این تصمیم که اسناد آن در اختیار بلومبرگ قرارگرفته، تنها یک اقدام اداری نیست؛ بلکه بازتابی از تنشهای ژئوپلیتیک، گسترش «ناوگان سایه»، نگرانیهای امنیت انرژی و فشارهای فزاینده غرب بر صادرات نفت ونزوئلا، ایران و روسیه است. ابرنفتکش ۱۱۴ Arman که در سال۱۹۹۷ ساختهشده و با پرچم ایران تردد میکرده، سالگذشته در نزدیکی آبهای اندونزی توقیف شد؛ توقیفی که بنا به ادعای مقامهای اندونزی به دلیل انتقال محموله نفت به یک نفتکش دیگر و نشت بخشی از آن صورت گرفتهاست.
این نفتکش هماکنون در بندر باتو امپار در جزیره باتام پهلو گرفته و در اختیار دادستانی کل اندونزی قرار دارد. بر اساس اسناد منتشره، مزایده شامل ۱۶۷هزار تن نفتخام سبک نیز میشود؛ نفتی که مقامهای اندونزی درباره منشأ آن اظهارنظر نکردهاند، اما دادههای رهگیری دریایی شرکتهای معتبر مانند Kpler و Vortexa نشان میدهد؛ این نفتکش پیش از توقیف، نفتخام ایران را دریافت کردهبود. این یافتهها فرضیهای را تقویت میکند که انتقال محموله میان کشتیها بهمنظور پنهانسازی منشأ نفت انجام شده؛ روشی که در سالهای اخیر در ناوگان سایه روسیه به ابزاری برای دورزدن تحریمهای آمریکا تبدیل شدهاست.
چرا این مزایده بیسابقه است؟
فروش یک نفتکش تحریمشده بههمراه محمولهاش توسط یک دولت سوم، رخدادی نادر است. معمولا کشورهایی که چنین کشتیهایی را توقیف میکنند، آنها را تا روشنشدن وضعیت حقوقی و دیپلماتیک نگه میدارند، اما اقدام اندونزی نشانهای از تغییر رویکرد نسبت به داراییهای مرتبط با تجارت نفت تحریمشده است. این تصمیم در زمانی اتخاذشده که فشارهای آمریکا، اتحادیه اروپا و بریتانیا بر صادرات نفت ایران، روسیه و ونزوئلا شدت گرفته و بسیاری از خریداران آسیایی از جمله چین و هند با احتیاط بیشتری عمل میکنند.
نتیجه این فشارها، بزرگترشدن «ناوگان سایه» بودهاست؛ ناوگانی که از کشتیهای قدیمی، تحریمشده یا ناشناس تشکیل شده و بدون بیمه معتبر و اغلب با خاموشکردن سیستمهای ردیابی فعالیت میکنند. طبق گزارش BRS Shipbrokers حدود ۸۰درصد از نزدیک به ۱۱۱۴۰ نفتکش فعال در ناوگان سایه تحتتحریم هستند؛ رقمی که احتمالا اکنون بیشتر شدهاست. افزایش محدودیتها به این معناست که اگرچه جریان صادرات نفت کشورهای تحتتحریم متوقف نشده و همچنان ادامه دارد، اما تعداد کشتیهایی که برای حمل این نفتها رقابت میکنند، افزایشیافته و این خود فشار مضاعفی بر عملیات پنهانی و هزینههای حمل وارد کردهاست.
بنبست اسقاط
یکی از پیامدهای مهم تحریمها این است که کارخانههای اسقاط کشتی و واسطههای معتبر از خرید نفتکشهای تحریمشده برای اوراقکردن خودداری میکنند. دلیل این احتیاط، نگرانی از مواجهه با تحریمهای ثانویه آمریکا است؛ تحریمهایی که میتوانند دامن هر شرکت یا کشوری را بگیرند که با داراییهای تحریمشده معامله کنند، با اینحال در سالجاری نشانههای تازهای از افزایش فروش نفتکشهای تحریمشده بهکارخانههای اسقاط هند دیده شده؛ کشوری که یکی از بزرگترین مراکز اوراق کشتی در جهان بهشمار میرود. این معاملات معمولا از طریق شبکهای از دلالان ناشناس، شرکتهای ثبتشده در پناهگاههای مالیاتی و پرداختهای غیرشفاف انجام میشود تا ردیابی منشأ واقعی داراییها دشوار شود.
برای درک ارزش بالقوه این معاملات کافی است بدانیم که یک نفتکش ۱۵ساله معمولا حدود ۵۹میلیون دلار ارزش دارد، یک نفتکش تازهساخت ۱۲۶میلیون دلار قیمت دارد و یک نفتکش بسیار قدیمی اگر برای اوراق فروخته شود، فقط تا ۱۶میلیون دلار میارزد. این تفاوت قیمت باعث میشود که بازیگران ناوگان سایه، حتی از فروش نفتکشهای بسیار فرسوده نیز سود قابلتوجهی کسب کنند.
تکلیف خریدار چیست؟
بر اساس اعلام رسمی دولت اندونزی، برنده مزایده باید تمام هزینههای نگهداری، تعمیرات، امنیت و جابهجایی نفتکش را از زمان خرید برعهده بگیرد و موظف است این ابرنفتکش غولپیکر را ظرف ۳۰ روز از آبهای اندونزی خارج کند، با اینحال نکته مهم در اسناد مزایده این است که هیچ اشارهای به این موضوع نشده که خریدار باید با نفتکش یا نفتخام موجود چهکار کند و آیا اجازه بازفروش آن در بازار جهانی را خواهدداشت یا خیر. از آنجا که نفتکش تحتتحریمهای آمریکا قرار دارد، هرگونه معامله رسمی با آن میتواند برای خریدار تبعات حقوقی بینالمللی بههمراه داشتهباشد؛ مگر آنکه از شبکههای غیررسمی، شرکتهای پوششی یا بازارهای غیرشفاف استفاده شود.
بازتابهای بینالمللی
اقدام اندونزی تنها یک مزایده ساده نیست؛ بلکه چراغ خطری برای بازاری محسوب میشود که در آن امنیت انرژی، تحریمها، محیطزیست و اقتصاد جهانی به هم گره خوردهاند. برای اندونزی که یکی از مهمترین مسیرهای کشتیرانی در جهان را در اختیار دارد، حضور نفتکشهای قدیمی و فاقد استانداردهای ایمنی، خطرات زیستمحیطی بزرگی بههمراه دارد. حادثه نشت نفت ۱۱۴ Arman نیز نشان میدهد؛ فعالیتهای ناوگان سایه چگونه میتواند اکوسیستمهای حساس اقیانوسی را تهدید کند.
از سوی دیگر، کشورهای خریدار نفت تحریمشده (عمدتا در آسیا) اکنون با پیچیدگیهای بیشتری روبهرو هستند. فشارهای دولت ترامپ در سالهای اخیر و استمرار تحریمهای دوره بایدن باعثشده ریسک خرید نفتکشهای تحریمشده یا محمولههای مشکوک بسیار بالا برود. همین شرایط سببشده بخشی از تقاضا به سمت نفتکشهای سالم و غیرتحریمشده منتقل شود و هزینه حمل نفت برای بسیاری از صادرکنندگان افزایش یابد.
ایران کجای ماجراست؟
توقیف و مزایده این کشتی عملا یادآور چالش اصلی صادرات نفت ایران است؛ ایران برای حفظ سطح صادرات خود (که بخش بزرگی از آن به مقصد چین است) ناچار است از ناوگان سایه استفاده کند؛ ناوگانی که غالبا شامل کشتیهای بسیار قدیمی، فاقد بیمه معتبر و با مالکیتهای پیچیده است. مزایده ۱۱۴ Arman نشان میدهد؛ اگر کشورهایی مانند اندونزی، مالزی یا حتی سنگاپور سختگیریهای بیشتری اعمال کنند، بخشی از تجارت نفت پنهان ایران با ریسکهای تازهای مواجه خواهدشد. از طرف دیگر، اگر این نفتکش در نهایت به مراکز اسقاط فروخته شود، ایران عملا یکی دیگر از داراییهای مهم دریایی خود را از دست خواهد داد؛ داراییهایی که جایگزینی آنها در شرایط تحریم دشوار و بسیار پرهزینه است.
ناوگان سایه در سالهای اخیر به ستون فقرات صادرات نفت ایران، روسیه و ونزوئلا تبدیل شدهاست، اما مزایده اخیر اندونزی نشان میدهد؛ عمر این شبکه پنهان ممکن است با چالشهای قانونی و اجرایی جدیتری روبهرو شود. فروش یک ابرنفتکش ایرانی توقیفشده، آنهم با محموله نفتخام، نهتنها پیام سیاسی و اقتصادی روشنی دارد بلکه نشان میدهد کشورهایی که در مسیر تجارت نفت قرار دارند، دیگر تمایلی به تحمل ریسکهای ناشی از کشتیهای تحریمشده ندارند. برای بازار جهانی نفت، این اقدام یک زنگ خطر است؛ هرچه برخورد با ناوگان سایه جدیتر شود، هزینه حمل نفت افزایش مییابد، تجارت خام کشورهای تحریمشده محدودتر میشود و تنشهای ژئوپلیتیک در مسیرهای کشتیرانی جهان بیشتر خواهدشد.









