همزمانی ارسال نامهای از سوی ایران به ولیعهد سعودی و سفر «محمدبن سلمان» به آمریکا کافی بود تا دور تازهای از گمانهزنیها درباره میانجی تازه روابط تهران و واشنگتن معرفی و درباره ظرفیت میانجیگری آن، گفتوگو و تحلیل شود. سفر ولیعهد سعودی به آمریکا، گرچه عرف معمول روابط دوجانبه ریاض و واشنگتن است اما همزمانی این سفر و نامه «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور ایران به بنسلمان، سبب شد که نام عربستان بار دیگر به عنوان میانجی جدید روند دیپلماتیک در رسانهها برجسته و مورد تحلیل قرار گیرد. خبرسازی و گمانهزنی رسانه ای که تاکنون بارها از سوی سفیر جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی و سخنگوی وزارت خارجه تکذیب شده است.
این سفر اما تنها مبنع تولید گمانه در هفتههای اخیر نبود؛ تماسهای تلفنی میان وزیر امور خارجه ایران و مصر و نیز وزیر خارجه مصر و مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم پرسشهایی را درباره نقش قاهره در میانجیگری میان ایران و این نهاد بینالمللی ایجاد کرد، سفر معاونان وزیر امور خارجه به کشورهای منطقه که همواره گمانهزنیهایی را سبب میشد و در هفته گذشته این گمانهها پیرامون سفر «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه به عمان و هلند منتشر شد. واقعیت آن است که در فضای ایستای اینروزها، هر نامه، پیام، سفر و حتی گفتوگوی تلفنی نه به عنوان، اقدامات معمول و مرسوم و به اصطلاح روتین دیپلماتیک میان کشورها، که اقدامی برای آغاز مذاکرات میان ایران و غرب تفسیر و تحلیل میشود.
در میانه این تحلیلها اما آنچه مهم به نظر میرسد این است که در حال حاضر مرکز و کانون مشکل به صورت دقیق چیست و کجاست؟ به دیگر سخن، صورتبندی مسئله میان ایران و آمریکا باید چگونه باشد تا نزدیکترین فاصله از واقعیات میدانی لحاظ شود؟ کدام یک از دو گزاره زیر صورتبندی دقیقی از مسئله ارائه میکند؟ «ایران و آمریکا برای آغاز مذاکرات نیازمند میانجی هستند» یا ایران و آمریکا برای آغاز مذاکرات نیازمند درکی مشترک از این فرایند هستند»، پذیرش هریک از این صورتبندیها، تحلیلگران سیاسی و رسانهای را به مسیر متفاوت برای حل چالش و مسئله هدایت خواهد کرد.
آنچه اما از اظهارات و موضعگیریهای مقامات ایرانی میتوان دریافت این است که گزاره یا صورتبندی دوم در حال حاضر برای تصمیمگیران در تهران، صورت مسئله اصلی است و آغاز هر روند دیپلماتیکی منوط و مشروط به آن خواهد بود. به این معنا که مجموع واکنشهای وزارت امور خارجه به این تحلیلها نشان میدهد که این موارد اشاره شده حداقل تا دوره زمانی مشخص فقط گمانهزنیهای رسانهای باقی خواهد ماند.
پیوند نامه رئیسجمهور ایران به حضور ولیعهد سعودی در آمریکا، از همان ابتدا با واکنش وزارت امور خارجه مواجه شد. «رضا عنایتی» سفیر ایران در عربستان راجع به محتوای پیام رئیسجمهور کشورمان به ولیعهد عربستان گفت: رئیسجمهور پیامی را در قدردانی از تسهیلات ارایه شده به زائران حج سال جاری به ویژه بهخاطر مساعدت عربستان در انتقال حجاج ایرانی در شرایط خاص ناشی از تجاوز رژیم صهیونیستی، برای ولیعهد عربستان ارسال نمودند. این پیام از سوی آقای رشیدیان رییس جدید سازمان حج و زیارت با حضور اینجانب تسلیم امیر عبدالعزیز بن سعود وزیر کشور و رییس شورای عالی حح عربستان گردید. به گفته عنایتی، در این پیام بر گسترش روابط فیمابین ایران-عربستان تاکید شده و از خدماترسانی عربستان و ارائه تسهیلات به حجاج ایرانی تقدیر شده است.
تماسهای میان مصر و ایران هم به عنوان پرسش به نشست خبری سخنگوی وزارت امور خارجه راه یافت. «اسماعیل بقائی» درباره تلاش مصر برای میانجیگری میان ایران و آژانس گفت: درباره آژانس ما نیازی به میانجیگری نداریم. جمهوری اسلامی ایران با آژانس و همچنین از طریق نمایندگی دائم خود در وین در تعامل است. ما عضو آژانس هستیم و مواضع خود را هم به صورت علنی و هم در گفتوگو با مقامهای ذیربط آژانس مطرح میکنیم. مادامی که عضو معاهده انپیتی هستیم، خود را متعهد میدانیم.
صراحت و شفافیت دستگاه دیپلماسی ایران درباره ابهامات میانجیگران و امکان هرگونه دیدار و گفتوگویی رویهای است که برای درک بهتر دلایل آن شاید نیاز باشد به این بخش از اشارات بقائی در نشست خبری توجه کنیم: «اصلا مساله، مساله میانجیگری و واسطهگری نیست؛ مسئله به رویکرد و سیاست آمریکا بازمیگردد. آمریکا در موضوع مذاکره جدیت لازم را ندارد و نگاه آن به مذاکره، به جای تکیه بر یک امر متعارف دیپلماتیک مبتنی بر داد و ستد، بر پایه دیکتهکردن است. مادامی که آمریکا بر این رویکرد اصرار بورزد، مذاکرهای معنادار شکل نخواهد گرفت. بنابراین موضوع میانجی، یک بحث ثانویه است. ما با عربستان رابطه بسیار خوبی داریم و برای این رابطه ارزش قائل هستیم. از عربستان و سایر کشورهایی که با دغدغهمندی نسبت به صلح و ثبات منطقه تلاش میکنند ظرفیتهای خود را برای کاهش تنشها به کار بگیرند، قدردانی میکنیم».
ثانویه بودن موضوع میانجیگری درحالی از سوی سخنگوی دستگاه دیپلماسی بیان میشود که در روزهای اخیر تکجملاتِ اغلب نامفهوم «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، سرتیتر برخی رسانههای داخلی و خارجی است؛ جملاتی با این مضمون که «ایران توافق میخواهد، در حال گفتوگو با ایران هستیم، مذاکراتی با ایران داریم» و غیره. جملاتی از این دست گرچه به عنوان بخشهایی از پازل مذاکراتی که سفر بنسلمان هم بخش دیگر آن است، کنار هم قرار گرفته و به تصویری از آغاز یا حتی در جریان بودن روندی دیپلماتیک ختم میشود اما واقعیت در میدان متفاوتتر از این تصویر است.
ترامپ در تداوم سیاست صلح از طریق قدرت خود، درپی دستیابی به حداکثری از خواستههایی است که در برهههای مختلف نتوانست آنها را به دست آورد. به نظر میرسد بُرد موشکی ایران، مدیریت حضور منطقهای و غنیسازی صفر سرتیتر این خواستههای حداکثری است و مذاکرات مورد نظر رئیسجمهور آمریکا، نه درباره حقوق و منافع دو طرف و نه حتی درباره این خواستههای حداکثری که بیشتر درباره نحوه انجام و تحقق این خواستههای دیکته شده از سوی ایران است.
این همان رویکرد مورد اشاره دستگاه دیپلماسی است که عراقچی هم در گفتوگو با اکونومیست به آن اشاره کرده و در پاسخ به این پرسش خبرنگار که «دونالد ترامپ شخصاً پا پیش گذاشته است. او گفته که میخواهد همان رئیسجمهوری باشد که توافق با ایران را انجام میدهد. چرا اکنون، پس از حمله اخیر، حرف او را جدی نمیگیرید و نمیگویید «به تهران بیا، بیایید توافق کنیم؟» تصریح کرده است: اول از همه، من میگویم که هیچ تجربه خوبی از گفتوگو با دولت او نداریم. ثانیاً، بله، ما موافق یک توافق هستیم، اما یک توافق منصفانه و متوازن. مشکل این است که وقتی آمریکاییها از یک توافق صحبت میکنند، در واقع میخواهند خواستههای خود را دیکته کنند و این همان چیزی است که همین دو ماه پیش در نیویورک تجربه کردیم. ما آماده مذاکره هستیم، اما نه برای دیکته شدن. ما آماده توافق هستیم، اما برای توافقی منصفانه و متوازن، نه یک توافق یکطرفه. مشکل همین است. در لحظهای که به این نتیجه برسیم که آمریکا رویکرد خود را تغییر داده و بهجای دیکته کردن، آماده یک مذاکره واقعی و یک توافق منصفانه و متوازن است، ما هم آماده خواهیم بود. آنگاه میتوانیم آن را بررسی کنیم.
طرح خواستههای حداکثری و عبور پلکانی از آنها در طول جلسات چانهزنی، شگرد قدیمی اما کاربردی تاجران در جهان است، شیوهای که رئیسجمهور آمریکا هم به سبب سالها تجارت به خوبی به آن آشناست اما آیا این شیوه برای معامله با مفهوم خاصی چون ایران، کارساز خواهد بود؟ سکون کنونی در روندهای دیپلماتیک حکایت از آن دارد که این راه دستکم درباره ایران به مقصد نخواهد رسید. ناممکنی تحقق این خواستهها را میتوان از دو نگاه روانی و امنیتی مورد بررسی قرار داد.
نگاه صرفا ابزاری به موضوع گفتوگو به عنوان پروسهای برای حداکثرسازی منافع خود، همان روندی است که تهران آن را دیکته کردن خواستهها توصیف میکند، روندی که نه تنها در سیاست خارجی بلکه در تمام نظم و نظام، جامعه و فرهنگ ایرانیان پدیدهای مذموم و مکروه شمرده میشود. بخشی از هویت سیاسی تصمیمگیران در ایران، دستکم در ۴۰ سال گذشته بر مبنای ایستادن در برابر هرگونه دیکته و زوری از سوی بیگانه تعریف و تثبیت شده و عبور و عدول از آن و پذیرش این دیکته، به نوعی استحاله هویتی خواهد بود. هر دولت، سرزمین و نیروی «دیگری» درصدد این استحاله از هر طریقی برآید، راه به جایی جز تنش و تخاصم نخواهد برد.
دریافت و درک این انگاره روانی در سیاست ایران، میتواند راهگشای بنبست موجود باشد اما اگر ترامپ و دولتش نه در سخن که در عمل، پیگیر و خواستار توافقی برای صلح باشند. واقعیت آن است که نشانهای روشن از این پیگیری حداقل تا لحظه نگارش این گزارش از کاخ سفید دیده نمیشود و تهران را بیش از گذشته بر این باور خود نزدیکتر میکند که هدف اعلامی با اقدام اعمالی فاصلهها دارد و این فاصله باید با هوشیاری بیش از همیشه مورد رصد باشد.
فقدان منطق در خواستههای حداکثری آمریکا، آنهم پیش از ورود به هر نوع مذاکرهای، از آن رو دیپلماسی را به بنبست میکشاند که بدانیم واشنگتن درحالی جسته و گریخته بر محدودسازی برد و توان موشکی تهران اصرار دارد که سرزمین ایران در دسترس موشکهای رژیمی است که اولا دشمن شماره یک خود را ایران تعریف کرده و دوما در نوع دشمنی و جنگ با دشمنان خود به هیچ آداب و اصول، قانون و منطقی پایبند نیست. دشمنی که موضوع غنیسازی صلحآمیز ایران را در حالی بهانه حمله نظامی کرد که خود بزرگترین زرادخانه تسلیحات اتمی را در منطقه داراست. هیچ منطق عقلانی، بیدفاع شدن دربرابر این رژیم را مجوز نمیدهد و از این رو نه خواستههای حداکثری که هرگونه اقدامی هم نمیتواند تهران را برای همیشه در این شرایط خلع سلاح کند.
در نهایت تعریف میانجی برای مذاکره، دیدارهای حضوری و گفتوگوهای تلفنی شاید حاشیههای جذاب رسانهای باشند اما اصل روند دیپلماتیک با یک پذیرش آغاز میشود: گفتوگو برای منافع و از موضع عقلانی و برابر.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.









