روزنامه اسرائیلی «جروزالمپست» طی مقالهای با اشاره به اظهارات مقامات جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه و با گفتگو با رز زیمت، مدیر برنامه پژوهشی «ایران و محور شیعی» در موسسه مطالعات امنیت ملی (INSS) اسرائیل به بررسی این پرسشها پرداخته است.
یحیی رحیم صفوی، مشاور عالی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران دو ماه پس از جنگ گفت که ایران و اسرائيل در حال حاضر در آتشبس نیستند و «در مرحله جنگ» قرار دارند.
آقای رحیم صفوی گفت: «آتشبس به معنای قطع آتش است، اما ممکن است دوباره آغاز شود. من احتمال وقوع جنگی جدید را میدهم و پس از آن شاید دیگر جنگی رخ ندهد.»
همچنین دیگر مقامات جمهوری اسلامی، از جمله عباس عراقچی نیز بارها از آمادگی ایران برای مقابله با حملات آمریکا و اسرائيل سخن گفته و مدعی پاسخ قاطع و حتی سختتر از جنگ ۱۲ روزه شدهاند.
تمام این اظهارات که از درون حلقه نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی مطرح میشود، روایت رژیم را چنین میسازد که جنگ با اسرائیل هنوز به پایان نرسیده، ادامهای در راه است و تهران آماده خواهد بود.
به گزارش «جروزالمپست»، به موازات این موضعگیریهای مقامات جمهوری اسلامی، وضعیت داخلی ایران در آستانه بحرانهای گوناگون قرار دارد. کشور با یکی از بدترین بحرانهای آب در تاریخ معاصر خود روبهروست. در همان حال، تورم همچنان بهشدت بالاست. قیمت مواد غذایی سر به فلک کشیده و بیکاری نیز رو به افزایش است.
اگر به این وضعیت، خاموشیهای گسترده، نارضایتی عمومی از حاکمیت و خشم فزاینده مردم از فساد و سوءمدیریت را هم اضافه کنیم، فشارهای داخلی ایران به نقطه شکست نزدیک شده است. بنابراین، در حالی که رهبران ایران خود را برای رویارویی تازه خارجی آماده نشان میدهند، اوضاع در داخل رو به فروپاشی است.
اما با توجه به تجربه جنگ ۱۲ روزه و اتحاد ایرانیان گرد پرچم در مواجهه با دشمن خارجی، آیا این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی جنگ با اسرائيل را به عنوان راه خروج از وضعیت کنونی بداند؟ آیا ممکن است که رژیم از جنگ به عنوان ابزاری برای انحراف اذهان عمومی جامعه ناراضی و حفظ قدرت استفاده کند؟
راز زیمت، مدیر برنامه پژوهشی «ایران و محور شیعی» در موسسه مطالعات امنیت ملی (INSS) اسرائیل گفت: «یکی از درسهایی که [جمهوری اسلامی ایران] باید از جنگ ۱۲روزه بگیرند، این است که از یک سو ما قطعا شاهد نوعی اتحاد گرد پرچم در جریان جنگ بودیم، هرچند این اتحاد بیش از آن که حول جمهوری اسلامی باشد، حول ملیگرایی و میهندوستی ایرانی شکل گرفت. زیرا این اسرائیل و ایالات متحده بودند که حمله به ایران را آغاز کردند.»
او افزود: «با این اوصاف، جمهوری اسلامی واقعا نتوانست حتی پس از جنگ برای چالشهای بسیار دشواری که با آنها دست و پنجه نرم میکند، راهحل ارائه دهد. با توجه به این که بسیج مردم برای رژیم ایران، حتی پس از جنگی که توسط اسرائیل و ایالات متحده آغاز شده بود، بسیار دشوار بود، به نظر من آنها تاکنون متوجه شدهاند که در صورت حمله پیشگیرانهای که توسط خود ایران آغاز شود، بسیج مردم حتی دشوارتر خواهد بود.»
آقای زیمت همچنین گفت: «حتی بعد از جنگ، بلافاصله شاهد بودیم که اکثر ایرانیان دوباره به سراغ مشکلات روزمره خود، از کمبود آب گرفته تا بحران اقتصادی برگشتند. بنابراین جنگ هیچ راهحلی ارائه نمیکند. برعکس، در عمل شاهد انتقادهای بیشتر و بیشتر نسبت به کاستیها و ناتوانی حاکمیت در حل مشکلات روزمره مردم در داخل ایران بودیم. علاوه بر این، آنها باید در حال حاضر عمدتا بر بازسازی توانمندیهای خود، بهویژه در حوزه دفاع هوایی و ظرفیتهای موشکی بالستیک، تمرکز کنند. تا زمانی که این کار را نکنند، برای ایران بسیار دشوار خواهد بود که خودش آغازگر جنگ باشد. این کار بسیار پرریسک است.»
این پژوهشگر افزود: «بنابراین ما همچنان در وضعیتی هستیم که نگرانی اصلی، نوعی خطای محاسباتی بین ایران و اسرائیل است؛ یعنی وضعیتی که در آن هیچیک از دو طرف واقعا نمیخواهد وارد جنگ شود. احتمال اینکه ایران ناگهان تصمیم بگیرد یک حمله پیشدستانه و بدون مقدمه انجام دهد، بسیار، بسیار اندک به نظر میرسد.»
احتمال عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و واکنش ایران
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در سفر به آمریکا و ملاقات با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری این کشور گفت که در صورت حصول اطمینان از وجود مسیری شفاف و واقعی برای تشکیل کشور فلسطین و تحقق راهحل دوکشوری، ریاض حاضر است که به توافق ابراهیم و عادیسازی روابط با اسرائیل بپیوندد.
با توجه به احتمال عادیسازی روابط عربستان سعودی، به عنوان رقیب دیرین منطقهای ایران با اسرائیل و احتمال آغاز دوباره درگیری اسرائیل و حزبالله، آیا ممکن است که ایران خود را به گونهای در گوشه رینگ بیابد و برای نجات از این وضعیت به جنگ متوسل شود؟
آقای زیمت گفت: «من قطعا فکر میکنم [ایرانیها] عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را سناریویی بسیار منفی ارزیابی میکنند. اما این موضوع آنقدر نیست که آنها را به تصمیمی سوق دهد که بتواند دور جدیدی از جنگ را آغاز کند، بهخصوص در شرایطی که هنوز برای چنین جنگی کاملا آماده نیستند.»
او درباره حزبالله گفت: «[ایران] قطعا تلاش برای بازسازی حزبالله را ادامه میدهد. اما به نظر من این امکان وجود ندارد که ایران در پاسخ به هرگونه تصمیم اسرائیل برای ورود به یک جنگ محدود علیه حزبالله، حتی اگر این جنگ شامل حملاتی به زیرساختهای حزبالله در دره بقاع یا حتی در بیروت باشد، اقدام تلافیجویانه مستقلی انجام دهد. کاری که ایران خواهد کرد، این است که تا حد ممکن حمایت خود از حزبالله را افزایش دهد.»
این پژوهشگر اسرائیلی افزود: «توازن قدرت میان بازیگران دولتی و غیردولتی در منطقه، یعنی در لبنان، یمن و عراق همچنان نوعی توازن است که به ایران فرصت میدهد تلاشهای خود را برای حمایت از آنچه محور مقاومت مینامد، ادامه دهد.»
او تاکید کرد: «ما نباید توانمندیهای ایران را بیش از حد بزرگنمایی کنیم. پیش از جنگ هم نباید چنین میکردیم، و حالا قطعا بعد از دو سال جنگ منطقهای، شکست حزبالله، فروپاشی رژیم اسد و جنگ ۱۲روزه با ایران چنین مجالی وجود ندارد. اما تهدید ایران همچنان بسیار جدی است. برنامه هستهای نابود نشده و توان موشکی در حال بازسازی است. حمایت ایران از متحدانش نیز همچنان ادامه دارد، بنابراین ما همچنان باید با این تهدید مواجه شویم.»










