قدردانی از تجربهها؛ توصیه رهبری
💬
خلاصه خبر
قدردانی از تجربهها؛ توصیه رهبری
💬 تجربهها قدردانستنی هستند / برخی فکر میکنند اگر سراغ ثبت روشمند تجربهها بروند، از اخلاصش کم میشود ولی عین خردمندی است / ممکن است تجربه، انگارههای پیشفرضی یا متقن علمی را هم به چالش بکشد🔸 اینکه به کنشهای کسی که در میدان کار کرده و تجربهای رقم زده است، نگاهی فاخرتر و محترمتر شود، خوشحال کننده است. کنشگر فرهنگی و تبلیغی در مواجهه با میدان عمل و در حین رقم زدن تجربه تبلیغی، با مسئلههای بعضاً جدید و یا حاد در میدان عمل روبرو میشود. گاهی فرد از سر تجارب پیشین یا از سر ذوق، رفتار یا مسیری را انتخاب میکند. این میتواند قابل احترام باشد، چون به صورت ارتکازی (ناخودآگاه) به مبانی ذهنی او اتکا دارد و ارجاع میدهد.🔸 گاهی کنشگر میدان، حتی مجال اندیشیدن به اینکه با طرف مقابلش مباحثه بکند یا از او بگذرد را هم ممکن است نداشته باشد. در اینجا، سؤال این است که این واکنشهای فرد چه ارزشی دارد؟ ممکن است کسی اگر متکی به مبانی، سلوک کرده و عقلانیتش در آن مدار شکل گرفته باشد، ما برای ذوقش نیز احترام قائل شویم و رفتاری که آنجا از سر ذوق از او سر میزند را به عنوان یک رهیافت بپذیریم.🔸 چون ۴۰ کتاب [در این زمینه منتشر شده] است که انصافاً هر کدامش جا داشت یک جلسهی اینچنینی داشته باشد و از منظرهای روشی و تطبیق خروجیای که اثر هدفگیری کرده، تحلیل و بررسی شود. من همه را نه ولی بیشتر کتابهای چاپشده را خواندهام. شاید مرور فرمایشات حضرت آقا بسنده باشد. اینکه ایشان مکرراً و متعدد این قصهی اهمیت تجربه را دنبال کردهاند، خودش حائز اهمیت است. ایشان فرمودند که: «باید قدر تجربهها را بدانید.» این خود یک نگاه است که «تجربه» جزو موارد قدردانستنی است.
🔸 مرور این جملات، این تداعی را در ذهن من ایجاد میکرد که انگار واضح است که پیوندی بین خرد، خردمندی و اندیشمندی، با نگهداشت و ثبت و ضبط تجربهها (خصوصاً اگر قاعدهمند و روشمند باشد) وجود دارد. این [ثبت تجربه] عین خردمندی است.🔸 بسیاری فکر میکنند چون کار تبلیغی و جهادی را برای خدا انجام دادند، نباید دربارهاش حرفی بزنند. فکر میکنند اگر بروند سراغ ثبت روشمند و واحدمحور آن، از اخلاصش کم میشود و خود را روایت میکنند. این از دشواریهایی است که ما با آن مواجه هستیم. ولی عین خردمندی است که نهاد علمی و پژوهشی ما این تجارب را علمی ببیند و آن را در سیاستگذاریها و برنامهریزیهایش جدی بگیرد و این [تجربهنگاری] را حلقهای در مسیر پدید آمدن علوم انسانی (دستکم در مقام تجویز) بداند و امید داشته باشد که از تکرار تجربههای موفق، نتیجه بگیرد.🔸 بالاخره تجربهها برای آینده حرف دارند؛ چون به معنایی، امور تکرارپذیرند. بله، به دقت عقلی و فلسفی (لا تکرار فی التجلی) هیچ تکراری نیست؛ ولی با معنایی که عقل عرفی و عقل مدیریتی ما میفهمد، ما با پدیدههای تکرارپذیر مواجهیم. هر چقدر در ثبت هوشمند و روشمند تجارب مثبت و منفی دقت صورت بگیرد بهتر است. اینها را باید به حالت گزارهها و قواعد دانشی درآورد و به مدار مباحثه علمی کشاند و تبدیل به محتواهایی کرد که بماند. حتی بخشی از آن که آزموده شده و فرآیند روش تحقیق در آن کامل مراعات شده، آموزش داده شود.
🔸 جالب است که برخی از این موارد رسانهای و عمومی هم شده است. میگویند ما در تجارب جنگ، تجربههای تلخ و ناموفق هم داشتیم که باید ثبت و آموزش داده شود. عرض میکنم که این درس آموختن، منحصر در تجارب موفق نیست. این علم و تجربه، ربط طرفینی به هم دارند. اینطور هم نیست که همیشه علم بر تجربه اثر بگذارد؛ کاملاً ممکن است تجربه، انگارههای پیشفرضی یا متقن [علمی] را به چالش بکشد.🔸 ما «تجربهنگاری فرهنگی» و «تجربهنگاری ادبی» داریم (آنچه مثلاً در سوره مهر، در ادبیات پایداری و در ثبت زندگی قهرمانها و فرماندههامان میبینیم که حتماً ارزنده و محترم است). منتها اینجا به طور خاص داریم درباره [تجربهای] حرف میزنیم که میتوان از آن «استنباط» قواعد دانشی کرد. یعنی در [این نوع] دانش، شما منتظر مجموعهای از گزارههای منضبط، قاعدهمند و روشمند هستید. ما باید بتوانیم به گزارههای قابل تعمیم برسیم. به هر حال، تجربه به صورت فعال (و شاید ناخودآگاه) نمیخواهد «عادت» را روایت کند.🔺 بخشی از سخنان در آیین رونمایی از آثار کارگروه «تجربهنگاری فرهنگیتبلیغی» در پژوهشکده تبلیغیفرهنگی باقرالعلوم(ع) قم - ۱۴۰۴/۰۸/۲۵
15:49 - 26 آبان 1404
نظرات کاربران









