دفاع قلعهنویی با حمله به بازیکنان
سرمربی تیم ملی فوتبال باز هم مسئولیت شکست تیم ملی در یک بازی را برعهده نگرفت و آن را به دوش بازیکنان انداخت. اظهاراتی تکراری که تبدیل به یک الگو و روند در مربیگری قلعهنویی شده است.
خلاصه خبر
دفاع قلعهنویی با حمله به بازیکنان
سرمربی تیم ملی فوتبال باز هم مسئولیت شکست تیم ملی در یک بازی را برعهده نگرفت و آن را به دوش بازیکنان انداخت. اظهاراتی تکراری که تبدیل به یک الگو و روند در مربیگری قلعهنویی شده است.
گروه ورزشی فارس؛ «تا پنالتیزن هفتم را مشخص کرده بودیم. طارمی پنالتی پنجم را به محمدی داد. بعد از بازی از من عذرخواهی کرد». این حرفهای قلعهنویی در دفاع از خودش پس از شکست تیم ملی در یک بازی دوستانه مقابل ازبکستان بود. قلعهنویی از زمان پذیرفتن هدایت تیم ملی اظهارات مشابه بسیار داشته. او پس از تساوی دو بر دو مقابل تاجیکستان هم گفت: بیشتر هم بزرگترهای تیم اشتباه کردند. وی وقتی سوریه را در ضربات پنالتی در جام ملتها شکست داد هم عنوان کرد: 3 بازیکن داشتند ما را تنبیه میکردند. اظهارات قلعهنویی پس از ناکامیها و حتی پیروزیهای پرفشار بیش از آنکه شبیه یک تحلیل فنی باشد، به یک الگوی رفتاری تبدیل شده که در آن، مسئولیت شکست به طور مشخص از کادر فنی به سمت بازیکنان منتقل میشود.
از منظر روانشناسی ورزشی و رهبری، این نوع اظهارات، مصداق بارزِ انتقال بار تقصیر است. سرمربی به عنوان رهبر اصلی تیم، اولین سد دفاعی تیم در برابر افکار عمومی و رسانههاست. نقش او این است که از بازیکنان خود در زمان بحران محافظت کند و بار روانی شکست را به دوش بکشد تا تمرکز تیم به هم نخورد. در مورد مشابه پپ گواردیولا، سرمربی منچسترسیتی پس از اشتباه منجر به گل بازیکن جدیدش خوسانوف در نشست خبری گفت: «هر بازیکنی ممکن است اشتباه کند. هواداران منچسترسیتی همیشه از بازیکنان جدید حمایت میکنند. او خیلی جوان است. او یاد خواهد گرفت».وقتی یک رهبر، خطاهای فنی را بهصراحت به «اشتباه بزرگترها» یا «تنبیه» توسط سه بازیکن نسبت میدهد، در واقع اعتمادبهنفس و خودکارآمدی همان بازیکنان را تضعیف میکند. بازیکنان، بهویژه مهرههای کلیدی، در موقعیتهای حساس بعدی (مانند ضربات پنالتی یا تصمیمگیریهای لحظهای) بیش از حد محتاط میشوند زیرا ترس از تبدیلشدن به «مقصر» دوباره به سراغشان میآید. در نظر بگیریم که برای پنالتی در یک بازی دوستانه (ازبکستان) چندین بازیکن شانه خالی کردند.از دیدگاه فردی، این رفتار میتواند یک مکانیسم دفاعی برای محافظت از اعتبار و جایگاه خود سرمربی باشد. با مقصر جلوهدادن بازیکن، سرمربی خود را از پرسشهای سخت در مورد آمادهسازی، انگیزه دادن یا مدیریت لحظات بحرانی مبرا میداند.
در بُعد تاکتیکی اظهاراتی مانند ماجرای تعویض پنالتیزن در بازی ازبکستان، سؤالات جدی در مورد ساختار مدیریتی و وظایف مشخص شده در تیم ایجاد میکند. اینکه «طارمی پنالتی پنجم را به محمدی داد» و سرمربی بعد از بازی از این موضوع مطلع میشود، یک بحران جدی در اقتدار لحظهای است. در یک تیم حرفهای، مسئولیت مشخصکردن دقیق پنالتیزنها تا آخرین نفر (و حتی داشتن یک طرح اضطراری) جزو بدیهیترین وظایف کادر فنی است. اگر بازیکنان کلیدی بدون اطلاع یا تأیید کادر فنی، وظایف حیاتی مانند ضربه پنالتی را جابهجا میکنند، به معنای عدم وجود یک پروتکل مستحکم یا عدم پایبندی بازیکنان به آن است.خطای بازیکنان در زمین، بخشی طبیعی از بازی است. وظیفه اصلی کادر فنی، پیشبینی این خطاها، طراحی تمرینات برای کاهش آنها و در نهایت مدیریت عصبانیت و هیجان بازیکنان در شرایط پرفشار است. تکرار الگوی اشتباه پیاپی بازیکنان تیم ملی خود یک ایراد فنی است که پای قلعهنویی و کادر فنی پرتعداد تیم ملی نوشته میشود.
شنیده میشود قلعهنویی در رختکن بهشدت و با لحن تند علیه بازیکنان مقصر صحبت کرده.اقتدار یک سرمربی هم دو بخش دارد: احترامی که بازیکنان به دلیل دانش و تواناییهای فنی سرمربی قائل هستند و اقتدار مدیریتی که به دلیل شیوه رفتار، مدیریت بحران و حمایت سرمربی از تیمش قائل هستند. نتیجۀ چنین رویکردی در بلندمدت به تیم ملی آسیب خواهد زد. بازیکنان در شرایط حساس از پذیرفتن مسئولیت جاخالی میدهند و ترجیح میدهند خود را گرفتار تبعات مشابه نکنند.یک رهبر مقتدر حتی زمانی که بازیکنانش اشتباه میکنند، با یک سپر دفاعی از آنها حمایت کرده و میگوید: «اشتباه از من بود که نتوانستم آنها را بهتر آماده کنم.» در غیاب چنین رویکردی، اقتدار سرمربی بهتدریج فرسوده میشود و رختکن تیم ملی در آستانه شکافهای عمیقتر قرار خواهد گرفت.
20:15 - 4 آذر 1404
نظرات کاربران









