و برادرم در جریان این ماجرای تلخ و دردناک قرار بگیرند، به خواسته‌های شرم‌آورش تن دادم.

حالا زندگی برایم رنگ سیاهی داشت و من دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم. وقتی تماس‌هایش را پاسخ ندادم، او مرا تهدید به اسیدپاشی کرد و حتی در دانشگاهم آمد و مقابل دوستانم آبرویم را برد. در این وضعیت یکی از دوستانم با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت که آنها نادر را دستگیر کردند، ولی من برای آنکه رسوایی و آبروریزی به بار نیاید و خانواده‌ام چیزی از این عشق پوشالی نفهمند، بلافاصله رضایت دادم و او هم آزاد شد.

در همین حال برادر نادر که در جریان موضوع قرار گرفته بود، به من توصیه کرد که باید آرام‌آرام از برادرش جدا شوم تا او از این تهدیدها و مزاحمت‌هایش دست بردارد، ولی نادر همه پیام‌هایش را از گوشی تلفن پاک کرد و همچنان به آزار و اذیت من ادامه داد تا اینکه بالاخره فهمیدم به پایان خط رسیده‌ام.

قصد داشتم موضوع را برای مادرم بازگو کنم که ناگهان نادر به در منزلمان آمد و با سر و صدا و فریادهای زشت آبروریزی راه انداخت و مادرم همه چیز را متوجه شد و با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت، ولی او از محل گریخت.

در حالی که بررسی‌های روانشناختی این ماجرای تاسف‌بار در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری ادامه داشت، عملیات شناسایی مخفیگاه شیطان مجازی با صدور دستوری محرمانه از سوی سرهنگ آرش ایرانمنش رئیس کلانتری فراجای مشهد آغازشد تا این پرونده مراحل قانونی خود را طی کند.

کد خبر 995242
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ