اسماعیل امینی، استاد دانشگاه، شاعر و طنزپرداز در یادداشتی که همزمان با هفته کتاب برای انتشار در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «کتاب در دوران قدیم، خیلی آبرومند بود آنگونه که از میان هزاران فرستادۀ خدای مهربان فقط چند پیامبر کتاب دارند. و از آن مهمتر این که معجزۀ پیامبر اسلام، درود خدا بر او، کتاب است. معجزهای بیزمان و بیمکان که همیشه هست و همه جا هست در هر مسجدی و هر مدرسهای، در هر خانهای و هر کتابخانهای.
غیر از کتابهای آسمانی، مردم دانشمند نیز کتاب مینوشتند، حکیمان، شاعران، قصهگویان، مورخان و مفسران کتاب مینوشتند. البته مزخرفگویان و بیمایگان نیز کتاب مینوشتند اما چندان در شمار نمیآمدند که اعتنایی را برانگیزند.
اینک رسیدهایم به قرن پانزدهم هجری و میبینیم که در این روزگار به یاری رهاوردهای صنعتی، نوشتن کتاب و چاپ و انتشار کتاب رواج عام دارد و به سادگی آب خوردن است.
این خیلی خوب است که نوشتن کتاب و انتشار کتاب از انحصار برگزیدگان، قدرتمندان و ثروتمندان درآمده است و در دسترس همگان است.
اما در این میان، کم نیستند کسانی که آبروی کتاب را بردند. در این نوشته، برخی از آنها را که آبروی کتاب را بردند برمیشمارم:
آبروی کتاب را بردند، مترجمانی که نه به زبان اصلی کتاب احاطه دارند و نه به زبان فارسی، کتابشان را میخوانید اما چیزی دستگیرتان نمیشود.
آبروی کتاب را بردند، ناشرانی که کتاب مترجمان حرفهای را به مترجمان ناشی میدهند تا با رونویسی از آن حق مترجم را پامال کنند.
آبروی کتاب را بردند، استادانی که برای امتیاز اداری و ارتقاء شغلی، جزوههای دانشجویی را به قالب کتاب درمیآورند.
آبروی کتاب را بردند، صاحبمنصبانی که برای مفاخره، حاصل تحقیق و تالیف کارکنانشان را به نام خود منتشر میکنند.
آبروی کتاب را بردند، ناشرانی که برای تمدید مجوز نشر و گرفتن سهمیۀ کاغذ کتاب بیمحتوا چاپ میکنند.
آبروی کتاب را بردند، دانشجویانی که برای پربار کردن کارنامه (رزومه) کتابسازی میکنند و گاه کتاب را در کمتر از ده نسخه منتشر میکنند.
آبروی کتاب را بردند، کارمندانی که برای دستیابی به مواهب اداری کتابهای بیارزش سرهم میکنند.
آبروی کتاب را بردند، نهادها و ادارههایی که برای آمارسازی کتابهای قطور و پرهزینه و پرشمارگان میسازند.
آبروی کتاب را بردند، مدیران بازنشستۀ اداری که ناشر شدهاند و کتاب منتشر میکنند فقط برای فروش به نهادهای حکومتی.
آبروی کتاب را بردند، مشاهیر رسانهای (سلبریتیها) که برای فرهیختهنمایی کتاب زرد چاپ میکنند.
آبروی کتاب را بردند، کسانی که متنهای دینی (قرآن، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و...) را به نظم سست و پرغلط درمیآورند.
آبروی کتاب را بردند، اداراتی که به کتاب مورد پسندشان یارانه دادند تا از رقیبان پیش بیفتند.
آبروی کتاب را بردند، داورانی که در جایزهها و جشنوارههای مهم، کتابها را نخواندند و با توصیه و سفارش به کتابهای مورد نظر امتیاز دادند.
آبروی کتاب را بردند، کژطبعانی که مانع انتشار کتابهای خواندنی شدند.
آبروی کتاب را بردند، ناشرانی که بدون ویرایش و صفحهآرایی، کتابهای پرغلط و شلخته منتشر کردند.
آبروی کتاب را بردند، نویسندگانی که کتابهای مجعول دربارۀ بزرگانی چون مولوی و عطار و سعدی و حافظ راهی بازار نشر کردند.
آبروی کتاب را بردند، نهادهای قدرت و ثروت که با خرید وانتی و کامیونی کتابهای نورچشمی، بازارگرمی کردند.
آبروی کتاب را بردند، کارشناسانی که در رسانهها، بدون مطالعۀ کتاب با چشمان خمار شعرهای جعلی را به نام بزرگان خواندند.
آبروی کتاب را بردند، ناشرانی که بدون خریدن امتیاز کتاب، آثار نویسندگان خارجی را ترجمه و منتشر کردند.
آبروی کتاب را بردند، مقامات وزارت آموزش و پروش که تألیف کتاب را شرط ارتقاء رتبهبندی معلمان کردند.
آبروی کتاب را بردند، کسانی که کتاب نوشتن و حتی کتابسازی را شرط بهرهمندی از بیمه دولتی کردند و بازار دلالی را رونق بخشیدند.
آبروی کتاب را بردند، کسانی که تصمیمگیری دربارۀ کتاب و نشر را به سیاسیون کمسواد و بیگانه با کتاب سپردند.
آبروی کتاب را بردند، کسانی که انسانها را به خاطر کتاب مجازات کردند.
***
در این روزگار که کتاب رونق چندانی ندارد و برای کتاب نوشتن و کتاب خواندن اشتیاق چندانی نمانده است، من بر این گمانم که بسیارند کسانی که از این کسادی خرسندند و لبخند طعنه و تمسخر بر لب دارند. برخی از این جماعت را لابد در تلویزیون دیدهاید.
***
سیوسومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «بخوانیم برای ایران» از شنبه بیستوچهارم آبان (۱۴۰۴) آغاز شده و تا سیام آبان (۱۴۰۴) به کار خود ادامه خواهد داد.
انتهای پیام










