فروزان آصف نخعی: کتاب جنگ نامقدس (ترور به نام اسلام) | به بررسی ریشههای خشونت سیاسی در جهان معاصر و سوءبرداشت از اسلام می پردازد. نویسنده: جان ال. اسپوزیتو و مترجم آن حسن توان است. این کتاب را نشر صمدیه با قیمت ۳۰۰ هزارتومان منتشر کرده است. کتاب جنگ نامقدس (ترور به نام اسلام) اثری پژوهشی از جان اسپوزیتو، استاد و اسلامشناس برجستهی دانشگاه جرجتاون آمریکاست که با نگاهی مستند و تحلیلی، به بررسی پدیدهی خشونت سیاسی با نام دین، بهویژه در جهان اسلام میپردازد. این کتاب با موضوعی برای درک دقیقتر نسبت میان اسلام، سیاست و برداشتهای افراطی از ایمان دینی است. اسپوزیتو در این اثر تلاش میکند تا از میان انبوه پیشداوریها و برداشتهای رسانهای، تصویری دقیقتر از پدیدهای ارائه دهد که غرب آن را «ترور اسلامی» مینامد.او توضیح میدهد که بیشتر جنبشهایی که در دهههای اخیر با برچسب خشونت مذهبی شناخته میشوند، ریشههایی تاریخی، سیاسی و اجتماعی دارند و نمیتوان آنها را صرفاً به باور دینی تقلیل داد.کتاب با بررسی نمونههایی از خاورمیانه، آسیای مرکزی، جنوب شرق آسیا و غرب، نشان میدهد چگونه استعمار، فقر، فساد سیاسی و بحران هویت، زمینهساز شکلگیری جنبشهایی شدهاند که از دین برای بیان خشم و مقاومت خود بهره میبرند.
اهمیت کتاب باعث شد تا با مترجم آن حسن توان گفت وگویی انجام بدهیم. در این گفت و گو توان مروری بر کتاب «جنگ نامقدس: ترور به نام اسلام» که در پی حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ منتشر شد انجام می دهد. او ابتدا به کمبود دانش جامعه غرب درباره اسلام سیاسی پیش از ۱۱ سپتامبر و تلاش اندیشکدهها پس از آن اشاره میکند. در ادامه، توان مطرح می کند که اسپوزیتو، دیدگاههای شرقشناسانی مانند برنارد لوئیس را نقد میکند که اسلام را ذاتاً با مدرنیته ناسازگار میدانستند. اسپوزیتو، در مقابل این نگاه، با تکیه بر نظرسنجیها، معتقد است که اکثریت مسلمانان خواستار ارزشهای دموکراتیک، آزادی، و تکثرگرایی هستند، در حالی که هویت مذهبی خود را نیز حفظ میکنند. او مشکل را در بازنمایی نامتوازن رسانههای غربی از جریانهای افراطی میداند. از نظر توان کتاب «جنگ نامقدس» به دنبال فهم جریانهای سیاسی در جهان اسلام است. اسپوزیتو در پاسخ به چرایی تمایل افراد تحصیلکردهای چون بن لادن به جهاد مسلحانه، به تاریخ یک قرن اخیر، از جمله استعمار اروپا، تکهتکه شدن امپراتوری عثمانی، تشکیل اسرائیل، و حمایت غرب از رژیمهای ستمگر در خاورمیانه اشاره میکند. او ریشههای فکری افراطیون را در جریاناتی چون خوارج، ابن تیمیه، وهابیت و سید قطب (پدر فکری بنیادگرایی معاصر) جستجو میکند، اما تأکید میکند که این تفکرات در اقلیت هستند. در پایان، توان تاکید می کند که اسپوزیتو دیدگاههای رهبران میانهرو جهان اسلام مانند انور ابراهیم، سید محمد خاتمی (گفتوگوی تمدنها) و عبدالرحمان وحید را بررسی میکند که خواستار تغییر، گفتوگو و مدارا هستند. نتیجهگیری نهایی نویسنده، هشدار به آمریکا برای اتخاذ سیاستهای منصفانه در قبال مناقشه فلسطین و پرهیز از حمایت از رژیمهای اقتدارگرا در منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم است. این گفت و گو در زیر از نظرتان می گذرد:
****
۱۱ سپتامبر و چرخش توجه غرب به اسلام سیاسی
رخداد ۱۱ سپتامبر چگونه دانش و توجه عمومی غرب را نسبت به اسلام و اسلام سیاسی تغییر داد، در حالی که پیش از آن انقلاب ایران تنها کنشگر شناختهشده بود؟
پس از وقوع «رخداد» یازده سپتامبر، اندیشکدهها و پژوهشگران آمریکایی تلاش کردند تا فهم عمیقتری از اسلام و به خصوص اسلام سیاسی، به دست آورند. تا پیش از آن، اطلاعات جامعه آمریکا درباره مسلمانان، اندک بود. در میانههای قرن بیستم، بسیاری در جهان فکر میکردند، ما در جهانی سکولار به سر میبریم، اما انقلاب اسلامی ایران، آنها را غافلگیر کرد. شاید تا اواخر قرن بیستم، انقلاب ایران و رهبران آنها، تنها کنشگران اسلام سیاسی بودند که افکار عمومی غربی می شناخت. اما واقعه یازده سپتامبر، نقطعه عطفی در این مورد بود.
نقد رویکرد اروپامحور در شرقشناسی
اما پیش از آن چه شد که مسلمانان «خصم» غرب معرفی می شدند. در این زمینه برنارد لوئیس تاثیر تعیین کننده داشته است. او چه چیزی را دلیل اصلی عدم آشتی مسلمانان با مدرنیته میدانست؟
در میان پژوهشگران دانشگاهی، کسانی مانند «برنارد لوییس» و یا «اولیویه روا» حضور داشتند که با رویکردی شرق شناسانه و پسااستعماری، به مطالعه جهان اسلام پرداخته بودند. برنارد لوییس، مقاله مشهور «ریشههای خشم مسلمانان» را در سال ۱۹۹۰، به نگارش درآورد که بعدها بنیان اصلی نظریه جنگ تمدنهای هانتینگتون را فراهم کرد.
پروژه پژوهشی لوییس، به شدت از عارضه اروپا محوری رنج می برد، به این معنا که او غرب را یک معیار میدانست که بقیه باید با آن سنجیده شوند. مطابق این رهیافت، مسلمانان «دیگری» و حتی «خصم» غرب در نظر گرفته شدند. لوییس اصرار داشت که مسلمانان، نمی توانند با مدرنیته آشتی کنند، زیرا آنها در تاریخ خود جنبشهای فکری که در غرب به وقوع پیوست و در نهایت به جدایی دین از دولت انجامید، تجربه نکردند. به علاوه، این شرق شناس بریتانیایی-آمریکایی، رنج و تحقیر ناشی از شکست را دلیل اصلی نفرت مسلمانان از غرب میدانست.
نگاه متوازن جان اسپوزیتو: مطالبات دموکراتیک مسلمانان
جان اسپوزیتو، بر خلاف لوییس و دیگر شرقشناسان، چه دیدگاهی نسبت به مطالبات اکثریت مسلمانان ارائه میکند مبنای او در این باره چیست؟
همان گونه که ذکر شد، پس از «رخداد» یازده سپتامبر، توجه افکار عمومی غرب، به خصوص آمریکا به خاورمیانه و جنبشهای اسلامی جلب شد. در این میان، آثار جان اسپوزیتو، استاد روابط بینالملل و مطالعات اسلامی دانشگاه جورج تاون آمریکا، از جایگاه ویژهای برخوردار است. از ایشان، کتابهای «انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن»، «جنبشهای اسلامی معاصر» و «آینده اسلام»، در ایران منتشر شده است. در مجموع میتوان گفت اسپوزیتو در خصوص اسلام و مسلمانان، از نگاهی متوازن و منصفانه برخوردار است.
او به خصوص، با اتکا به نظر سنجی موسساتی مانند گالوپ و پیو، تفکرات پسااستعماری پژوهشگرانی مانند لوییس و هانتینگتون را رد میکند و اعتقاد دارد که اکثریت مسلمانان، خواستار جذب ارزشهای دموکراتیک مانند: تکثر، آزادی بیان، مدارا و مشارکت سیاسی هستند. البته این بدان معنا نیست که مسلمانان خواستار در آغوش کشیدن سکولاریسم باشند، بلکه علاقه دارند در کنار ارزشهای مدرن، هویت فرهنگی و مذهبی خود را نیز حفظ کنند. اما مشکل اصلی از نظر اسپوزیتو این است که با وجودی که افراطگرایان در جهان اسلام، از هواداران کمی برخوردار هستند، اما بیش از میانهروها و جریان غالب اسلامی، در مطبوعات غربی، بازنمایی میشوند.
مسئله اصلی کتاب «جنگ نامقدس» و پرسشهای محوری
اسپوزیتو کتاب «جنگ نامقدس» را با چه هدف اصلی و با تمرکز بر پاسخ به چه پرسشهایی نوشته است؟
اسپوزیتو، کتاب «جنگ نامقدس: ترور به نام اسلام» را در سال ۲۰۰۲، یعنی یک سال پس از یازده سپتامبر منتشر کرد. کتاب، متاثر از همین فضا و برای آشنا کردن مخاطب غربی، به خصوص آمریکایی، با جنبشها و جریانهای اسلامی (اعم از رادیکال و میانه رو)، به رشته تحریر درآمده است. در واقع، مسئله اصلی مولف در این کتاب، فهم جریانهای سیاسی در جهان اسلام است. نویسنده، کتاب را در چهار فصل، صورت بندی و تلاش کرد تا در هریک از این فصول به یک پرسش فرعی، مرتبط با پرسش اصلی کتاب، پاسخ دهد.

ریشههای خشونت بن لادن: استعمار و دخالت غرب
از نظر اسپوزیتو، چه عوامل تاریخی و سیاسی در یک قرن اخیر، باعث شد تا اسلامگرایان تحصیلکردهای چون بن لادن به جهاد مسلحانه روی بیاورند؟
اسپوزیتو در فصل اول کتاب، به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه عواملی موجب شد تا اسلامگرایانی مانند بنلادن و یا ایمن ظواهری، به عنوان اشخاصی ثروتمند و تحصیلکرده، به جهاد مسلحانه علیه آمریکا رو آوردند؟ او در پاسخ، به تحولات یک قرن اخیر در جهان اسلام، به خصوص، حضور استعماری اروپا در این منطقه میپردازد. اسپوزیتو، به درستی اشاره میکند که کنشگران جهان اسلام مانند بن لادن، در اثر سلطه غرب، به خشونت تمایل پیدا کردند. نویسنده، از استعمار اروپایی و تکه تکه کردن امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول، به عنوان یکی از مهمترین دخالتهای غرب در منطقه خاورمیانه یاد میکند، که خاطره تلخی در ذهن مسلمانان برجا گذاشت.
تشکیل اسراییل در سال ۱۹۴۸، و حمایت همه جانبه غرب و آمریکا، از جمله عواملی است که دنیای اسلام را از غرب دلچرکین کرده است. برخی متفکران مسلمان مانند نصر حامد ابوزید و یا محمد ارکون، اعتقاد دارند جنگهای اعراب و اسرائیل و شکست اعراب، به خصوص در جنگ ۱۹۶۷، نقش تعیین کنندهای در به محاق رفتن اسلام میانهرو و برآمدن گرایشهای افراطی، ایفا کرده است.
مسئله فلسطین - عربستان و خشم بن لادن
آیا خشم عرب ها از جمله بن لادن تنها به مواردی که مطرح کردید منحصر می شود یا موارد مهم دیگری نیز دخیل بوده است؟
در واقع مسئله فلسطین، به همراه حمله آمریکا به عراق و افغانستان، یکی از مهم ترین عوامل خشم بن لادن از آمریکا بود. او میگوید: «آمریکا و متحدانش، ما را در فلسطین، چچن، کشمیر و عراق، قتل عام میکنند. مسلمانان در مقابل، حق دارند که به آمریکا حمله کنند» این موضوع در صفحه ۳۴ آشکارا مطرح شده است. اسپوزیتو اعتقاد دارد که اسامه بنلادن از ناخشنودی تاریخی مسلمانان از غرب، استفاده و تلاش کرد تا خود را قهرمان مبارزه با ستم غربی ها نشان دهد. در همان رفرنس قبلی که ذکر کردم آمده است، بن لادن پس از حملات یازده سپتامبر گفته بود: «آنچه امروز آمریکا تجربه میکند، در مقایسه با آنچه ما در طول دهها سال چشیدیم، بسیار کوچک است. مردم ما به مدت بیش از ۸۰ سال، رنج تحقیر و سرافکندگی را تحمل کردهاند»
البته لازم به ذکر است که سیاستهای عربستان سعودی و حضور نیروهای آمریکایی در آن کشور نیز، دلیل دیگر برآشفتگی بنلادن بود. در صفحه ۳۵ کتاب اسپوزیتو آمده است: «جهاد علیه آمریکا، به خاطر آن است که این کشور، صلیبیها را علیه ملت اسلام رهبری میکند؛ دهها هزار سرباز به سرزمین دو مسجد مقدس میفرستد؛ در سیاست و امور داخلی سعودی مداخله میکند و از رژیمی ستمگر، فاسد و دیکتاتور که در دست اوست، حمایت میکند».
جنگ افغانستان و تولد جهادیهای حرفهای
نظر اسپوزیتو در باره عملکرد شوروی با حمله به افغانستان و شکل گیری نیروهای حرفه ای جهادی حرفهای مانند القاعده چیست؟ آیا او فقط بر روی عملکرد آمریکا تکیه می کند؟
خیر او فقط بر روی عملکر آمریکا تکیه نمی کند. از نظر اسپوزیتو، آنچه که بنلادن را به یک جهادی حرفهای تبدیل و زمینه شکلگیری القاعده را فراهم کرد، حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ بود. اشغال افغانستان، باعث شد تا گروه های جهادی از سراسر جهان اسلام به سوی این کشور سرازیر شوند، تا افغانستان را از دست کمونیستهای کافر نجات دهند. پس از جنگ و خروج شوروی از افغانستان، بسیاری از این جهادیهای حرفهای، هستههای اصلی گروه های افراطی مانند القاعده را تشکیل دادند.
ریشههای فکری افراطگرایی: از خوارج تا وهابیت
بنابراین می توان گفت که با اشغال افغانستان توسط شوروی، جهان اسلام از نظرتشکیلات اعتراضی وارد مرحله جدیدی می شود. برای توجیه این مرحله جدید، سرچشمههای ایدئولوژیک مسلمانان و مبارزان از نظر اسپوزیتو چه بوده است؟
این سوال مهمی است. زیرا بدون توجیه فکری، این حرکت نمی توانست گسترده و نهادینه شود. اسپوزیتو در ادامه کتاب، به ایدئولوژی و سرچشمههای فکری سلفیهای مسلمان میپردازد. اسپوزیتو نویسنده کتاب «جنگ نامقدس؛ ترور به نام اسلام»، به برخی از اشخاص و یا جنبشهای اثرگذار بر کنش اسلامگرایان افراطی، پرداخته است.
اولین این جریانات، «خوارج» است. خوارج که پس از جنگ صفین و درمخالفت با امام علی(ع) ظهور کرد، دیدگاهی متعصبانه نسبت به شریعت داشت. آنها، نگاهی نسبتا مدرن در خصوص نوع انتخاب خلیفه داشتند و معتقد بودند که او باید با رضایت عمومی انتخاب شود، اما میگفتند که خلیفه باید کاملا عاری از گناه باشد. ارتکاب گناه، باعث میشد تا حاکم جامعه اسلامی، مرتد شود. چنین کسی از دین خارج است و اگر توبه نکند، باید کشته شود.
ابن تیمیه، فقیه تندروی اهل سنت، تاثیر زیادی بر فعالان جهادی و جنبشهای اسلامی برجا نهاد. او که به فاصله کوتاهی پس از برانداختن امپراتوری عباسی توسط مغولان، به دنیا آمده بود، کینه فراوانی از مغولان و شیعیان که گمان میرفت در سقوط خلافت، دست داشتند، به دل گرفت و به مبارزه علمی و فکری علیه آنها همت گماشت. ابن تیمیه، بر قرائتی خشک و تحت الفظی از اسلام پافشاری کرد و علیه مغولان فتوای جهاد داد. به علاوه، ایشان، اعمال مردم عصر خود، از جمله تعظیم قبور مقدسین را نکوهش میکرد. ابن تیمیه، بر جنبشهای بعدی، از جمله وهابیت تاثیر فراوانی برجا نهاد.
اما مهمترین جنبشی که در قرن هجدهم میلادی، در جهان تسنن ظهور کرد، وهابیت بود. اسپوزیتو، نقش زیادی برای آن در تحولات جهان اسلام قائل است. وهابیون همانند ابنتیمیه، دوران حضور پیامبر اسلام و خلفا را الگوی اصلی جامعه اسلامی میدانستند و خواستار بازگشت به آن دوره طلایی بودند. محمد ابن عبدالوهاب (۱۷۰۳-۱۷۹۱)، به عنوان بنیانگذار این جنبش، اعمال معاصران خود را تحت عنوان جاهلیت و بتپرستی نکوهش میکرد.

سید قطب: پدر فکری بنیادگرایی معاصر و هستیشناسی دو بنی
در تاریخ معاصر سید قطب پدر جریان فکری تندروی محسوب می شود. از نظر اسپوزیتو، سید قطب دارای چه شخصیت و افکاری است و چه تأثیری بر لزوم جهاد مسلحانه داشت؟
از اشاره های مهم اسپوزیتو در کتاب، معرفی سید قطب است؛ شخصیتی که تاثیر قاطعی بر جنبشهای اسلامی معاصر برجا گذاشت. سید ابراهیم حسین شاذلی قطب، معروف به سید قطب را می توان پدر فکری بنیادگرایی معاصر دانست. او در ابتدا منتقد ادبی و ستایشگر غرب بود. سفر او به آمریکا در اواخر دهه ۱۹۴۰ و مشاهدات او، وی را به عنصری ضدغرب تبدیل کرد. تبعیض نژادی در آمریکا، ماده باوری، بی بند و باری، تنوع جنسی، الکل و حمایت آمریکا از تشکیل اسراییل، در چرخش او به رادیکالیسم، نقش عمده بازی کرد. البته سرکوب اخوان المسلمین توسط ناصر و ترور حسن البنا نیز اثر زیادی در تندرو شدن قطب برجا گذاشت.
قطب، از نوعی هستی شناسی دو بُنی و خیر و شری، پیروی میکرد. او جهان را به جامعه اسلامی و جامعه جاهلی تقسیم کرد. جامعه اسلامی، جایی است که در آن، احکام خدا جاری است و مسلمانان نسبت به هم وَلاء (دوستی) دارند. به همین نسبت، جایی که در آن شریعت اسلام حاکم نباشد، جامعهای جاهلی به حساب میآید. قطب اعتقاد داشت مسلمانان برای رسیدن به یک جامعه اسلامی، باید به جهاد مسلحانه دست بزنند. البته مسلمین، پیش از آن باید یک گروه پیشرو تربیت کنند که الگوی آموزش آنها قرآن باشد. قطب، غرب را دشمن تاریخی مسلمانان می دانست و نخبگان سکولار را ملحد می شمرد.
چهرههای میانهرو: انور ابراهیم، خاتمی و وحید
اسپوزیتو در باره میانه روی و میانه روها در جهان اسلام چه نظری دارد. آیا میانه روها از نظر فکری و استراتژیک بر خواست اکثریت مسلمانان برای تکثرگرایی و مدارا تاثیرگذار بوده اند؟
جان اسپوزیتو، با اشاره به نظر سنجیهای مراکز بینالمللی، در کتاب به ما میگوید که سلفیها، از هواداران چندانی در جوامع اسلامی برخوردار نیستند و اغلب مسلمانان خواستار جذب ارزشهای دموکراتیک هستند. از همین روست که او، در فصل پایانی کتاب، به بررسی دیدگاه های سه تن از سیاستمداران متفکر جهان اسلام، یعنی: انور ابراهیم، سید محمد خاتمی و عبدالرحمان وحید میپردازد و از آنها به عنوان هواداران تغییر و گفت و گو، یاد میکند.
انور ابراهیم که در مالزی، به معاونت نخست وزیر هم رسید، تلاش کرد تا توازنی در جامعه متنوع قومی و مذهبی مالزی برقرار کند. ابراهیم که از تکثرگرایی، در یک جامعه چند فرهنگی دفاع میکرد، اعتقاد داشت اسلام، دینی شمولگراست که همانند گذشته، باید به سوی تمام فرهنگها گشوده باشد. او هم با غرب امپریالیست مخالفت میکرد و هم با بنیادگرایی مخالف بود. در عوض، ابراهیم از همزیستی مسالمتآمیز اسلام و غرب و کاستن از رویارویی بینالمللی، دفاع میکرد.
اسپوزیتو در کتاب به گفت وگوی تمدنهای سید محمد خاتمی میرسد و آن را مورد بررسی قرار می دهد. از نظر او خاتمی که خواستار گفت و گوی غرب و اسلام، از موضعی برابر است، اعتقاد دارد که تمدنها مدام در حال تحول هستند. ایشان برخلاف فوکویاما که تمدن غربی و لیبرال دموکراسی را آخرین و کاملترین دستاورد بشر میدانست، اعتقاد داشت غرب، تمدن نهایی بشر نیست و همانند تمام محصولات بشری، مستعد تحول است و از این رو، چیزی به نام تمدن نهایی و ابدی وجود ندارد.
عبدالرحمان وحید، دیگر چهرهای است که اسپوزیتو در کتابش به او میپردازد. وحید که به عنوان نخستین رییس جمهور انتخابی، پس از برکناری سوهارتو در اندونزی برگزیده شد، اعتقاد داشت که مسلمانان معاصر با یک دوراهی مهم روبرو هستند و آن این است که یا از یک شریعت شکلگرا پیروی کنند و یا آغوش خود را به روی یک جهانبینی تکثرگرا باز کنند. او میگفت مسلمانان اندونزی باید شکلی از اسلام میانهرو و مداراجو را در جامعهای که در آن مسلمان و غیرمسلمان برابرند، برگزینند.
توصیههای پایانی اسپوزیتو: فلسطین و مقابله با اقتدارگرایی
توصیه اسپوزیتو برای ترمیم شکاف میان اسلام و غرب و جلوگیری از تقویت اقتدارگرایی در خاورمیانه چیست؟
اسپوزیتو در کتاب «جنگ نامقدس»، به شکاف میان اسلام و غرب و آینده روابط میان آنها میپردازد. او ، به درستی به آمریکاییها انذار میدهد که در خصوص حل مناقشه اسرائیل-فلسطین، سیاستی متوازن و منصفانه در پیش گیرند؛ چرا که تا این مسئله حل نشود، نمیتوان به ترمیم شکاف میان اسلام و غرب، امیدی داشت.
نکته دیگری که نویسنده تذکر میدهد این است که غرب نباید به بهانه مبارزه با تروریسم، به رژیمهای اقتداگرا در جهان اسلام، چراغ سبز نشان دهد تا حکومت قانون و جامعه مدنی را محدود کنند و یا گروه های مخالف مصالحهجو را سرکوب نمایند؛ چرا که بسیاری از حکومتهای متحد غرب در خاورمیانه، از خطر بنیادگرایی اسلامی، به عنوان بهانهای برای سرکوب مخالفان استفاده میکنند.
بیشتر بخوانید:
چرا فلسفه باید با سلاح خردورزی به نبرد الگوریتمها برود؟ / هوش مصنوعی فرصتی برای تعریف مجدد «انسان بودن» در عصر سیطره دادهها
شناسایی تعصب ها از اهداف فلسفیدن / جهان، بیخرد دوام نمیآورد
اسرار برنامههای ۱۲ ساله چین برای تسلط بر فناوری جهانی و توسعه / ۲۳ سند راهبردی، ۶۰۰ برنامه پنج ساله و ۴۶۰۰۰ سند جزیی / چین چگونه اداره می شود؟
پروژه جدید جف بزوس با نیروهای فراری از اوپناِیآی و متا پا میگیرد!
۲۱۶۲۱۶










