دستمزدهای «نجومی» پزشکی که معروف است به «درویش الاطباء»
جراحی های پیچیده برای درمان بیماری های نادر و صعب العلاج کودکان در تخصص دکتر صلاح الدین دلشاد است؛ جراحی که خودش را «درویش الاطباء» معرفی می کند. او و رفقایش برای این جراحی های خاص دستمزدهایی می گیرند؛ نجومی و باور نکردنی! روایت این پزشک را در حاشیه جشنواره رسانه امید بخوانید.
خلاصه خبر
دستمزدهای «نجومی» پزشکی که معروف است به «درویش الاطباء»
جراحی های پیچیده برای درمان بیماری های نادر و صعب العلاج کودکان در تخصص دکتر صلاح الدین دلشاد است؛ جراحی که خودش را «درویش الاطباء» معرفی می کند. او و رفقایش برای این جراحی های خاص دستمزدهایی می گیرند؛ نجومی و باور نکردنی! روایت این پزشک را در حاشیه جشنواره رسانه امید بخوانید.
گروه فرهنگ خبرگزاری فارس: « بچهای به دنیا آمده بود با ظاهری عجیبوغریب. با یک بیماری نادر؛ شکم باز. روده و مثانهاش بیرون شکمش بود. مقعدش هم بسته. بیضههایش فاصله ۹ سانت. آلت تناسلیاش دوتکه. دکتری که بچه را به دنیا آورده بود طوری از وضعیت غیرقابل تصور این کودک دچار شوک شده بود که به مادر گفته بود هیچ کاری از دستمان بر نمیآید. بچه را ببر خانه. نهایت دو روز بیشتر زنده نمیماند. شیرش هم ندهید چون نه مجرایی برای ادرار هست نه رودهای نه مثانهای برای دفع؛ میدانم گفتن این جمله سخت است ولی بچه خودش کم کم از دنیا میرود، ماندنی نیست. دنیا برای هر مادری که این جملهها را بشنود تمام میشود، اما در همان گیر و دار یکی از پرستارها من را به مادر کودک معرفی می کند.راستش بعد از این همه سال طبابت اولین بار بود چنین وضعیتی را در نوزادی میدیدم. توکل به خدا کردم و گفتم هر طور شده باید جان این بچه را نجات دهم. نشان به آن نشان که ۳۸ بار این نوزاد را جراحی کردم. حالا ده سال از آن ماجرا میگذرد و همان نوزادی که میگفتند شیرش ندهید تا از دنیا برود، پسر قد بلند و رشیدی شده، شاگرد اول کلاسشان هست و هر وقت از او میپرسند میخواهی چه کاره شوی میگوید میخواهم پزشک اطفال شوم و به بچهها کمک کنم.» و این روایت، آغاز قصه عضو پرو پاقرص بسیج جامعه پزشکی است. به او میگویند «طبیب الدوار»؛ افتاده و متواضعانه خودش را معرفی میکند؛ من «درویش الاطباء» هستم؛ پزشک دوره گرد.
۷ MB
*به دیده منت کودکانتان را جراحی میکنیم
نام دکتر «صلاحالدین ارشاد»؛ فوقتخصص جراحی اطفال و مدیرعامل مؤسسه محکم، برای پدران و مادرانی که بچههایشان با سختترین و نادرترین ناهنجاریهای دوران جنینی به دنیا میآیند، حکایت دست خداست که انگار از آستین این پزشک بیرونآمده تا زندگی را به نور چشمشان برگرداند. برخلاف متخصصان حاذقی که مهارتشان در جراحیهای خاص نظیر ندارد، دکتر دلشاد را در مطب نمیتوانی پیدایش کنی. در مرام پزشکیاش از ویزیتهای یکمیلیونی و دست مزدهای آنچنانی خبری نیست. از ماهی که ۳۰ روز است، ۲۰ روزش را در سفر است، بهجای اینکه بیماران سراغش بروند او سراغ کودکان با بیماری نادر در مناطق محروم و استانهای مختلف میرود و بیچشمداشت، بدون دریافت یک هزارتومانی، به دیده منت دست به تیغ میشود و زندگی را به این کودکان بر میگرداند. البته که خودش می گوید دستمزدهای من نجومی است. می گوید نور آن صلوات هایی که پدران و مادران از ته دل برای من می فرستند از کهکشان راه شیری و هفت آسمان و نجوم می گذرد و تا قیامِ قیامت برای من می ماند.
۵ MB
*محکم پای خیریه «محکم» ایستادهایم
وقتی در حاشیه جشنواره جام امید سراغش میرویم، روی پایش بند نیست و بهسختی چنددقیقهای با ما همراه میشود برای روایت ماجرای طبابتهای شنیدنیاش و میگوید: «مسافرم. سه ساعت قبل از ایلام آمدم و الان هم راهی سفرم به مقصد زاهدان. ۳۰ کودک را قرار است جراحی کنم. دو هفته بعد هم راهی بیرجند میشویم. لیست جراحی از الان مشخص شده. البته من تنها نیستم. جمعی از پزشکان خیر و بسیجی در مؤسسه خیریه محکم هم قسم شدیم تا ناجی کودکان باشیم. رایگان کودکان را جراحی میکنیم.»
*دار و ندارت را نفروش / دستمزد جراحی ما صلوات است بر محمد و آل محمد (ص)
ماجرای خیریه محکم شنیدنی است و دکتر دلشاد در همین فرصت کم از پزشکان هم قسم و پای کار این مؤسسه میگوید؛ «ما بیمارانی را جراحی میکنیم که با بیماریهای نادر و ناهنجاریهای در بدو تولد به دنیا آمدهاند. ۵۶ بیماری نادر را کشف کردهایم؛ بیماریهایی که خانوادهها برای درمان آن باید داروندارشان را بفروشند؛ گاهی یک نوزاد با بیماری خاص باید ده مرتبه جراحی شود. فکر کنید کودک طفل معصومی که در مناطق مرزی است، خانوادهاش حتی پول سفر به تهران و پیداکردن دکتر متخصص را هم ندارند چه برسد به اینکه بخواهند هزینه جراحیهای سنگین را بدهند. ما در مؤسسه خیریه محکم میگوییم شما هیچ کاری نکنید. ما میآییم به دیدنتان. به شهرها میرویم. کودکان را با کمک بیمارستانها و مراکز درمانی زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی پیدا میکنیم. با احترام خانواده را به بیمارستان میبریم. بچهها را عمل میکنیم. اگر نیاز باشد که بیمار در تهران جراحی شود، به دیده منت خرج رفتوآمد و اسکان خانواده را میدهیم و کودک را پذیرش میکنیم و سالم تحویل خانواده میدهیم. نه فقط من که دستمزد همه پزشکان خیریه محکم صلوات است بر محمد و آل محمد (ص).»
*بسیجیوار آماده خدمتیم
سال دوم تأسیس مؤسسه خیریه «محکم» جلسهای با معاون درمانی وزیر بهداشت گذاشتند و اعلام کردند چنین موسسهای تأسیس شده و گفتند ما بسیجی وارد آمادهایم برای خدمت، فردای آن روز وزارت بهداشت بخشنامهای به کل کشور ابلاغ کرد و شماره تماس مؤسسه را هم در اختیار مراکز درمانی گذاشتند. خیل کودکانی با بیماریهای نادر و صعبالعلاج بود که سرازیر شد و روایت یکی از بیماران از زبان دکتر دلشاد شنیدنی است؛ «یک آقایی از ایلام زنگ زد گفت دخترم ۱۰ساله هست شکاف کام دارد. شنیدم شما بچهها را رایگان عمل میکنید. دخترش را دیدم. شکاف عمیق کام که تا ته حلقش پیدا بود. گفتم دهساله دخترت شکاف کام دارد. چرا انقدر دیر آمدی؟ گفت دخترم لبشکری هم بود. بچه که بود هر چه داشتم دادم به تهران آوردیمش و لبشکریاش را عمل کردیم ولی پولی برای درمان شکاف کامش نداشتیم. بچه من دهساله با این مشکل زندگی کرده است. یک آب راحت نتوانسته بخوره. عذاب کشیدم ولی پول نداشتم درمانش کنم. شنیدم شما آمدید ایلام. بیماران خاص را رایگان عمل میکنید. کودک را جراحی کردیم و بعد از ده سال، برای اولین بار بچه با طیب خاطر غذا خورد. همین که دعای خیر این بچه و پدر و مادرش تا آخر عمر پشت سر ماست، برای دنیا وآخرتمان کافی است.» دکتر دلشاد و پزشکان خیر مؤسسه محکم در کنار درمان کودکان بیمار کاری کردهاند کارستان، در بیمارستانهای بندرعباس و زاهدان بخشهای جراحی اطفال راه انداختهاند. سختترین و پیچیدهترین جراحیها را در این استانها انجام دادهاند و حالا خود زاهدان و بندرعباس به قطب جراحی بیماریهای نادر تبدیل شده است.
*پزشک ایرانی چطور بانی ساخت مسجد شیعیان در استانبول شد؟
قبل از هر عنوان و سمتی خودش را بسیجی معرفی میکند. وقتی هنوز بسیج شکل نگرفته بود. از قبل از پیروزی انقلاب، او بسیجی وارد کار میکرد. فرقی نمیکرد کجا باشد. حتی در استانبول، باروحیه بسیجی که داشت، بزرگترین مسجد شیعیان استانبول را ساخت. چون و چرایش را که میپرسیم یکی دیگر از خاطرات نابش را روی دایره میریزد؛ «قبل از پیروزی انقلاب با همسرم مدتی در استانبول بودیم. آنجا شیعیان ترک فقط یک مسجد داشتند و من مسئول فرهنگی آن مسجد بودم. یک روز به یکی از دوستان ترک گفتم چرا یک مسجد بزرگ برای شیعیان نمیسازید؟ گفت امکانش نیست و پولش را نداریم و... گفتم شما یک زمین پیدا کنید بقیهاش با من. هفته بعد همان دوست ترک که میگفت نمیشود پیش من آمد و گفت دکتر یک خیر پیدا شده زمین را داده برای ساخت مسجد. ما خیرین را جمع کردیم. قبض پخش کردیم. قرار شد هر کسی هر چقدر راغب هست پرداخت کند. یک مهندس عمران آمد و گفت نقشه مسجد با من. ساخت مسجد شروع شد. زیرزمینش که تمام شد، پول کم آوردیم. آن موقع من رزیدنت بودم و خانمم انترن. اعلام کردیم آخر هفتهها مریض رایگان می بینیم. ۲۰۰ بیمار ثبتنام میکردند. صبح تا بعدازظهر مریض میدیدیم. آنهایی که نیاز به بستری داشتند دستور بستری میدادیم. دارو تجویز میکردیم. هر کس هم میخواست برای تشکر پولی بدهد میگفتیم به ساخت مسجد کمک کن. اینطور شد که باقی هزینه ساخت مسجد در کوتاهترین زمان ممکن تأمین و بزرگترین مرکز تجمع شیعیان ترک در استانبول ساخته شد.»
08:13 - 28 آبان 1404
نظرات کاربران









