به گزارش ایسنا، روزنو نوشت: یک جهش شیمیایی پیچیده و سریع؛ توده سفید و متراکم به معده میرسد و تمام بدن را به کار میاندازد. اسیدهای گوارشی، ماده بلعیدهشده را تجزیه کرده و متاع اصلی راهش را به سمت روده باز میکند. دیواره روده خیلی زود هرچه دریافت کرده جذب میکند. انبوهی از ماده شیمیایی وارد خون میشود و به سوی مغز حرکت میکند. فقط ۳۰ دقیقه لازم است تا سیستم عصبی مرکزی همه پیامها را ارسال کند. «دوپامین» و «نوراپینفرین» طغیان میکنند. مغز خوابآلوده حالا به یک ماشین پرقدرت تمرکز و انرژی تبدیل میشود، اما این تغییرات فقط در مغز نمیماند.
سایر ارگانهای بدن نیز بهطور همزمان با تحریک سیستم عصبی مرکزی، افزایش ضربان قلب و تغییرات در فشار خون روبهرو میشود؛ همچون سفری خوشایند که البته ابدی نیست. بعد از گذشت حدود سه تا چهار ساعت، اثرات توده سفید متراکم بهتدریج محو میشود؛ بسان موجی که به ساحل برخورد کرده، بهآرامی به عقب برمیگردد. انرژی بالارفته افول میکند و بیانگیزگی جای سرخوشی را میگیرد.
این سرآغاز زیست فردی است که زندگیاش با مصرف برخی از داروهای اعصاب و روان گره خورده است؛ مسیری که میتواند منجر به سوءمصرف برخی از این داروها شود.
آنچه در سطرهای بالا خواندید، مصرف قرصهایی، چون «ریتالین» و «ویاس» را به تصویر کشیده است؛ داروهای محرک دستگاه سیستم عصبی مرکزی که برای بیماران دارای بیشفعالی یا اختلال تمرکز تجویز میشود و به واسطه داشتن «متآمفتامین»، یعنی همان ماده موجود در مخدر شیشه، جزء داروهای با ریسک بالای مصرف شناخته میشود. بهویژه که مدتی است نشانههای زیادی از رواج سوءمصرف آنها، در میان رده سنی بین ۱۷ تا ۲۳ سال دیده میشود.
این گزارش، در خلال گفتوگو با مصرفکنندگان این داروها، روانپزشکان، پرستاران حاضر در بیمارستانهای اصلی مرتبط با مسمومیت در تهران، صاحبان داروخانهها و گشتی در خیابان ناصرخسرو تهران، به بررسی همین نشانهها پرداخته است.
سراغ آبویاس هم میروند
سال گذشته بود که یکی از دوستانش را از دست داد؛ تقریبا با سوءمصرف داروی ویاس. اتفاقی که بحرانی بزرگ در حلقه دوستانش ایجاد کرد و هنوز هم بعد از گذشت نزدیک به یک سال، ترکشهایش ادامه دارد. برای مراقبت از او و دوستانش و اتفاقات تلخی که در یک سال گذشته تجربه کردهاند، نام او را در گزارش، «سوگل» میگذاریم: «اولینبار نام این دارو را در جمع دوستانم شنیدم. خودم هیچوقت مصرفش نکردم، اما دوستانی دارم که این دارو را مصرف میکنند و حتی برخی از آنها به مصرف این دارو اعتیاد پیدا کرده بودند.
چیزهایی که از این دارو و تجربه مصرفش مکررا از دوستانم شنیدهام این بود که بعد از مدتی با مصرفش دچار بیاشتهایی میشدند. خوابشان دچار اختلال میشد و حتی بیخواب میشدند.
به خصوص برای آنهایی که دچار اعتیاد به این دارو شده بودند و به اصطلاح «آب ویاس» -ویاس پودرشده و حلشده در آب- میخوردند، کاهش وزن خیلی مشهود بود. مثلا وقتی بین دیدارهایم با این دوستانم فاصله میافتاد، بهوضوح معلوم بود که در مدت مثلا یکماهه وزن زیادی از دست دادهاند. البته خودشان هم از این تغییرات و لاغری مفرط راضی نبودند». اما چرا استفاده میکردند؟
چون میخواستند میزان کارایی خود را بالاتر ببرند: «مثلا بیشتر درس بخوانند، کمتر بخوابند و حتی درگیر غذا درستکردن و خوردن هم نباشند تا همه وقت خودشان را صرف درسخواندن یا انجام کارهای عملی مرتبط با دانشگاه کنند. همین هم مصرف این دارو را بهراحتی برای خیلیها به اعتیاد تبدیل میکند.
سرخوشی و سرمستی از اینکه بعد از مصرف با شیدایی کامل بتوانند با تمرکز بالا به کارهایشان برسند و همه امورشان را انجام دهند، تبدیل به رضایتی شده بود که نمیتوانستند از آن دل بکنند. به خصوص که وقتی اثر دارو میرفت و به قول معروف پایین میآمدند، نمیتوانستند کارایی قبلی را داشته باشند و به همین خاطر هم احساس ناکارآمدی داشتند».
بدون آزمایش، نسخه ویاس مینویسند
سوگل که هنوز وارد دهه سوم زندگیاش نشده، عوارض متعدد سوءمصرف این داروها را در میان دوستانش دیده و به قول خودش آن را زندگی کرده است: «من دوستی داشتم که مصرف داروی ویاسش از هفت ماه گذشته بود. به پزشک هم مراجعه میکرد و مصرف این دارو طبق نسخه پزشک برایش آغاز شده بود. بهمرور لازم شد که دُز مصرف این دارو را بالا ببرد و کمکم آثار مصرف این دارو را حتی میتوانستیم در رفتارش ببینیم. مثلا بهشدت پرخاشگر شده بود. ثبات رویه نداشت و در عرض چند ثانیه حالتهای روانیاش تغییر میکرد. انگار اختلالات روانی که پیشتر با آن درگیر بود، پس از مصرف این دارو تشدید شده بود.
یکبار بهخاطر یک موضوع بسیار ساده، در حد دیررسیدن یکی از بچهها بهشدت عصبانی شد و زد زیر گریه. بهوضوح مشخص بود که هیچ کنترلی روی حالات رفتاریاش ندارد». او میگوید که دسترسی به این داروها ساده است: «چون پزشکان بهراحتی تجویزش میکنند. کافی است چند سؤال ساده درباره احوالات آدم بپرسند و تو ویژگیهایی را بگویی که با ADHD همسو باشد، حتی به دروغ. در نتیجه بدون تحقیقات خاصتر یا آزمایشی ویژه، داروی ویاس وارد نسخه شما میشود. البته ساقیهایی هم هستند که چنین داروهایی را بدون هیچ مجوزی میفروشند؛ یعنی همانطورکه آدمها میتوانند غیرقانونی مخدر بخرند، میتوانند داروهای مرتبط با روان را هم در بازار آزاد پیدا کنند».
چنین دسترسی سادهای هم طبعا سوءمصرف را آسانتر میکند: «خودم هم به عنوان یک جوان ۲۰ ساله در دورهای به یک داروی خوابآور دسترسی راحتی پیدا کرده بودم و همین هم باعث شد درگیر سوءمصرف آن شوم. در واقع ماجرا از این قرار بود که پزشک من بهخاطر یک بیماری آن را برایم تجویز کرده بود، اما پس از پایانیافتن دوره درمان، نتوانستم این دارو را رها کنم و طبیعی است که مصرف خودسرانه چنین داروهایی برای همه مضر است. حال اگر کسی خودش هم سابقه اختلالات اعصاب و روان داشته باشد یا رفتارهایش در طیفی از رفتار تکانشی جای گیرد، ریسک بالاتری هم تجربه میکند».
برخی از دوستانم با یک داروی مخصوص سرطان نشئه میکنند
«تنوع این داروها در حال افزایش است». این را سوگل میگوید و ادامه میدهد: «شاید باورتان نشود اگر بگویم هرچندوقت یکبار مصرف این داروها متنوعتر میشود. مثلا بیماران سرطانی دارویی مصرف میکنند که بین برخی از جمع جوانان، استفاده میشود که یک نوع نشئگی خوشایند ایجاد میکند که نقش مخدر دارد.
جدیدا هم بیشتر درباره آن میشنوم. یا برخی از داروهای خوابآوری که میشنوم جوانترها سراغش میروند. آفت بزرگ این داروها این است که تا وقتی مصرفش میکنی بهخصوص در اوایل دوره همهچیز خوب است. اما بهمرور زمان، وقتی بدنت عادت میکند یا زمانی که اثر دارو کمرنگ میشود، حالت ۱۰ برابر از دوران پیش از مصرف دارو بدتر میشود و برای همین هم آنقدر شرایط روانی بر افراد مستولی میشود که گاهی در موقعیتهایی تصمیمهای ناگهانی خطرناکی میگیرند. تصمیماتی که گاهی هیچ راه برگشتی ندارد». او با اشاره به تجربه خودش ادامه میدهد: «من هم تجربه بیماری مرتبط با روان داشتم. آزمایشهای زیادی دادم تا اینکه پزشک بالاخره برایم دارو تجویز کرد.
به همین دلیل فکر میکنم شاید بهتر باشد پزشکان با حساسیت بالاتری سراغ تجویز داروهای اینچنینی بروند که اعتیاد ایجاد میکنند. در دارویی مثل ویاس که مشخصا حاوی آمفتامین است، بارها گفته شده که میل خودکشی را در افراد بالا میبرد. من شاهد این موضوع در جمع دوستانم بودهام. چند ماه پیش یکی از دوستانم را دقیقا در همین مسیر از دست دادم؛ دختری که هنوز ۲۵ سالش نشده بود، اما مصرف خودسرانه این داروها آنقدر روی روانش تأثیر گذاشت که دست به خودکشی زد.
خودم هم در دورانی درگیر این موضوع شده بودم، درحالیکه هیچ نشانه خاصی نداشتم به پزشکی که او را میشناختم پیام دادم و درخواست یک دارو کردم. او هم بدون پرسوجوی خاصی نسخه نوشت و شماره کارت فرستاد. چند روز بعدش بود که وقتی شرایط خوبی نداشتم و چند ورق از آن دارو در اختیارم بود، ناگهان تصمیم به خوردنشان گرفتم. خوششانس بودم که بهسرعت راهی بیمارستان شدم و اتفاق بدی نیفتاد. اما میدانم که همه چنین فرصت بازگشتی ندارند. برای همین هم حس میکنم ملاحظات در مورد تجویز این داروها باید افزایش پیدا کند.
مثلا دوست من هم شخصیت تکانشی داشت، افسردگی و بیقراری شدیدی تجربه میکرد و با اینکه دکتر میرفت و دارو هم مصرف میکرد، اما مصرف این داروها در وضعیت پایداری باقی نماند. ضمن اینکه ملاحظات مرتبط با این داروها را رعایت نمیکرد؛ مثلا الکل مصرف میکرد و سیگار میکشید، درحالیکه یکی از مهمترین هشدارها ممنوعیت این موارد در زمان مصرف داروست، چون تداخل بدی ایجاد میکنند».
مراجعین میگویند: «نزنیم، نمیگذره»
«تقریبا هیچ شیفتی بدون حداقل یک مراجعه سوءمصرف داروی روان تمام نمیشود». این را پرستاری میگوید که ۱۵ سال اخیر را در یکی از اصلیترین بیمارستان مربوط با مسمومیت تهران گذرانده است: «آنقدر تعداد بیمارانی که با حال اورژانسی به ما مراجعه میکنند و علت هم به سوءمصرف داروی اعصاب و روان برمیگردد زیاد است که دیگر به آن عادت کردهایم.
راستش در این ۱۵ سالی که من در این بیمارستان فعالیت دارم، میتوانم بگویم هرچه جلوتر آمدهایم اوضاع بدتر شده و بهوضوح میتوان ادعا کرد که در پنج سال اخیر تعداد این مراجعین بیشتر شده است». به گفته او، برخی از آنها ناخودآگاه به مصرف بالای این داروها روی میآورند و عدهای هم تعمد دارند: «با توجه به اینکه مصرف این داروها در افراد تأثیرات متفاوتی میگذارد همیشه قابل تشخیص نیست کسی که نیاز به شستوشوی معده دارد ضرورتا اقدام به خودکشی هم کرده است یا خیر. چون این احتمال وجود دارد که صرفا خواسته داروهای بیشتری مصرف کند تا تأثیر دوران اولیه مصرف این دارو را برای خودش تکرار کند».
این پرستار، اغلب مراجعین را در سنین پایین طبقهبندی میکند: «متأسفانه ۹۹ درصد افرادی که با این نشانهها به بیمارستان میآیند در سنین بسیار پایین هستند. بین بازه ۱۷ تا ۲۳ سال؛ و باز هم متأسفانه به چشم من بیشترشان دخترند».
اما پرستار دیگری به سوءمصرف این داروها در خود جامعه پزشکی و بهویژه دانشجویانش اشاره میکند: «جامعه پزشکی بهشدت به سمت این داروها رفتهاند. به قول خودشان: «نزنیم، نمیگذره». در واقع بسیاری از دانشجویان و اینترنها دشواری کار و درس و شیفتهایشان را با این داروها میگذرانند».
«از آنجایی که دسترسی راحتی هم به آنها دارند و تجویز نسخه و دارو برایشان سادهتر است، همین شرایط مصرف را هم برایشان آسان میکند». او معتقد است که هیچ نهاد نظارتی در این زمینه وجود ندارد: «گویی در نظام سلامت همه افراد منزه هستند و نباید درباره چنین موضوعی حرف زد. درحالیکه دقیقا همین سیستم با ایرادات متعددی که دارد افراد را به سمت این داروها سوق میدهد تا از پس سختیها و فشارها بربیایند. آنها هم با این داروها قدرت ماورایی کسب میکنند، دلشان میخواهد همواره این انرژی و توان را حفظ کنند و بهمرور مصرف خودسرانه آن افزایش پیدا میکند. در مقابل هیچ نهاد نظارتی هم وجود ندارد. به نظرم وجود آزمایشهای دورهای و نظارت نه علیه این جامعه، بلکه به سود نظام سلامت کشور و همه افراد فعال در آن است».
نسخه ویاس را میخرند
در مرحله نخست شاید اینطور به نظر برسد که دسترسی به این داروها بهخاطر اینکه فقط با نسخه ارائه میشود باید دشوار باشد، اما در عمل، راههای دیگری هم هست. پزشک داروسازی که روزانه با مشتریان زیادی در ارتباط است، میگوید به جز مراجعینی که بدون نسخه سراغ این دارو میآیند، افراد دیگری هم هستند که مشخص است نسخه را خریدهاند: «نزدیک به ۳۸ سال است داروخانه دارم و حالا دیگر فقط کافی است به افراد نگاه کنم تا متوجه شوم دارویی که میخواهند را واقعا پزشک برایشان نوشته است یا خیر.
متأسفانه در زمینه قرصهای روان چند مشکل جدی داریم؛ یکی اینکه در مرحله نخست خود پزشکان با خیال راحت آن را تجویز میکنند و در سالهای اخیر هم که انگار اغلب مردم کشور ما دچار بیماری ADHD شدهاند. هر روز کلی آدم با نسخه ویاس سراغ ما میآیند. اما از میان آنها افراد زیادی هم هستند که روشن است نسخه را برایشان نوشتهاند؛ حالا یا بهخاطر دوستی و آشنایی یا با پول».
او میگوید که در سالهای اول کارش در زمینه ارائه داروهای اینچنینی حساستر بوده، اما الان رویهاش را عوض کرده است: «اوایل که کارم را شروع کردم خیلی سختگیر بودم. به هرکسی دارو نمیدادم و نمیگذاشتم مو لای درز نسخه برود. اما شاید باورتان نشود که برایم اخطار آمد. برخی شکایت کرده بودند و به من گفتند که حق ندارم این همه حساس باشم و باید به هرکسی که نسخه دارد دارو بدهم. درحالیکه مثلا من الان به مشتری که نگاه میکنم میفهمم مثلا این جوان ۱۸ ساله دچار سوءمصرف ویاس شده است، اما کاری هم از دستم ساخته نیست».
او به فقدان ثبت نسخه و داروی افراد در سامانههای رسمی انتقاد میکند: «در نظام سلامت ثبت دادهها یک امر حیاتی است، اما هرچه جلوتر میرویم، این کار پیچیدهتر میشود. ما تا همین چند سال پیش به داروهایی که میفروختیم یک دسترسی حداقلی داشتیم و مثلا میتوانستیم در عرض یک هفته به دادهها برگردیم و فروش دارو به یک فرد مشخص را بررسی کنیم. چنین دسترسیای این امکان را به ما میداد تاریخچه آن مشتری را در صورت وجود شک و تردید، بررسی کنیم. اما حالا متأسفانه چنین امکانی برای ما وجود ندارد».
غوغای داروهای روان در بازار سیاه
چرخی در بازار ناصرخسرو هم به ما نشان میدهد که در کمتر از ۱۰ دقیقه میتوان به انواع و اقسام داروهای اعصاب و روان دسترسی پیدا کرد. از همان ابتدای خیابان که وارد بازار شوید، از چهره هم که مشخص نباشد، زمزمههای زیر لب شما را به سمت داروی مد نظرتان سوق میدهد. ویاس، ریتالین، دیازپام، زولپیدوم، میدازولام و دهها داروی دیگر که با قیمتهای باورنکردنی به فروش میرسند؛ از ورقی دو تا پنج میلیون تومان.
یکی از این فروشندهها، در پاسخ به نگارنده که ادعا کرد دارو را برای مادرش میخواهد، گفت: «لازم نیست به ما دروغ بگی. این داروها مال شما جووناست. مامان و باباها مصرف دیگهای دارن». در فضای اینترنتی هم مجددا راه رسیدن به این داروها بسیار است. از صفحات اینستاگرامی گرفته تا کانالهای تلگرامی.
حتی کانالهای تلگرامی که دانشجویان ایرانی خارج از کشور در آن حضور دارند، نیز همیشه متقاضیانی هستند که درخواست قرص ریتالین یا ویاس دارند. داروساز ایرانی که در شهر تورین ایتالیا مشغول به کار است، درباره این موضوع میگوید: «دانشجوهای ایرانی زیادی به من مراجعه میکنند و میخواهند این داروها را برایشان بنویسم.
وقتی با پاسخ منفی من مواجه میشوند، میگویند پس چرا در ایران خرید این داروها ساده است؟ درحالیکه نباید اینچنین باشد. همینجا دارویی مثل ریتالین قیمت خاصی ندارد. دو یورو است و اتفاقا خیلی هم ارزان به شمار میرود، اما دولت نظارت بسیار شدیدی بر فروش و مصرف این داروها دارد و باید چند پزشک نسخه این دارو را تأیید کنند تا ما بتوانیم آن را به افراد بفروشیم».
هفتهای نیست که مراجعی با سوءمصرف ویاس نداشته باشیم
یکی از روانپزشکان باسابقه که در زمینه سوءمصرف داروها و اعتیاد نیز تخصص دارد، از فقدان آمار و داده و اطلاعات در حوزه سلامت شکایت دارد. او که نخواست نامش در گزارش بیاید، میگوید که هیچگونه داده رسمی و غیررسمی در دسترس نیست: «پژوهشهای آماری متعلق به ستاد مبارزه با مواد مخدر است که ۱۲ سال از آخرینباری که نتایج پژوهش را در اختیار ما قرار دادند، میگذرد. در نتیجه، اظهارات من نتیجه مراجعهکنندگانی است که به طور مستقیم به بیمارستان و کلینیک میآیند، یا همکاران آنها را به من معرفی میکنند؛ در نتیجه نمیتوان این تجربه را به کل جامعه تعمیم داد».
او با استناد به مقالات و همچنین تجربههای خودش در بیمارستان و کلینیک میگوید: «داروهای مرتبط با اختلالات روان مثل ویاس از آنجایی که در دسته آمفتامینها قرار میگیرند، قابلیت سوءمصرف نیز در آنها وجود دارد. برخی از متخصصان روانپزشکی کودک و نوجوان معتقدند که این قابلیت زیاد نیست. اما از سوی دیگر، اثربخشی سریعی که در این داروها، مثل داروهای آرامبخش وجود دارد، شکل دیگری از اعتیاد را میتواند ایجاد کند؛ درست شبیه همان تأثیر مواد مخدر.
یعنی هر وقت داروی روانپزشکی با سرعت بالا اثر کند و پس از مصرف احساس سرخوشی و خوشایندی برای فرد ایجاد کند، ناخودآگاه میل به مصرف هم در آن افزایش مییابد. مشاهدات ما نشان میدهد که با وجود میزان بالای تجویز داروهایی مثل ویاس و ریتالین، میزان سوءمصرف این داروها به همان نسبت زیاد گزارش نمیشود. با این وجود، هفتهای نیست که من مراجعی با مشکل سوءمصرف دارو نداشته باشم».
ریتالین اعتیادآورتر از ویاس
او با مقایسه میزان اعتیادزایی این دو دارو توضیح میدهد: «میزان اعتیادزایی ریتالین از ویاس بیشتر است. چون همانطور که توضیح دادم، هرچه میزان اثربخشی داروها بیشتر باشد، ریسک سوءمصرف هم بالاتر میرود. ریتالین به محض مصرف وارد جریان خون میشود و در نتیجه اثرش را زودتر نشان میدهد. اما ویاس ابتدا باید در بدن به چیزی شبیه ریتالین بدل شود، سپس در کبد شکسته شود و به جریان خون راه پیدا کند.
همین فرایند کمک میکند تا اثربخشی کندتر انجام شود و در نتیجه، ریسک اعتیاد هم کاهش یابد. با این حال، میزان مراجعانی که در مراکز درمانی از سوءمصرف این داروها شکایت دارند یا نشانههای بالینی از خود بروز میدهند، مدام در حال افزایش است».
این روانپزشک اصلیترین مراجعان با نشانههای سوءمصرف داروهایی مانند ویاس و ریتالیان را در میان نوجوانان و جوانان دستهبندی میکند: «اگر بخواهیم مراجعین با این نشانهها را از نظر سنی دستهبندی کنیم، اغلب آنها بهتازگی دوران نوجوانی را پشت سر گذاشتهاند و از نسل بسیار جوان ما هستند. کمتر پیش میآید مراجعینی با سنین بالا دچار سوءمصرف این داروها شده باشند. همانطور که مصرف ترامادول هم در میان بزرگسالان کمتر از جوانان و نوجوانان است».
او با تأکید بر اینکه اغلب این مراجعین از طبقه متوسط به بالای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند، میگوید: «بیشتر افرادی که با این مشکل به ما مراجعه میکنند، در بستر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خوبی قرار دارند. خانواده تحصیلکرده است و خودشان هم دانشجوهای دانشگاههای خوبی هستند و قدم نخستی که باعث شده به سمت این داروها کشیده شوند، برای افزایش تمرکز، بالابردن سطح انرژی و افزایش توان برای بیدارماندن و درسخواندن بوده است».
ضرورت حمایت اجتماعی
اعتیاد البته صرفا یک مشکل فردی نیست، بلکه ریشههای اجتماعی، روانی و زیستی دارد. همین واقعیت ضرورت بررسی دقیقتر نقش عوامل اجتماعی مانند حمایت خانواده و دوستان یا میزان مشارکت افراد در فعالیتهای جمعی را آشکار میکند. شاپور بهیان، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، همراه دو همکار دانشگاهی خود پژوهشی را در همین راستا انجام دادهاند. این تحقیق بر پایه بررسی ارتباط میان حمایت اجتماعی، یادگیری اجتماعی و میزان مشارکت افراد با احتمال بازگشت دوباره به مصرف مواد طراحی شد.
آنها تلاش کردند با نگاهی ساده و کاربردی نشان دهند که چگونه محیط اجتماعی و روابط انسانی میتواند بر کاهش یا افزایش وسوسه مصرف مجدد اثر بگذارد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین سه متغیر اصلی یعنی حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی و یادگیری اجتماعی با میزان ولع مصرف، رابطه منفی وجود دارد. به بیان سادهتر، هرچه این عوامل بیشتر باشند، میل فرد به بازگشت به مواد کمتر میشود. تحلیلها همچنین نشان دادند که مشارکت اجتماعی بیشترین اثر را در پیشبینی کاهش وسوسه دارد و پس از آن حمایت اجتماعی و یادگیری اجتماعی نقش مهمی ایفا میکنند.
پژوهشگران در نتیجهگیری خود تأکید کردهاند که افرادی که سطح بالاتری از حمایت و مشارکت اجتماعی دارند، کمتر در معرض بازگشت به مصرف مواد قرار میگیرند. در مقابل، کسانی که احساس تنهایی یا بیپناهی میکنند یا در فعالیتهای اجتماعی حضور فعالی ندارند، بیشتر در معرض لغزش و بازگشت به اعتیاد هستند؛ بنابراین برنامههای آموزشی و حمایتی باید به این سه عامل توجه ویژه داشته باشند. بررسی دقیقتر یافتهها حاکی از آن است که حمایت اجتماعی نهتنها احساس ارزشمندی و تعلق ایجاد میکند، بلکه در شرایط استرسزا به افراد قدرت مقاومت بیشتری میدهد.
جوانانی که میدانند خانواده و دوستان پشت آنها ایستادهاند، کمتر در دام وسوسههای بیرونی گرفتار میشوند. همچنین مشارکت در فعالیتهای اجتماعی باعث میشود افراد حس انسجام و هدفمندی بیشتری داشته باشند و همین حس از آنها در برابر وسوسه مصرف محافظت کند. در کنار اینها، یادگیری اجتماعی یا همان تجربهکردن الگوهای سالم رفتاری کمک میکند فرد بداند چگونه با فشارها و مشکلات زندگی بدون پناهبردن به مواد کنار بیاید.
اهمیت این نتایج در آن است که اعتیاد تنها با درمانهای پزشکی یا ترک ناگهانی قابل کنترل نیست. ازاینرو، متخصصان پیشنهاد میکنند که کمپهای ترک اعتیاد علاوه بر درمان دارویی، برنامههای آموزشی و مهارتهای اجتماعی را نیز در اختیار افراد قرار دهند. این آموزشها میتواند شامل راههای برقراری ارتباط مؤثر، مقابله با فشار همسالان یا حتی یادگیری فعالیتهای گروهی باشد.
انتهای پیام










