حکمت تصدیق
وظیفۀ سیاسی در برابر امپراطوری انکار
خلاصه خبر
حکمت تصدیق
وظیفۀ سیاسی در برابر امپراطوری انکار مسئله فقط صدق و کذب نیست! آمارهای واضح را انکار میکنند، به هر کار درست حساسیت دارند، حق را میشناسند باز نمیپذیرند بلکه انکار میکنند با این که میدانند. این دیگر فقط دروغ نیست، این جحد و تکذیب است. جلیلی در جلسۀ 122 حکمت سیاسی از یک درگیری دیرینۀ دیگر سیاسی فراتر از صدق و کذب گفت، از وظیفۀ تصدیق در برابر امپراطوری تکذیب. « وَالَّذي جاءَ بِالصِّدقِ وَصَدَّقَ بِهِ ۙ أُولـٰئِكَ هُمُ المُتَّقونَ» نه تنها باید اندیشه و گفتار و کردار درست باشد، بلکه باید به یاری سخن صدق آمد و آن را در عرصۀ سیاسی در برابر تکذیبها تصدیق کرد. مثل جهاد بزرگ حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر.
جلیلی در دو جلسۀ اخیر از صدق در سیاست گفته بود؛ از فکر درست، و یگانگی حرف و عمل. جلیلی در این جلسه اما از عرصۀ دیگری سخن گفت که فراتر از راست و دروغ است. مسئله گاهی، راستنمایی و دروغنمایی است؛ سخن باطل خود را راست جلوه میدهند و حرف راست دیگران را دروغ میخوانند. تا حرف حق را از عرصه به در کنند: « وَيُجادِلُ الَّذينَ كَفَروا بِالباطِلِ لِيُدحِضوا بِهِ الحَقَّ » اینجا وظیفهای سیاسی فراتر از صدق و صداقت باید ایفا کرد: وظیفۀ تصدیق در برابر تکذیب. نه تنها باید اندیشه و گفتار و کردار درست باشد، بلکه باید به یاری سخن صدق آمد و آن را در عرصۀ سیاسی در برابر تکذیبها تصدیق کرد. مثل جهاد بزرگ حضرت زهرا سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر. نبرد تصدیق و تکذیب از درون انسان سر میگیرد؛ به تعبیر امام خمینی (ره)، از نزاع فطرت مخموره و محجوبه. خدا فطرت انسان را با دو دست جمال و جلال خویش سرشته، پس همۀ انسانها به یک سان آمادهاند حق را بیابند و بپذیرند، مگر آنکه این سرشت را بپوشانند؛ آنگاه چنین انسانی حتی حق را میفهمد اما نه تنها تصدیق نمیکند و به کار نمیبندد، بلکه بدتر، انکار میکند و نمیپذیرد و رو برمیگرداند: «فَلا صَدَّقَ وَلا صَلّىٰ وَلـٰكِن كَذَّبَ وَتَوَلّىٰ». اینگونه است که به تعبیر امام صادق علیه السلام، تصدیق لشکر عقل است، ولی«جحد» لشکر جهل میشود و به کمک نظم جاهلی میآید.
جحد و تکذیب از خوی انسان سر میگیرد و آخر به مناسبات سیاسی میریزد. «جحد» یعنی میدانند و نمیپذیرند: نه تنها پیامبر خدا را، بلکه هر خیری را نمی پذیرند: « فَإِنَّهُم لا يُكَذِّبونَكَ وَلـٰكِنَّ الظّالِمينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجحَدونَ» اما آخر چرا؟ قرآن به ریشههای انسانشناسانۀ آن اشاره میکند: «وَجَحَدوا بِها وَاستَيقَنَتها أَنفُسُهُم ظُلمًا وَعُلُوًّا» این راز انسان شناسی جحد است: ظلم و علو. همان که در منطق عاد متبلور شد، همان که امروز در منطق ترامپ نیز میتوان دید: «فَأَمّا عادٌ فَاستَكبَروا فِي الأَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ وَقالوا مَن أَشَدُّ مِنّا قُوَّةً ۖ أَوَلَم يَرَوا أَنَّ اللَّهَ الَّذي خَلَقَهُم هُوَ أَشَدُّ مِنهُم قُوَّةً ۖ وَكانوا بِآياتِنا يَجحَدونَ » نپندارید عرصۀ سادهای است و حرف صدق و حق میزنید و همه میپذیرند! عرصۀ سیاسی از دیرباز صحنۀ چنین نبردی بوده: پیامبران با چنین عرصهای مواجه بودند. «وَإِن يُكَذِّبوكَ فَقَد كُذِّبَت رُسُلٌ مِن قَبلِكَ»، «كَذَّبَت قَومُ نوحٍ المُرسَلينَ»، «كَذَّبَت ثَمودُ المُرسَلينَ»... این عرصه ساده نیست، تا آنجا که پیامبران از این تکذیب نگران بودند: «إِنّي أَخافُ أَن يُكَذِّبونِ» تا آنجا که نومید میشدند! «حَتّىٰ إِذَا استَيأَسَ الرُّسُلُ وَظَنّوا أَنَّهُم قَد كُذِبوا» آن هم در یک ستیز سیاسی تا پیامبر را را وادار کنند به سیاست آنها تن دهد « وَدّوا لَو تُدهِنُ فَيُدهِنونَ». چاره؟ آنکه نپذیری ومقاومت کنی! «فَلا تُطِعِ المُكَذِّبينَ»
اگر تکذیب کردند، نه جزع فزع کن، نه خسته شو، این دستور قرآن است: محکم بایست و عمل کن! « وَإِن كَذَّبوكَ فَقُل لي عَمَلي وَلَكُم عَمَلُكُم ۖ أَنتُم بَريئونَ مِمّا أَعمَلُ وَأَنا بَريءٌ مِمّا تَعمَلونَ» در برابر جهانی که با امپراطوری رسانهایاش آمده تا «حق یک ملت» را انکار کند (با این که میداند حق این ملت است) باید برای تصدیق حق ایستاد، نه که به بهانۀ ماشه و قطعنامه با قاهره و «مصالحۀ بزرگ» سستی نشان دهید. نبرد با تکذیب، بخشی از امتحان صبر و مقاومت است، آنگاه است که یاری خدا میرسد: «وَلَقَد كُذِّبَت رُسُلٌ مِن قَبلِكَ فَصَبَروا عَلىٰ ما كُذِّبوا وَأوذوا حَتّىٰ أَتاهُم نَصرُنا»
23:27 - 4 آذر 1404
نظرات کاربران









