سکوت سلطانحسین در برابر شاهعباس
وقتی شاه عباس حرف می زند سلطان حسین دهانش را ببندد!
خلاصه خبر
سکوت سلطانحسین در برابر شاهعباس
وقتی شاه عباس حرف می زند سلطان حسین دهانش را ببندد!
این خواب های من هم عجیب خواب هایی ست. رفته بودم به روزگاران قدیم و جنگ ایران و عثمانی شده بود و دعوای زبان فارسی و ترکی هم قاطی شده بود با جنگ و از شاه عباس و امیرکبیر و فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه و میرزاکوچک و ستارخان و باقرخان تا یکی دو آخوند صورتی پوش و ریش خاکستری هم آمده بودند جنگ. من داشتم تفنگ های قدیمی دو لول را قسمت می کردم بین پادشاهان و سلطان حسین و آخوند صورتی پوش و شیخ ریش خاکستری تفنگ شان را بلد نبودند به دست بگیرند و با اولین شلیک خوردند زمین و بلند شدند و گفتند دوره بزن بزن تمام شده باید گفتگو کرد. از آن طرف از سلطان عثمانی گرفته تا آقای اردوغان و الهام علی اف و رییس جمهور امریکا و اسراییل روبروی ما صف کشیده بودند و یکسر نارنجک پرت می کردند به طرف ما . بعد شاه عباس آمد با یک عرابه توپ و مقداری موشک که با اولین موشک سپاه عثمانی فرار کرد و یک دفعه سلطان حسین و شیخ ریش خاکستری و آخوندصورتی پوش و ناصرالدین شاه و فتحعلی شاه با آن ریش های بلند خاکستری اش به همراه رضاشاه و پسرش با لباس زیر وارد صحنه شدند و شروع کردند به رقصیدن . من یاد برهنه شدن عمروعاص افتادم و رفتم که این آدمها را از صحنه خارج کنم که از خواب بیدار شدم. از صبح تا حالا هی دارم فکر می کنم به این خواب عجیب و غریب. خواب را برای یکی از دوستان اهل دل تعریف کردم گفت تعبیر خوابت که معلوم است. وقتی شاه عباس دارد حرف می زند باید به سلطان حسین ها گفت لطفا شما خفه شوید و خوشرقصی نکنید! یحتمل منظورشان این بوده که ترکمانچای و بحرین تازه ای را بدهیم برود که شاه عباس نگذاشته!
15:53 - 29 آبان 1404
نظرات کاربران









