دیدار شاهزاده محمد بن سلمان با دونالد ترامپ؛ شراکت راهبردی ریشه‌دار ریاض و واشینگتن

طرحی که ولیعهد عربستان سعودی با سعی و تلاش بسیاری به دنبال تحقق آن است، بر پایه رشد و تحول اقتصادی متمرکز است، نه بر محور جنگ‌ یا رقابت‌های سیاسی

خلاصه خبر

در حالی‌ که قرار است دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، میزبان شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در کاخ سفید باشد، برای همه روشن است که ترامپ با ولیعهد سعودی رابطه‌ای ویژه‌ دارد.

میان دو سفری که ترامپ به ریاض انجام دادــ یکی در سال ۲۰۱۷ و دیگری شش ماه پیش‌ــ رویدادهای بزرگی رخ داد که چهره منطقه و جهان را دگرگون کرد و افق‌هایی تازه‌ را پیش روی سیاست بین‌الملل گشود؛ از تشدید رقابت با چین و جنگ در اروپا گرفته تا شعله‌ور شدن آتش جنگ در جبهه‌های مختلف خاورمیانه و گذرگاه‌های حساس آن.

با توجه به این پیوند رسمی و شخصی میان ترامپ و ولیعهد عربستان سعودی، درباره نتایج مثبت این دیدار بر روابط دو کشور و نیز بر وضعیت منطقه، انتظارهای زیادی وجود دارد.

درباره اینکه این دیدار چه دستاوردهایی می‌تواند داشته باشد و چگونه ممکن است بر مسیر صلح با اسرائیل، رابطه با جمهوری اسلامی و توازن ژئوپلیتیکی و بین‌المللی منطقه اثر بگذارد، گفتگوهای گسترده‌ای در واشینگتن جریان دارد. آینده روابط دوجانبه ریاض و واشینگتن‌ــ از اقتصاد و تسلیحات گرفته تا همکاری‌های هسته‌ای‌ـــ تا میانه قرن حاضر و حتی فراتر از آن، به‌عنوان یکی از محورهای اصلی این بحث‌ها مطرح است.

ریاض چگونه با بحران‌های چند سال گذشته برخورد کرد؟

همان‌گونه که می‌دانیم، ریاض روابطش را به گونه‌ای مدیریت کرده است که از فروپاشی‌های منطقه‌ای جلوگیری کند. از توافق پکن با جمهوری اسلامی گرفته تا ابتکار «راه‌حل دوکشوری» و موج گسترده حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از این طرح، همراه با گمانه‌زنی‌هایی درباره برقراری روابط گروهی با اسرائیل.

 گام‌های متوالی ولیعهد عربستان سعودی از پکن تا تهران و از اسلام‌آباد تا دمشق، تصویری روشن از راهبرد ریاض ارائه می‌دهد؛ راهبردی که بر ایجاد روابط متوازن، کاستن از تنش‌ها و آماده‌سازی منطقه برای فصلی تازه‌ از تحولات سیاسی و امنیتی استوار است.

در عین حال، ترامپ دیدگاهی موازی مطرح می‌کند که در سخنرانی خود در کنست اسرائیل هم آن را بیان کرد: «اسرائیل هر آنچه را که می‌توانست با نیروی نظامی به دست آورد، انجام داده و اکنون زمان آن فرا رسیده است که این دستاوردها به سمت صلح سوق داده شوند.»

یکی دیگر از مسائل کلیدی مطرح در این سفر، تقویت توانمندی نظامی عربستان سعودی و ارتقای قدرت دفاعی موازی است که می‌تواند زمینه‌ساز تقویت صلح منطقه‌ای شود؛ صلحی که تحقق آن به‌رغم ادامه بحران و تنش در برخی از نقاط منطقه، همچنان متحمل به نظر می‌رسد.

طرحی که ولیعهد عربستان سعودی با سعی و تلاش بسیاری به دنبال تحقق آن است، بر پایه رشد و تحول اقتصادی متمرکز است، نه بر محور جنگ‌ یا رقابت‌های سیاسی. هدف از طرح شاهزاده محمد بن سلمان، انتقال عربستان سعودی از امروز به فردایی بهتر است. دگرگونی‌های واقعی و ملموسی که او در داخل کشورش ایجاد کرده، همان چیزی است که توجه رئیس‌جمهوری آمریکا را به سوی او جلب کرد، زیرا ترامپ هم چهره‌ای منحصر‌به‌فرد به شمار می‌رود که با طرحی اصلاحی وارد صحنه شد، خود را رئیس‌جمهوری بازآفرین معرفی می‌کند و به دنبال ایجاد تغییراتی بزرگ و تاریخی در ساختار داخلی آمریکا و روابط خارجی این کشور است.

ولیعهد عربستان سعودی و رئیس‌جمهوری آمریکا این توان را دارند که هرجا ممکن باشد، کنار یکدیگر قرار گیرند و مسیر منطقه را به سوی افقی روشن‌تر هدایت کنند. ترامپ نیز هنگام آغاز میانجی‌گری برای توقف جنگ غزه، تصریح کرد که هدفش صرفا برقراری آتش‌بس نیست، بلکه رسیدن به پایان کامل و پایدار منازعه است.

ترامپ نشان داد که چگونه می‌تواند بحران‌ها را مدیریت کند و در دو صحنه حساس، موفقیتش را به رخ کشید؛ نخست در ماجرای توافق هسته‌ای متعلق به دوران اوباما که موجی از بی‌ثباتی را در منطقه به راه انداخت و او در نخستین دوره ریاست‌جمهوری‌اش، آن را از کار انداخت و دامنه فعالیت‌های جمهوری اسلامی را محدود کرد.

بحران دوم، حملات هفتم اکتبر بود. با اینکه این رویداد پیش از آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ رخ داد، او پس از روی‌ کار آمدن، تلاش کرد اجازه ندهد بحران در سطح منطقه از کنترل خارج شود. او به جنگ میان جمهوری اسلامی و اسرائیل پایان داد، برای توقف جنگ غزه مداخله کرد و پیش از آن، جنگ حزب‌الله و اسرائيل را نیز متوقف کرد. سپس برای کنترل وضعیت دولت جدید سوریه بی‌درنگ وارد عمل شد.

البته بخش اصلی این سفر به گسترش روابط عربستان سعودی و آمریکا اختصاص دارد؛ رابطه‌ای که امروز در بهترین وضعیت و بالاترین سطح همکاری و شکوفایی قرار دارد.

در حوزه روابط دوجانبه، پرونده‌های بزرگی مطرح است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از پروژه انرژی هسته‌ای و توافق دفاعی و تسلیحات پیشرفته. علاوه بر آن، صدها توافق و طرح اقتصادی مشترک دیگر نیز وجود دارد که با وجود اهمیت فراوان، کمتر موردتوجه رسانه‌ها قرار گرفته‌اند.

با آنکه شراکت راهبردی عربستان سعودی و آمریکا ریشه‌دار است و رابطه ولیعهد سعودی با رئیس‌جمهوری آمریکا نیز ویژگی‌ کم‌نظیری دارد، او همچنان توانسته است منافع گسترده کشورش را در همکاری با دیگر قدرت‌های مهم اقتصادی و سیاسی، حفظ کند و نگذارد این روابط به یک قطب محدود شود.

این توازن تازه به‌هیچ‌وجه به‌ معنای نادیده‌ گرفتن روابط ویژه با آمریکا نیست؛ روابطی که در دوران ترامپ بیش از هر زمان دیگری شکوفا شد. امروز جهان در نقطه‌ای ایستاده است که می‌توان آن را با واپسین سال‌های جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ سنجید؛ دوره‌ای که نظم جهانی در حال بازچینی بود. در آن سال، فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، خواستار دیدار با ملک عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی، شد. نشست تاریخی سران دو کشور بر عرشه ناو آمریکایی «یواس‌اس کوئینسی» برگزار شد و سنگ‌بنای مرحله‌ای طولانی و تاثیرگذار در روابط دو کشور در چارچوب موازنه جهانی تازه را بنا گذاشت.

در میانه کشاکش قدرت‌های جهانی، سیاست و راهبرد خارجی ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری، شفاف‌تر و جسورانه‌تر از همیشه جلوه می‌کند؛ راهی که بر محور هم‌پیمانی با اقتصادهای پیروز جهان استوار است، نه اتکای صرف به قدرت‌های مسلح. در عین حال، عربستان سعودی هم به دلیل نقش محوری‌ در خاورمیانه و جهان اسلام و هم جایگاهش در امنیت و جریان انرژی، اهمیتی ویژه دارد.

امروز، عربستان سعودی یک قدرت اقتصادی روبه‌‌رشد در میان اعضای گروه ۲۰ است و یکی از شرکای مهم سرمایه‌گذاری آمریکا به‌ شمار می‌رود. بنابراین، اغراق‌ نیست اگر بگوییم تقویت روابط ریاض و واشینگتن می‌تواند تکیه‌گاه ثبات و آبادانی منطقه باشد.

برگرفته از الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ