

از زبان محمد موسوی: ولاسکو علیه محمود احمدینژاد!
این متفاوتترین گفت و گو با یکی از بهترین بازیکنان تاریخ والیبال ایران است.
به گزارش "ورزش سه"، سید محمد موسوی از آن دست نامهای ورزش ایران محسوب میشود که میتوان با شایستگی لقب «فوقستاره» را به او اطلاق کرد. موسوی نزدیک به یک دهه در سطح اول والیبال دنیا برای تیم ملی به میدان رفت و حتی چند سال لقب بهترین مدافع جهان را هم یدک میکشید؛ بازیکنی که کمتر اهل مصاحبه است اما حالا در گفت و گویی کاملا متفاوت با امیرحسین قیاسی در برنامه رباط صلیبی حرفهای جالبی زده است.
اینجا جالبترین بخشهای گفت و گوی سید محمد موسوی با امیرحسین قیاسی آورده شده است.
*در سرویس افتضاح هستم
-قیاسی: یکی کامنت گذاشته، من از سال ٨۶،٨٧ والیبال میبینیم. بدون استثنا هر موقع موسوی دو سرویس رو خوابانده، سومی رو به تور زده.
-موسوی: خب درست گفته!
-قیاسی: خب چرا؟ سومی رو هم میخوابوندی دیگه
-موسوی: سرویس یه کار پر ریسکه و احتمال خطا در اون بیشتر از حمله و دفاعه، من هم در سرویس افتضاحم.
-قیاسی: نه بابا، خوبی که، من یادمه یه بازی ما ٢١ بودیم تو سه تا پشت سر هم سرویس خوابوندی.
-موسوی: آره پیش اومده ولی به ندرت(باخنده)
-قیاسی: خودش خودشو دیس میکنه.
*یک بار خیابان را به خاطرم بستند
-قیاسی: در بیست و چند سالگی تو کراش یک ملت بودی، عجیبترین اتفاقی که برات افتاد چی بود؟
-موسوی: یه کاری میکنی بعد از اینکه برنامه رو خانومم ببینه حسابی دعوامون بشه
قیاسی: نه من این رو بگم که سید ازدواج کرده و سه تا بچه هم داره.
-موسوی: اون زمان مردم حتی از فوتبال هم بیشتر طرفدار والیبال شده بودند. یادمه یه بار با ماشین داشتم از منطقه پاسداران تهران رد میشدم. به مدرسه دخترونه تعطیل شده بود، فکر کنم ١٣،١۴ ساله بودند. یهو من رو دیدن، خیابون رو بستن و شروع کردن جیغ زدن، یه ترافیکی اونجا درست شد و آخر منو مجبور کردن زدم کنار و یه نیم ساعتی باهاشون عکس گرفتم.
*روایتی جالب و عجیب از خولیو ولاسکو
-موسوی: ولاسکو کار خیلی بزرگی کرد و بردن رو به بچهها یاد داد. یه بار من بهترین مدافع باشگاههای جهان شده بودم و بهترین دفاع آسیا چند دوره و تو دفاع فوقالعاده بودم. اومد من رو کشید کنار و گفت به نظرم تو باید پستت رو عوض کنی، گفتم چرا؟ گفت تو اصلا استعداد دفاع کردن نداری و تو باید بیای دریافت کننده بازی کنی. بعد خیلی جدی دو تا مربی گذاشت که سرویس میزدند و من دریافت میکردم. من هم همینطوری حرص میخوردم. طرف هم ولاسکو بود دیگه من که نمیتونستم حرف بزنم. چند روز من رو پست دریافت کننده سر تمرین میگذاشت. نزدیک مسابقات شدیم گفت بیا حالا همون مدافع وایسا از مسابقات بعدی پستت عوض میشه. وقتی من رو دوباره گذاشت دفاع وسط میخواستم گوشهای حریف رو هم بگیرم که فقط به ولاسکو نشون بدم که من میتونم دفاع کنم و این فقط دنبال همین بود. ولاسکو میدونست و میخواست منو قلقلک بده که از این که هستم بهتر بشم.
*وقتی قیاسی جلوی موسوی کم آورد
-موسوی: یه سری اصطلاحات در مورد بدن که به کارم مربوط هستش رو بلد هستم.
-قیاسی: کوادرادوس لامباروم کجاست؟
-موسوی: مربعی کمری رو میگی؟
-قیاسی: آره. بلدیا واقعا(با خنده)
-موسوی: آره ولی اشتباه هم گفتی، کوادریتوس لومباروم
-قیاسی: آره آره آفرین همینه.

*بازی با پای من افتضاح بود
-قیاسی: تو بازی با پات بین والیبالیستها خیلی خوب بود.
-موسوی: اتفاقا بازی با پای من افتضاح بود. من خوزستانی هستم دیگه. اونجا همه فوتبال بازی میکنن و موقع بازی هیچکس من رو برنمیداشت. قدم بلندتر بود و زور میگفتم ولی واقعا فوتبالم افتضاح بود.
-قیاسی: یعنی خودت دوست داشتی فوتبال بازی کنی؟
-موسوی: آره ولی متاسفانه بازی با پام افتضاح بود.
*کوبیاک هر چی فحش خورد حقش بود
-قیاسی یه سوال خیلی جدی. این کوبیاک چی میگفت؟
-موسوی: کوبیاک کارش همینه. اصلا این کاره است یعنی تا آن اتفاق برایش نیفته انگار نمیتونه والیبال بازی کنه. از اون دسته بازیکناست که آدرنالینه رو فقط با دعوا کردن میگیره و اینطوری بدنش جنگنده و سرحال میشه. باهاش اصلا نباید کاری داشت و باید بهش بگی برو بابا، اینطوری میمرد!
-قیاسی: یعنی اگه باهاش وارد دعوا میشدی بازیکن بهتری میشد؟
-موسوی: آره خیلی بازیکن بهتری میشد.
-قیاسی: فحش و اینا هم میداد؟
-موسوی: آره همش فحش بود.
-قیاسی: به لهستانی یا انگلیسی؟
-موسوی: هم به لهستانی و هم انگلیسی؛ فارسی هم اگه یاد میگرفت اونم احتمالا میداد.
-قیاسی: شما هم بهش فحش میدادید؟
موسوی:؟البته همه چیز بین ما دو طرفه بود.
قیاسی: بدترین فحشی که بهش دادی چی بود؟
-موسوی: یک بار اسلوموشن در حالی که دوربین داخل دهنم کلوزآپ بود بهش فحش دادم که خیلی کار زشتی بود ولی خب هر چی فحش خورد حقش بود.
-قیاسی: بهش میرسید.
البته ما این حق رو برای آقای کوبیاک هم قائلیم که بره گمشه واقعا!
*امیر غفور تنبل با استعداد بود
-قیاسی: نظرت رو در مورد امیر غفور بگو
-موسوی: تنبل با استعداد، امیر واقعا جزو مستعدترین بازیکنان ایرانه. البته الان خیلی بهتر شده. اون موقعها خیلی تنبلتر بود. اگر اون موقعها تنبل نبود خیلی از این لولش بالاتر میرفت.
*شهرام محمودی واسه عشق و حال خدافظی کرد
-قیاسی: نظرت در مورد شهرام محمودی چیه؟ خیلی زود خداحافظی کرد
-موسوی: فکر کنم ما ١٠ سال هم اتاق بودیم. شهرام ٢٨ سالگی گفت من میخوام خداحافظی کنم و اولش فکر کردم که داره شوخی میکنه و واقعا خداحافظی کرد.
-قیاسی: چرا؟
-موسوی: برای اینکه با رفیقهاش برن بیرون و پیش بچههاش باشه.
-قیاسی: واقعا داری میگی؟
-موسوی: آره خیلی دوست داشت تو جمع خانواده باشه و یه جورایی ورزش داشت مانع تفریحاتش میشد.
-قیاسی: ما این حق رو برای شهرام قائلیم که بره عشق کنه واسه خودش
*کوباییها به ما حمله کردند
-موسوی: ما روز آخر که داشتیم از کوبا برمیگشتیم، بازیکناشون حمله کردن به ما.
-قیاسی: که چی؟
-موسوی: در تمام اتاقها رفتن و تمام زانوبندمون، عطرمون، کرم دست و صورت و هر چی که داشتیم رو ازمون گرفتن. ما هم واقعا دلمون سوخت. بازیکنی که یکی دو میلیون دلار باید پول بگیره از اروپا چون مجبور بود اونجا زندگی کنه با ماهی ٣٠ دلار زندگی میکرد. حتی کنونی هم نداشتند.
-قیاسی: این عجیبترین چیزی بود که شنیده بودم.

*آقای احمدینژاد میخواست برای ما هواپیما بفرستد
-موسوی: جوری محبوب شده بودیم که آقای احمدینژاد یه بار میخواست هواپیمای ریاست جمهوری رو بفرسته تا ما رو بیاره ایران که ولاسکو نگذاشت. ولاسکو گفت مگه شما چیکار کردید که رییس جمهور مملکت میخواد هواپیماشو بفرسته برای شما، یه بازی رو بردین دیگه.
*وقتی رسم والیبالیها سوژه قیاسی میشود
-قیاسی: وقتی تو والیبال دور هم حلقه میزنید چیز مهمی میگید؟
-موسوی: بین هر ست و تایم اوتها یه سری نکات فنی گوشزد میشه ولی برای هر امتیاز نه یه حالت همدلی داره.
-قیاسی: آخه یه پوئن، دو پوئن، فهمیدیم همدلید دیگه.
-موسوی: یه جورایی قانون شده تو والیبال یعنی اگه این اتفاق نیفته میگن این تیمه اصلا تیم نیست.
-قیاسی: از هم پاشیده نه؟
-موسوی: آره
-قیاسی: وقتی شما همو بغل میکنید داور احساس تنهایی نمیکنه؟ میگه منم بغل کنید دیگه گناه دارم.
*همه چیز را به اسم ولاسکو نوشتند
-قیاسی: نظرت در مورد کواچ چیه؟
-موسوی: بهترین نتایج والیبال رو شاید همه فکر کنند که با ولاسکو گرفتیم ولی نه با ایشون گرفتیم. تو لیگ جهانی اولین باری که به چهار تا رسیدیم با کواچ بود.
-قیاسی: باریکلا، مربی خوبی بود یعنی؟
-موسوی: نه، بازیکن خیلی خوبی بوده ولی مربی خیلی خوبی نبود.
-قیاسی: پس چجوری رفتیم تو چهار تا؟
-موسوی: چون سال بعد از ولاسکو بود و هنوز سیستم اون ادامه داشت. یه جورایی میخواستیم به ولاسکو هم ثابت کنیم که این همه دهن مارو سرویس کردی ما هم خوب بودیم. آخه اون زمان همه چیز به اسم ولاسکو نوشته شد.
*جلوی موزرسکی شبیه جوجه بودم
-قیاسی: سختترین رقیبت کی بود؟
-موسوی: خارجی سیمون و موزرسکی، من جلوش مثل جوجه بودم.
-قیاسی: یادمه یه بار موزرسکی رو دفاع کردی اینقدر خوشحال بودی که بالاخره من اینو دفاع کردم.
-موسوی: پررو بودم و ترسی از بازیکنی که جلوم بود نداشتم. با اینکه خیلی اسم و رسم داشتن و ما هم خیلی بچه بودیم من فقط میخواستم برم یقهشونو بگیرم.
-قیاسی: ایرانی چی؟
-موسوی: در گذشته آقای نادی و منصوری بودن. بچههای جوون هم الان محمد ولیزاده اومده و قبلش هم اصغر مجرد بود که مصدوم شد.









