به گزارش خبرآنلاین، به نقل از پیوست، در سالهای اخیر، مفهوم «شهر هوشمند» از یک شعار فناورانه به معیار واقعی توسعه شهری تبدیل شده است. آنچه زمانی صرفا به معنای نصب حسگر، دوربین یا ارائه خدمات آنلاین بود، امروز معنایی اجتماعی، اقتصادی و انسانی پیدا کرده است.
برای درک این تحولات، دو شاخص معتبر جهانی تصویری متفاوت اما مکمل از شهرهای هوشمند به دست میدهند. اولی شاخص IMD–SUTD Smart City Index (SCI) که کیفیت تجربه شهروند از هوشمندی شهر را میسنجد و سپس شاخص IESE Cities in Motion Index (CIMI)، این شاخص در نگاه کلان به رقابتپذیری جهانی شهرها میپردازد.
تحلیل این دو دیدگاه به ما کمک میکند بفهمیم چرا برخی شهرها در تجربه شهروندی عالی هستند اما در رقابت جهانی جایگاه پایینتری دارند و بالعکس و چرا تنها چهار شهر، لندن، اسلو، کپنهاگ و سنگاپور، توانستهاند میان این دو بعد بهتر از دیگر شهرها تعادل ایجاد کنند.
همچنین نگاه به این ردهبندی و معیارهای این دو شاخص شاید به درک بهتر از دلایل و راههای بهبود وضعیت شهر تهران در میان شهرهای هوشمند کمک کند. گرچه شاخص شهروند محور SCI نامی از تهران در میان شهرهای مورد بررسی خود نبرده است اما جایگاه تهران در شاخص دوم یعنی CIMI در رتبه ۱۶۴ از میان ۱۸۳ شهر این رده بندی است. این جایگاه تهران را در دسته شهرهای راکدی قرار میدهد که از رتبه ۱۰۰ به پایین این ردهبندی را به خود اختصاص دادهاند و به معنای عملکرد ضعیف در تمامی معیارها است.
۱۰ شهر نخست شاخص SCI
در صدر جدول شهرهای هوشمند شاخص SCI، زوریخ قرار دارد؛ این شهر سالهاست کیفیت زندگی را در کنار توسعه دیجیتال به شکل متوازن افزایش داده است. اسلو با سیاستهای اجتماعی پیشرو و حملونقل پایدار در رتبه دوم قرار دارد و ژنو با ثبات سیاسی و حکمرانی شفاف در جایگاه سوم است. پس از این سه شاهد دو نماینده از امارات یعنی دبی و ابوظبی هستیم؛ دو شهری که در یک دهه اخیر با سرعتی فوقاعلاده به توسعه زیرساختهای هوشمند، خدمات دیجیتال و برنامهریزی مدرن شهری پرداختاند.
اما آنچه باعث فاصله گرفتن دبی و ابوظبی از صدر جدول و انتخاب شهرهایی چون زوریخ یا اسلو در این شاخص شده دقیقا به اولویت دهی این شاخص باز میگردد: اگرچه شهرهای اماراتی در بخش زیرساخت پیشرو هستند، اما در حوزههای مرتبط با محیط زیست، توسعه انسانی و مشارکت اجتماعی و به ویژه مشارکت زنان که یکی از شاخصهای SCI است، هنوز زیادی با همتایان اروپایی خود دارند.
در ادامه ردهبندی، لندن، کپنهاگ، کانبرا، سنگاپور و لوزان در فهرست ۱۰ شهر برتر هوشمند قرار میگیرند و در تمامی این شهرها شاهد اعتدالی میان رفاه، دسترسی به فرصتها و حکمرانی دیجیتال، هستیم.

۱۰ شهر هوشمند نخست براساس شاخص CIMI
صدرنشین این شاخص شهر لندن است؛ پایتختی که تعادلی میان اقتصاد جهانی، قدرت نرم رسانهای، نوآوری و فرهنگ ایجاد کرده و نمود جهانی آن را نیز به عنوان جایگاه پیشرو این شهر در اکوسیستم نوآوری و استارتآپی اروپا مشاهده میکنیم. نیویورک با موقعیت اقتصادی بیبدیلش در رتبه دوم قرار دارد و پاریس با ترکیب فرهنگ، دیپلماسی و سرمایه انسانی سومین شهر هوشمند براساس شاخص CIMI است.
توکیو، برلین، واشنگتن دیسی، کپنهاگ، اسلو، سنگاپور و سانفرانسیسکو نیز دیگر اعضای ۱۰ شهر هوشمند برتر از نگاه این شاخص هستند. با نگاهی به شهرهای حاضر در این ردهبندی متوجه میشویم که بسیاری از شهرهای برتر CIMI، در لیست برترینهای SCI حضور ندارند و دلیل آن هم تجربه متفاوت شهروندان از قدرت بیبدیل اقتصادی و فناوری این شهرها است.
برای مثال، سانفرانسیسکو بهرغم جایگاه پیشتاز خود در جهان فناوری، به دلیل بحران مسکن و نابرابری اجتماعی نتوانسته در شاخصهایی که بر کیفیت زندگی تمرکز میکنند، جایگاه مناسب داشته باشد. یا نیویورک که بهعنوان مرکز اقتصادی جهان شناخته میشود، در شاخصهای مرتبط با تجربه شهروند عملکرد ضعیفتری را به دلایل مشابه از جمله هزینههای بالا، به ثبت رسانده است.

وجه اشتراک دو شاخص
تفاوت این دو شاخص مهم ردهبندی شهرهای هوشمند، وجه اشتراک این دو را جذاب میکند. شکاف میان هوشمندی «ملموس برای شهرودان» و هوشمندی «قابل اندازهگیری در اقتصاد جهانی» در برخی از شهرها به حدی کوچک است که در هردو رده بندی در جایگاه خوبی قرار گرفتهاند.
تعداد این شهرها کمتر از انگشتان یک دست است و همین مساله باعث اهمیت بالای آنها به عنوان یک الگوی استفاده از فناوری، در کنار توسعه اقتصادی و رفاه شهری شده است.
تنها چهار شهر لندن، اسلو، کپنهاگ و سنگاپور در هر دو شاخص در جمع ده شهر برتر قرار میگیرند. این همپوشانی اما نشان میدهد که شهرهای هوشمند از نگاه شهروندان، لزوما همان شهرهایی نیستند که در رقابت جهانی پیشرو محسوب میشوند اما برخی توانستهاند در کنار استفاده از فناوری، تمرکز بر اقتصاد و سرمایه انسانی، کیفیت ملموس زندگی مردم را نیز افزایش داده و رفاه بیشتری را برای شهروندان خود رقم بزنند.
در ادامه جدول مقایسه جایگاه این چهار شهر در هردو شاخص و دلایل حضور آنها را مشاهده میکنید.

این قیاس نشان میدهد که معدود شهرهای هوشمندی توانستهاند، میان کیفیت زندگی و جایگاه جهانی خود یک تعادل پایدار را رقم بزنند. اکثریت شهرها در صورت درخشش در یکی از این دو حوزه، در دیگری عملکرد متوسط یا حتی ضعیف دارند. این مسئله بهویژه در شهرهای آمریکایی و شهرهای کوچک اروپایی مشهود است که نمونههای آمریکایی از لحاظ رفاه و نظر شهروندان ضعیف عمل کردهاند و شهرهای کوچک اروپایی، جایگاه اقتصادی و فناورانه را فدای رفاه شهروندی کردهاند.
چرا برخی شهرهای قدرتمند در یکی از شاخصها، در دیگری با ضعف مواجهند؟
دلیل اصلی این تفاوت به اندازه شهرها بر میگردد. شهرهایی مانند زوریخ، لوزان یا کانبرا به دلیل جمعیت کمتر، ساختار مدیریتی کارآمدتر و فشارهای اجتماعی محدودتر، تجربه مطلوبی را برای شهروندان رقم زدهاند، اما به دلیل حجم کوچک اقتصاد یا محدودیت در جذب سرمایه جهانی، در شاخص CIMI عملکرد درخشانی ندارند.
در مقابل، کلانشهرهایی چون نیویورک، توکیو یا سانفرانسیسکو بدون شک در اقتصاد و فناوری جایگاه پیشتازی دارند، اما اندازه بزرگ آنها، چالشهایی مانند گرانی مسکن، تراکم بالا، آلودگی و نابرابری ایجاد را رقم زده است. مسائلی که از نگاه شاخص SCI اهمیت زیادی دارند.
دلیل دوم اما مدل حکمرانی شهرها است. سنگاپور نمونهای بارز از کلانشهری است که توانسته با حکمرانی بسیار منسجم و استفاده از زیرساخت فناوری، داده و خدمات الکترونیک در هر دو شاخص عملکرد خوبی داشته باشد. لندن نیز به دلیل ساختار نهادی قدرتمند و نقش پررنگ خود به عنوان یک مرکز اقتصادی و فرهنگی، از معدود شهرهایی است که میان این دو بعد تعادلی برقرار کرده است.
در نگاه کلی اما تحلیل دو شاخص SCI و CIMI نشان از آن دارد که شهرهای هوشمند آینده تنها با تجهیزات فناورانه تعریف نمیشوند. آنچه امروز شهرها را متمایز میکند، توانایی آنها در ایجاد توازن میان سه محور کلیدی است:
- رفاه و کیفیت تجربه شهروندان
- توان رقابت جهانی و اقتصادی
- پایداری محیطی و اجتماعی
لندن، اسلو، کپنهاگ و سنگاپور توانستهاند تا حد زیادی این توازن را برقرار کنند، هرچند هر یک مسیر و مدل مدیریتی متفاوتی دارند.
شهرهای بزرگ و پیشرفته دیگری چون توکیو تا دبی یا نیویورک اما با وجود قدرت در برخی از زمینهها، برای تبدیل شدن به «شهرهای کاملا هوشمند» باید ضعفهای ساختاری، بهویژه در حوزه مسکن، پایداری محیطی و نابرابری اجتماعی را برطرف کنند.
5858










