داستان تکراری غفلت ایران و دست بالای همسایگان؛ «نگارگری به سبک بهزاد» به نام افغانستان روی میز یونسکو

انفعال در روند ثبت جهانی میراث ناملموس موجب شده عناصر فرهنگی ریشه‌دار ایران به نام کشورهای دیگر ثبت شود

خلاصه خبر

در نخستین روزهای اسفندماه ۱۳۹۹، رسانه‌های افغانستان به نقل از محمدطاهر زهیر، سرپرست وقت وزارت اطلاعات و فرهنگ این کشور، گزارش دادند که پرونده «نگارگری به سبک بهزاد» برای ثبت در فهرست میراث ناملموس به نام افغانستان به یونسکو ارسال شده است. از جست‌وجو در میان خبرها چنین برمی‌آید که در آن زمان مسئولان جمهوری اسلامی به این خبر واکنشی نشان ندادند. حالا با گذشت حدود شش سال، فهرستی که یونسکو برای بررسی در اجلاس آتی اعلام کرده نشان می‌دهد که این پرونده نیز قرار است بررسی شود. هرچند با توجه به تغییرات سیاسی افغانستان احتمالا دولت طالبان برای دفاع از این پرونده اهتمامی نخواهد کرد، مسئله اصلی که کاربران ایرانی نیز در این روزها بسیار به آن توجه کرده‌اند، این است که ثبت میراث فرهنگی ایران به نام کشورهای دیگر در نتیجه انفعال جمهوری اسلامی به روندی تکراری بدل شده است.

شش سال قبل که سرپرست وقت وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان از ارسال پرونده «نگارگری به سبک بهزاد» به یونسکو برای ثبت در فهرست میراث ناملموس خبر داد، این ادعا را هم مطرح کرد که خاستگاه «هنر نگارگری» و «خوشنویسی» افغانستان است و ایران باید به مالکیت افغانستان در رابطه با این هنرها احترام بگذارد.

کمتر از شش ماه پس از اعلام این خبر، دولت وقت افغانستان سقوط کرد و طالبان قدرت را به دست گرفت. با توجه به پیشینه این گروه در تخریب بخش‌هایی از میراث فرهنگی افغانستان و بی‌توجهی گسترده به حفاظت از آثار فرهنگی، پرونده ثبت جهانی «نگارگری به سبک بهزاد» هم به‌تدریج فراموش شد تا اینکه یونسکو در آخرین به‌روزرسانی وبسایتش فهرست آثاری را منتشر کرد که قرار است برای سال ۲۰۲۵ بررسی و ثبت جهانی شوند. در این فهرست، ایران با پرونده هنر «آینه‌کاری» حضور دارد و افغانستان نیز با پرونده «نگارگری به سبک بهزاد».

ضوابط یونسکو برای بررسی پرونده‌های میراث معنوی

نشست بیستم «کمیته بین‌دولتی حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس» یونسکو قرار است در نیمه نخست ماه دسامبر ۲۰۲۵ در دهلی‌نو برگزار شود. پرونده‌هایی که کشورهای عضو در چرخه سال ۲۰۲۵ ارائه کرده‌اند در همین نشست بررسی خواهند شد.

بر اساس ضوابط یونسکو، محتوای هر پرونده به‌طورکلی برعهده کشور پیشنهاددهنده است و یونسکو درمورد مفاد، عناوین، اصطلاحات یا توضیحاتی که در پرونده‌ها درباره وضعیت حقوقی سرزمین‌ها یا پیشینه تاریخی آنها آمده است، هیچ‌گونه موضع‌گیری نمی‌کند.

در این چرخه، کشورها وظایف مشخصی برعهده دارند. نخست آنکه باید میراث فرهنگی ناملموس مورد نظر را ابتدا در سطح ملی شناسایی، ثبت و مستندسازی کنند؛ این مرحله شرط ضروری برای هرگونه نامزدی بین‌المللی است.

پس از آن، دولت‌های عضو باید پرونده کامل نامزدی را همراه با اسناد، برنامه‌های پاسداری، مشارکت جوامع محلی و تعهدات بلندمدت به دبیرخانه کنوانسیون ارائه کنند. روند ارزیابی ماه‌ها طول می‌کشد و کشورها در این مدت باید با یونسکو همکاری کنند و در صورت لزوم اطلاعات تکمیلی یا اصلاحی ارائه دهند.

با توجه به اینکه یونسکو نهادی است که بر اساس ضوابط دقیق و شفاف عمل می‌کند، قرار گرفتن پرونده «نگارگری به سبک بهزاد» در فهرست آثار در دست بررسی سال ۲۰۲۵ و ثبت نام افغانستان به عنوان کشور پیشنهاددهنده نشان می‌دهد که این کشور مراحل لازم را از زمان تدوین پرونده تا ارائه رسمی به یونسکو طی کرده و همکاری اداری لازم را با دبیرخانه کنوانسیون داشته است.

فارغ از اینکه این روند در دوره دولت جمهوری اسلامی افغانستان آغاز شده یا در دوره طالبان ادامه یافته، واقعیت آن است که این پرونده بیش از شش سال است که در چرخه رسمی یونسکو قرار دارد، در حالی که جمهوری اسلامی طی این مدت هیچ اقدام موثری برای دفاع از سهم تاریخی و فرهنگی خود در این میراث انجام نداده است.

دست بالای کشورهای همسایه و دست کوتاه ایران

طبق ضوابط یونسکو، چنانچه کشوری برای ثبت یک عنصر ناملموس اقدام کند و کشور دیگری به آن اعتراض داشته باشد یا روایت تاریخی ارائه‌شده را زیر سوال ببرد، یونسکو موظف است استدلال‌ها و اسناد طرفین را بررسی کند. در چنین مواردی، مسالمت‌آمیزترین راه‌حل آن است که کمیته ثبت مشترک را توصیه کند تا تنش فرهنگی به حداقل برسد و همه طرف‌ها در فرایند پاسداری از میراث مشارکت داشته باشند.

از اظهارات اخیر علیرضا ایزدی، مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی و میراث معنوی، چنین برمی‌آید که جمهوری اسلامی احتمالا در روند بررسی پرونده «نگارگری به سبک بهزاد» از همین سازوکار استفاده خواهد کرد. او در گفتگو با خبرگزاری ایلنا تاکید کرده است که «ثبت این‌گونه آثار صرفا از مسیر مذاکره و توافق کشورهای ذی‌نفع امکان‌پذیر است». این موضع، عملا همان مسیری است که ایران در پرونده‌های مشابه طی کرده و اکنون نیز برای درخواست ثبت مشترک با افغانستان زمینه‌سازی می‌شود.

افزون بر این، بی‌توجهی حکومت فعلی افغانستان به میراث فرهنگی به احتمال زیاد برای مسئولان جمهوری اسلامی برگ برنده‌ای خواهد بود تا روایتی متفاوت از اصل ماجرا به رسانه‌ها تزریق و برای خود دستاوردسازی کنند و مدعی شوند که با دست پر از دهلی‌نو به ایران بازگشته‌اند. درست مثل همین هفته‌های اخیر که پرونده منشور کوروش به پیشنهاد تاجیکستان به عنوان نخستین سند حقوق بشر در جهان در یونسکو بررسی و به نام تاجیکستان و ایران ثبت جهانی شد و مقام‌های جمهوری اسلامی بدون اینکه توضیح دهند چرا خود برای ارائه این پرونده پیش‌قدم نشده‌اند، از ثبت جهانی آن برای خود دستاوردسازی کردند.

سخنان مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی و میراث معنوی نیز تکرار همین رویکرد را نشان می‌دهد. او با بیان اینکه «نقاشی ایرانی» پیش‌تر به نام ایران ثبت شده است، گفت هر تلاشی برای ثبت مکتب بهزاد یا هرات باید با هماهنگی ایران باشد؛ مشابه همان روندی که هنگام ثبت مشترک «ساز رباب» میان دو کشور طی شد.

کمال‌الدین بهزاد و جایگاه او در تاریخ نگارگری

کمال‌الدین بهزاد، نگارگر برجسته قرن نهم و دهم هجری، یکی از تاثیرگذارترین چهره‌ها در تاریخ هنر ایران و جهان اسلام به شمار می‌آید. او در هرات دوره تیموری پرورش یافت؛ شهری که در آن سال‌ها یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی، هنری و ادبی ایران بزرگ فرهنگی بود.

بهزاد در دربار سلطان حسین بایقرا و تحت حمایت امیر علی‌شیر نوایی به شهرت رسید و پس از فروپاشی دولت تیموری به دعوت شاه اسماعیل صفوی به تبریز رفت و ریاست کتابخانه سلطنتی را برعهده گرفت. این جابه‌جایی نقش مهمی در انتقال دستاوردهای مکتب هرات به دوره صفوی و شکل‌گیری مکتب تبریز داشت.

یکی از نوآوری‌های مهم بهزاد، تبدیل نگارگری از تصویری تزئینی به روایتی زنده و پویا بود؛ روایتی که اغلب بر اساس متون ادبی فارسی مانند «شاهنامه»، «خمسه» نظامی و «بوستان» و «گلستان» سعدی شکل می‌گرفت.

تاریخ‌نگاری هنر، چه در منابع ایرانی و چه در پژوهش‌های معتبر بین‌المللی، بهزاد را در قلب سنت نگارگری ایرانی قرار می‌دهد. مکتب هرات نیز شاخه‌ای از مسیر پیوسته نگارگری ایرانی است که از تبریز ایلخانی و شیراز آل‌مظفر آغاز شده، با تیموریان در هرات به اوج رسیده و سپس به واسطه فعالیت بهزاد در تبریز، در بنیان‌گذاری هنر صفوی نقش حیاتی داشته است. به همین دلیل، هرچند هرات امروز در قلمرو افغانستان قرار دارد، اما از منظر تاریخی و هنری بخشی از جغرافیای فرهنگی ایران محسوب می‌شود و تولیدات هنری آن دوره، پیوستگی کامل با هنر تصویرگری ایران دارند.

بر همین اساس، بسیاری از پژوهشگران هنر، سبک بهزاد را نقطه اوج نگارگری ایرانی می‌دانند؛ سبکی که نه‌تنها در دوره صفوی ادامه یافت، که بعدها در شکل‌گیری مکتب اصفهان، نگارگری قاجار و حتی هنر معاصر ایران تاثیر گذاشت.

اکنون برای فعالان میراث فرهنگی این سوال مطرح است که مسئولان وزارت میراث فرهنگی، طی شش سال گذشته که پرونده «نگارگری به سبک بهزاد» با پیشنهاد افغانستان به یونسکو رفته است، برای حفظ این میراث معنوی چه کاری انجام داده‌اند و آیا صرفا اعتراض به پرونده‌ای که کشوری دیگر ارائه کرده و تلاش برای ثبت مشترک آن کافی است.

نگاهی به پرونده‌های میراث ناملموس ایران در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که کندی یا انفعال در روند ثبت جهانی میراث ناملموس از سوی ایران موجب شده عناصر فرهنگیِ ریشه‌دار این سرزمین یا به نام کشورهای دیگر ثبت شود یا در نهایت در قالب پرونده‌های مشترک پذیرفته شود. برای نمونه می‌توان به پرونده «نان لواش» اشاره کرد که ارمنستان پیشنهاد‌دهنده آن بود و با اعتراض ایران در سال ۲۰۱۶ در قالب یک پرونده چند ملیتی به نام «فرهنگ نان‌های سنتی» ثبت شد.

نمونه دیگر نیز ثبت جهانی بازی چوگان است که با پیش‌دستی جمهوری آذربایجان به نام این کشور ثبت شد و با اعتراض ایران در نهایت یونسکو نسخه ایرانی چوگان را در سال ۲۰۱۷ در فهرست میراث جهانی ثبت کرد.

این درست است که بخش مهمی از میراث فرهنگی منطقه در گستره بزرگ «حوزه تمدنی ایران» شکل گرفته که امروز در قلمرو چند کشور قرار دارد، اما واقعیت این است که ایران، به‌عنوان مرکز اصلی این حوزه تمدنی، باید نقش پیش‌برنده و فعال داشته باشد، نه اینکه روند انفعالی در پیش بگیرد تا پرونده‌ها را کشورهای دیگر آماده کنند و در نهایت با اعتراض ایران به عنوان میراث مشترک ثبت شوند. نباید فراموش کرد که در چنین پرونده‌هایی، هر کشوری که زودتر اقدام می‌کند دست بالا را دارد و روایت تاریخی و فرهنگی خود را تثبیت می‌کند.

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ