انتخاب آگاهانه سبک زندگی!
یک مسئله درخور توجه درباره سبک زندگی، قضاوت در مورد آگاهانه یا ناآگاهانه بودن شکلگیری و تغییر در قواعد رفتاری است!
خلاصه خبر
انتخاب آگاهانه سبک زندگی!
یک مسئله درخور توجه درباره سبک زندگی، قضاوت در مورد آگاهانه یا ناآگاهانه بودن شکلگیری و تغییر در قواعد رفتاری است!اینکه آیا دولتها و مصلحان آگاه و دلسوز، آیا میتوانند به ایجاد یا تغییر سبک زندگی کمک کنند؟اسمیت، با طرح بحث «دست نامرئی» توجه اقتصاددانان را به عوامل ناآگاهانه در زندگی اقتصادی جلب کرد.او با این اصطلاح توضیح میدهد که انسان چگونه به تحقق هدفی کمک میکند بدون اینکه قصدش را داشته باشد! مِنگِر، بر اهمیت نهادهای ارگانیک که شکلگیری آن فاقد اراده جمعی است، تأکید دارد!هایک، نظم در جوامع انسانی را نوع سومی از نظم و حد وسط نظم طبیعی و مصنوعی میداند!نظم خودجوش، میتواند پیچیده باشد و امکان احاطه علمیِ ناظمِ واحد بر آن ناممکن است و تابع هدفگذاری ناظم واحدی نیست! صرفنظر از ادعای هایک در مورد سادگی نظمهای طبیعی که پاسخ محققانه به آن در صلاحیت دانشمندان علوم طبیعی است، اشکالاتی به دیدگاه ایشان وارد است:1. اگر بپذیریم که بشر تا امروز در مسیر حرکت و تکامل زندگی اجتماعی خود تغییرات آگاهانه انجام نداده، به معنی عدم امکان چنین تغییراتی نیست. بشریت، همچنان که بهصورت ناآگاهانه تغییراتی را بهصورت تدریجی در خود پذیرفته، میتواند تغییرات آگاهانه و فعالانه را نیز بپذیرد. این، یکی از ظرفیتهای تکامل و رشد حیات اجتماعی است. ضرورت ندارد نگاه ما به حیات اجتماعی، نگاه مکانیکی و از نوع تحول داروینی باشد. بشر میتواند به این حد از رشد و خودآگاهی برسد که با توجه و آگاهانه، برای خود قواعدی ایجاد کند یا آن را تغییر دهد!دین، مربوط به رشد خودآگاهی انسان است و نظم خودجوش هایک مربوط به بدویت تربیتنیافته بشر است!
۲. بشریت، در طول تاریخ حیات خود، دو گرایش رفتاری «پرستش» و «الگوپذیری» را همراه داشته، بهگونهای که انبیاء، مصلحان اجتماعی و مربیان تربیت و اخلاق، با تکیهبر همین دو ویژگی، به پرورش افراد همت گماردهاند.اهتمام بشر به الگوپذیری و تمجید از برترینها که اوج آن در پرستش مشاهده میشود، نشان میدهد که اصرار بر عدم شکلگیری قواعد رفتاری از یک منشأ واحد، با واقعیات فلسفی جامعهشناسی، روانشناسی و تربیتی و با فطرت انسانی سازگاری ندارد!۳. ازلحاظ تاریخی، بررسی انقلابهای اجتماعی نشان میدهد بسیاری از تغییرات تابع ارادهها و تصمیمات آگاهانه افراد بوده است.در صدر این تحرکات، دعوتهای انبیا و اولیای الهی بوده است که بر هشیار کردن و حساس نمودن عقول بشر و تغییرات اختیاری و آگاهانه در باورها، عواطف و رفتارها تکیه داشتهاند. خیلی از نظمها و قواعد رفتاری به این جهت شکل میگیرد که دولت، الزامی ایجاد میکند و موردپذیرش عمومی واقعشده است!بنابراین، عملاً در بسیاری از موارد و در اکثر مواقع، مردم با ساختار موجود همراهی میکنند و الزامهایش را میپذیرند. همین پذیرش، منجر به شکلگیری و تثبیت سبک زندگی جدید میشود.بنابراین، قواعد رفتاری از دو سنخ فعال و منفعل است!منفعل بودن بهمعنی بیتأثیری یکایک افراد نیست بلکه از تأثیر جزئی، تدریجی و احتمالی هر فرد، در شکلگیری قاعده رفتاری حکایت میکند!اینکه قاعده رفتاری، خودجوش یا آگاهانه شکلگرفته، در امکان یا ضرورت تغییر آن در صورت نیاز، تفاوتی نیست!هر دو موضوع سیاستگذاری است!
10:47 - 30 آبان 1404
نظرات کاربران









