پایانی زودهنگام برای قهرمانی دیرهنگام

او قهرمانی را در لحظه‌ای غیرممکن به دست آورد؛ زمانی که از شدت خستگی حتی فکرکردن برایش سخت شده بود. مارکو فان‌باستن، مردی که پیش از قهرمانی تاریخی در یورو ۱۹۸۸، با مصدومیت‌های ویرانگر، عمل‌های جراحی پیاپی و نیمکت‌نشینی دست‌وپنجه نرم می‌کرد در نهایت با شوتی که مسیری غیرممکن را پیمود، به اسطوره‌ای جاودان تبدیل شد.

خلاصه خبر

به گزارش ایسنا، دوران حرفه‌ای مارکو فان‌باستن، چهار سال و نیم پیش از یورو ۱۹۸۸ تقریباً به پایان رسیده بود. این فوتبالیست هلندی ۲۸ ژانویه ۱۹۸۴در یک بازی دوستانه مقابل تیمی آماتور به زمین بازگشت. او پس از نیمه اول تعویض شد، دوش گرفت و به سمت زمین رفت تا کنار مربیان بنشیند. مارکو حدود ۲۵ متر از نیمکت فاصله داشت که شاهد فروریختن سقف بتنی بود.

این حادثه باعث مصدومیت دستیاران سرمربی و حتی قطع‌شدن انگشتان آنها شد. اولین مربی فان‌باستن نیز به‌شدت مصدوم شد و از مربیگری کناره‌گیری کرد. اگر مارکو دو دقیقه زودتر از حمام بیرون آمده بود، معلوم نبود چه بر سرش می‌آمد.

مارک پیش از یورو ۱۹۸۸ می‌دانست که بازیکن ذخیره است. او با تیم ملی تمرین کرد تا به فرم خوبش برای میلان برگردد.

پایانی زودهنگام برای قهرمانی دیرهنگام

فان‌باستن قبل از شروع فصل سری آ تقریباً برای دو ماه از میادین دور بود و پای راستش اذیتش می‌کرد. او پنج بازی را تحمل کرد و سپس از یک پزشک سوئیسی شنید: «شما تقریبا یک سال است که با پارگی همسترینگ بازی می‌کنید، فوراً به جراحی نیاز دارید.» پزشک توضیح داد که مارکو در غیر این صورت باید از فوتبال خداحافظی کند. او با عمل جراحی پایش موافقت کرد. شش ماه گذشت، فان‌باستن در شش بازی آخر سری آ بازی کرد و مقابل امپولی و ناپولی موفق به گلزنی شد.

او یک‌سال‌ونیم گل برای تیم ملی کشورش به ثمر نرسانده بود اما رینوس میشل، سرمربی هلندی‌ها، همچنان به او اعتماد داشت و او را به یورو ۱۹۸۸ برد. با این حال پنج روز قبل از شروع آماده‌سازی برای مسابقات در آلمان، فان‌باستن در یک بازی دوستانه توسط دروازه‌بان رئال مادرید از ناحیه کشاله ران مورد اصابت و تحت عمل جراحی دیگری قرار گرفت.

او با کبودی چشم که هر روز هم بیشتر و تیره‌تر می‌شد، به اردوی تیم ملی رسید. مارکو با درک شرایط، جایگاه تعویضی‌اش را در تیم ملی هلند پذیرفت و در تمرین‌های از هیچ کاری کوتاهی نکرد.  

مارکو در زندگینامه‌اش اعتراف کرد:

از مسابقات قهرمانی اروپا هیچ انتظاری نداشتم چون همه چیز مشخص بود. بوسمن بازی می‌کرد و من نه. من فقط برای بهبود وضعیت جسمانی‌ام در تیم ملی بودم. برای من حضور در تیم ملی یک جلسه تمرینی معمولی بود.

در اولین مسابقه، هلند مقابل اتحاد جماهیر شوروی شکست خورد. مارکو در نیم‌ساعت آخر به میدان آمد و همه را متقاعد کرد که لیاقت حضور در ترکیب اصلی برای دور بعدی را دارد.

میشل به جای سیستم ۳-۳-۴ سیستم ۲-۴-۴ را انتخاب کرد و دو بازیکن میلانی، گولیت و فان‌باستن را در حمله مقابل انگلیس قرار داد. بالاخره، فان باستن توانست با قدرت تازه‌ای مقابل انگلیس به میدان رود؛ یک گل زیبا در پایان نیمه اول به ثمر برساند و پس از استراحت بین دو نیمه دو گل دیگر را هم بزند.

پایانی زودهنگام برای قهرمانی دیرهنگام

پیروزی بر ایرلند در بازی سوم دور گروهی، هلند را به نیمه‌نهایی فرستاد و پس از آن فان‌باستن به همراه بهترین دوستش، جان فن در شیپ، مسابقه شوروی - ایتالیا را تماشا کرد.

«مسابقه پرتنشی بود، با کارت‌های زیاد و مصدومیت‌های فراوان. ما گفتیم: عالی. بگذارید همدیگر را بکشند.» در آن زمان رسانه‌ها به دلیل جنگ جهانی دوم و فینال جام جهانی ۱۹۷۴ خیلی به بازی ما و آلمان می‌پرداختند ولی من به احساسات ضد آلمانی اهمیتی نمی‌دادم چون مربوط به گذشته بود و برای نسل من صدق نمی‌کرد. برای من، همین که بازی می‌کردم، کافی بود.»

در نیمه دوم دیدار آلمان و هلند، ژرمن‌ها با پنالتی ماتئوس گل اول را زدند اما هلند در ادامه بازی را به تساوی کشاند. پس از آن در حالی که یک دقیقه به پایان بازی مانده بود، فان باستن توپ را به تور دروازه آلمان دوخت و تیم رینوس میشل را به فینال رساند.

مارکو در زندگینامه‌اش نوشت: «بعد از بازی، فرانتس بکن‌باوئر، سرمربی تیم ملی آلمان، به رختکن ما آمد. او از ما تمجید و تبریک گفت. این حرف روی من تأثیر گذاشت. ما پیروزی در هامبورگ را جشن گرفتیم و با دیگر بازیکنانمان رقصیدیم. موفقیت ما کشور را دوباره سرپا کرد. میشل حتی بازی مقابل آلمان را یک فینال زودهنگام نامیده بود اما برای من فقط یک فینال وجود داشت و آن هم دیدار بعد از بازی با آلمان بود.»

در فینال، تیم مارکو قرار بود دوباره به مصاف اتحاد جماهیر شوروی برود.

بازی سرنوشت‌ساز خوب پیش رفت، گولیت در نیمه اول گل اول را زد اما پس از وقت استراحت، فان‌باستن احساس خستگی کرد.

مارکو در زندگینامه‌اش نوشت:

«وقتی توپ در دقیقه ۵۴ از مورن به سمت من آمد، با خودم فکر کردم: باشه، شوت می‌زنم، خیلی خسته‌ام که کار دیگری بکنم، ببینیم چه می‌شود. در نتیجه، توپ مسیری غیرممکن را طی کرد و از کنار رینات داسایف، بهترین دروازه‌بان جهان، گذشت. بعد از زدن گل کاملاً شوکه شدم: خدای من، چه اتفاقی افتاد؟ چهره‌ام نشان می‌داد که نمی‌توانم باور کنم چه کار کرده‌ام. هم‌تیمی‌هایم از من پرسیدند: «چطور این کار را کردی؟» من اصلاً نمی‌دانستم. یک سال و نیم قبل از یورو ۱۹۸۸، احساس می‌کردم همه چیز علیه من است، اما تمام رنج‌هایم جبران شد. کرایف به من توصیه کرد که به یورو نروم و در نهایت این مسابقات به موفقیت بزرگ بین‌المللی من تبدیل شد.

فان‌باستن پس از این مسابقات با پیراهن میلان سه توپ طلا و دو لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد اما درد مچ پا از بین نرفت. او سرانجام در سی‌سالگی به دوران حرفه‌ای خود پایان داد و ۱۰ سال بعد هدایت تیم ملی هلند را بر عهده گرفت.

0 seconds of 26 secondsVolume 90%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلیدEnabledDisabled
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
پخش زنده
00:00
00:00
00:26
 

بیشتر بخوانید:

انتهای پیام

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ