اطلاعات نوشت: پرونده «آیین کوچ عشایر» در قالب یک پروژه چندملیتی آسیایی در مسیر ثبت جهانی یونسکو قرار دارد. این طرح که با هدف پاسداری از فرهنگ کوچنشینی عشایر، نقش ویژه زنان عشایری و دانش بومی آنها تهیه شده، به گفته متولیان میراث فرهنگی، میتواند یکی از بزرگترین پروندههای چندملیتی قاره آسیا باشد.
معاون میراث فرهنگی کشور با اشاره به نهایی شدن این پرونده گفته است: کوچ عشایری فقط یک آیین سنتی نیست، بلکه نمادی از شیوه زیستن انسان و طبیعت، فلسفهای از تابآوری فرهنگی و همزیستی با محیط است. علی دارابی تأکید کرده که در این پرونده نقش زنان عشایر در مرکز توجه است، زیرا زنان در انتقال دانش آب، مرتع، دامداری و زندگی کوچنشینی سهمی محوری دارند.
به گزارش خبرنگار اطلاعات، این پروژه چندملیتی، از نگاه میراثبانان ایرانی، فراتر از ثبت مجرد رسوم محلی است و بهمثابه یک بیانیه تمدنی دیده میشود؛ پروندهای که میراث کوچ را نه فقط بهعنوان یک شیوه زندگی، بلکه بهعنوان میراثی با پیام زیستمحیطی و اجتماعی مطرح میکند. کوچ عشایر ریشه در تاریخ بلندمدت دارد و بخش مهمی از هویت فرهنگی برخی جوامع را شکل دادهاست؛ در عین حال، در مواجهه با تغییرات اقلیمی، فشار بر مراتع و مهاجرت جوامع عشایری، حفظ این آیین به چشماندازی راهبردی برای آینده تبدیل شدهاست.
در تهیه این پرونده، مرکز منطقهای پاسداری میراث ناملموس یونسکو در تهران نقش برجستهای ایفا میکند. این مرکز که مسئول هماهنگی با کشورهای منطقه آسیای غربی و مرکزی است، اعلام کرده شبکهای از جوامع عشایری در منطقه تشکیل خواهد شد تا همکاری مشترک برای حفاظت، گزارشدهی به یونسکو و توسعه ظرفیتهای محلی فراهم شود.
در این باره دکتر آتوسا مؤمنی، رئیس مرکز مطالعات پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی تحت نظارت یونسکو، گفت: افقی که از خرد زیسته، تابآوری بومی و دانشی شکل گرفتهاست، نسلبهنسل در دل چادرها، ایلراهها و تجربیات زنان کوچرو جریان دارد. لذا در پاسخ به رسالتی هستیم که کنوانسیون یونسکو ۲۰۰۳برای پاسداری از میراث ناملموس بر دوش گذاشته: «چیزی که فقط با انتقال، زنده میماند و بقایش مستلزم حضور فعال جوامع است.»
وی تأکید کرد که مرکز منطقهای تحت مدیریت او در تهران، یکی از هشت مرکز برجسته جهانی یونسکو در حوزه میراث ناملموس است و گستره آن ۲۴کشور را در بر میگیرد. این مرکز در سیاستگذاری، ظرفیتسازی و شبکهسازی فرهنگی-علمی نقش محوری دارد؛ کاری که نه بر پایه تصمیمات فردی بلکه بر اساس خرد جمعی شورای حکام و مشارکت فعال کشورهای عضو، پیش میرود.
رئیس این مرکز ادامه داد: پروژه ثبت بینالمللی «آیین کوچ عشایر» کشورهای بسیاری از مرکز و غرب آسیا را در بر میگیرد. مغولستان، قرقیزیستان، قزاقستان، تاجیکستان، افغانستان، عراق و یمن از جمله کشورهایی هستند که میتوانند مورد رایزنی و گفتگو و حضور در این پروژه عظیم قرار گیرند.
مؤمنی نقش زنان عشایری را چنین تشریح کرد: زنان عشایر فقط ستون اقتصاد محلی نیستند، بلکه نگهبان تعادل میان انسان و طبیعتند، وارث دانش بومشناختیاند و معماران انتقال میراث از نسلی به نسل بعد محسوب میشوند.
وی یادآور شد: در جهانی که با چالشهای اقلیمی، بحران زیستمحیطی و گسست فرهنگی مواجه است، دانش زنان عشایر بیش از هر زمان ارزشی راهبردی دارد؛ دانشی که نه صرفا نظری، بلکه عملی و برآمده از تجربه واقعی زندگی کوچنشینی است.
به بیان مؤمنی، این پروژه نه یک اقدام نمادین بلکه یک حرکت عملی با چشماندازی بلندمدت است: زنده نگه داشتن میراث کوچ بهعنوان بخشی از هویت فرهنگی-اقلیمی منطقه، ترویج سیاستهایی که زندگی عشایری را پایدار کنند و تعامل جهانی با روایتی بومی و محلی درباره میراث ناملموس.
البته باید اذعان کرد که نکته مهم در این پرونده، تأکید بر روایت بومی کوچ عشایری است؛ زیرا ایران بهدنبال ارائه تصویری از کوچ است که بر مبنای دانش و تجربه محلی خود عشایر طراحی شده باشد، نه صرفاً ترجمه روایتهایی که در سایر کشورها وجود دارد. این دیدگاه به معنای آن است که این پرونده نه فقط یک پروژه میراثی، بلکه یک پروژه هویتی و دیپلماتیک فرهنگی نیز هست که موضوعات عدالت معرفتی و حق جوامع بومی در تعریف و تأویل میراث فرهنگیشان از محورهای اصلی بحث در آن است.
از سوی دیگر، یونسکو در برنامه راهبردی «فرهنگ کوچنشینی» خود، اهمیت زیادی برای حفظ زندگی عشایری قائل است و کوچ را بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی ناملموس مورد توجه قرار داده که با تاریخ، اقتصاد، محیط زیست و دانش بومی درآمیخته است. در برخی پژوهشها، کوچ با آموزههای تغییر اقلیم، تنوع زیستی و پایداری فرهنگی نیز مرتبط دانسته شدهاست. از این رو، ثبت جهانی کوچ عشایر میتواند گامی مؤثر برای تقویت این ارتباط و ترویج تفکر حفاظت چندوجهی باشد.
در نهایت، اگر این پرونده با موفقیت به فهرست یونسکو راه یابد، نه تنها به حفظ میراث فرهنگی عشایری ایران کمک خواهد کرد، بلکه میتواند نقطه عطفی در همکاری منطقهای باشد؛ همکاریای که بر مبنای گفتوگوی فرهنگی، احترام به دانش بومی و همبستگی میان جوامع عشایری تعریف میشود. این پروژه میتواند بُعد تازهای به میراث ناملموس آسیا ببخشد و نشان دهد که کوچ، بهعنوان یک شیوه زیستن سنتی، هنوز میتواند پیام جهانی و راهبردی داشته باشد.










