حجاب و عفاف در عصر جنگ روایتها از پوشش تا حضور
در روزگاری که رسانهها نه فقط آینه واقعیت، بلکه معماران ادراکاند، حجاب و عفاف دیگر صرفاً انتخابی فردی یا آموزهای دینی نیستند؛ بلکه به خطوط مقدم نبردی تمدنی بدل شدهاند.نبردی بر سر معنا، اختیار، و تصویر انسان.
خلاصه خبر
حجاب و عفاف در عصر جنگ روایتها از پوشش تا حضور
بازخوانی کرامت انسانی در میدان رسانهدر روزگاری که رسانهها نه فقط آینه واقعیت، بلکه معماران ادراکاند، حجاب و عفاف دیگر صرفاً انتخابی فردی یا آموزهای دینی نیستند؛ بلکه به خطوط مقدم نبردی تمدنی بدل شدهاند.نبردی بر سر معنا، اختیار، و تصویر انسان.در این میدان، آنچه زیر سؤال میرود، نه فقط پوشش زن، بلکه حق او برای تعریف خویشتن است. و آنچه دفاع میشود، نه صرفاً یک پارچه، بلکه شأنی است که از کالاییشدن، از نگاه مصرفی، و از سلطه روایتهای تحقیرگر میگریزد. حجاب؛ بازسازی رابطه انسان با خویشتنپیش از آنکه حجاب را «پاسخ» بدانیم، باید آن را «پرسش»ی بنیادین بشماریم: چه چیزی در زن آنقدر شریف است که باید پوشیده، محافظتشده، و محترم بماند؟ و چرا جهانی که برهنگی را عادیسازی میکند، از پوشش میهراسد؟حجاب، اگر از منظر انسانشناختی و نه صرفاً فقهی نگریسته شود، تلاشی است برای بازتعریف رابطه انسان با بدن، با نگاه، و با دیگری. در فرهنگی که زیبایی زن به ابزار تبلیغ، رقابت، و مصرف بدل شده، حجاب نه انکار زیبایی، بلکه بازگرداندن اختیار به صاحب زیبایی است. عفاف، نه انزوا، بلکه معماری درونی است؛ ساختن فضایی که در آن کرامت، بر جذابیت مقدم است، و معنا، بر نمایش. جنگ رسانهای؛ استعمار نوین بر بدن و نگاهرسانههای سلطهگر، با پوشش بیطرفی، اما با نگاهی استعمارگر، حجاب را نه به عنوان انتخاب، بلکه به عنوان انحراف بازنمایی میکنند. در این بازنمایی، زن محجبه نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان «دیگری» غیرمتمدن، سرکوبشده، یا تهدیدآمیز تصویر میشود. این همان استعمار نوینی است که نه با تفنگ، بلکه با قاب تصویر، نه با زور، بلکه با روایت، هویتها را تسخیر میکند.
اما در دل همین جنگ، فرصتی نهفته است: فرصت بازگویی روایتی که حجاب را نه ابزار کنترل، بلکه زبان حضور، و نه نماد جدایی، بلکه پل گفتوگو معرفی میکند. روایت ما؛ از سکوت به کنشما نیازمند روایتی نو هستیم روایتی که حجاب را نه در قاب قانون، بلکه در بستر تجربه انسانی بازگو کند. روایت زنانی که با حجاب، نه پنهان شدهاند، بلکه دیده شدهاند؛ که با عفاف، نه خاموش شدهاند، بلکه صدای خود را از هیاهوی مصرفگرایی جدا کردهاند.در این روایت، حجاب نه پایان آزادی، بلکه آغاز اختیار است؛ نه انکار زن بودن، بلکه بازتعریف زن بودن در جهانی که زن را یا میفروشد، یا میفرساید. از پوشش به حضور، از حضور به معنادر نهایت، حجاب و عفاف را باید نه به عنوان «پوشش»، بلکه به عنوان «حضور» فهم کرد حضوری که از درون آغاز میشود، و به بازسازی رابطه انسان با خویشتن، با دیگری، و با جهان میانجامد. و این حضور، در عصر جنگ روایتها، خود نوعی مقاومت است؛ مقاومتی که نه با فریاد، بلکه با وقار سخن میگوید.
۱ MB
21:52 - 28 آبان 1404
نظرات کاربران









