کیومرث کرمانشاهی - روزنامه اطلاعات: رئیسجمهور، هفته قبل در سفر استانی به قزوین گفت: «برای مصارف خانگی بجای گاز می بایست برق تامین شود و گاز را برای مصارف صنعتی مهیا کنیم.»
این در حالیاست که ظرف سالهای اخیر در تولید و مصرف انرژی با انواع ناترازی مواجه شده ایم و اکنون تولید برق به مصرف گاز مقدور نیست.
از طرفی تولید هر یک از شقوق انرژی برق یا گاز به منابع مالی فراوان نیاز دارد و به همین دلیل، حتی اگر این ایده از یک منطق کارشناسی پیروی کند، طرح آن در شرایط فعلی که دولت با کمبود شدید منابع بودجه ای روبروست، قابل اجرا نیست.
اعتراف دیر هنگام قوه مجریه به ضرورت جایگزینی برق در مصارف عمومی به جای گاز، اینک که به دلیل خشکسالی میزان تولید برق آبی به حد صفر رسیده و در سایر شیوههای نیروگاهی نیز ظرفیت مطلوبی نداریم، چاره ای از مشکل ناترازی انرژی کشور برطرف نمی کند.
این تصمیم باید زمانی اتخاذ می شد که کشورمان از منابع متنوع انرژی ارزان به حد کافی برخوردار بود و با یک برنامه اصلاحی میشد پایه مصرف انرژی را تغییر داد.
ایران از نظر منابع طبیعی دومین کشور دارنده ذخائر گازی دنیا است و توزیع ارزان این حامل انرژی در مصارف عمومی از ۵۰ سال قبل شروع شده که میبایست سالها قبل برای چرخش پایه مصرف انرژی کشور تصمیم گیری می شد.
تا همین چند سال پیش، مشکل اصلیِ ناترازی گاز، تنها در زمستانها و روزهای سرد سال بود، امّا اکنون با وابستگی نیروگاهها و مصارف خانگی و تجاری و صنعتی به گاز طبیعی، این معضل تابستان و زمستان ندارد و هرچه تولید میشود، باید مصرف شود.
گاهی یک تصمیم غلط مدیریتی و تاخیر در اصلاح آن، تمامی ساختارها را به گونه ای تغییر میدهد که بازگشت به شرایط اولیه غیرممکن میشود.
اعتیاد مصارف عمومی ایران به سوختهای فسیلی و به ویژه گاز مایع، اینک به حدی عمیق شده است که رهایی از دام آن برای کشور هزینه فراوان دارد.
اکنون بیش از ۴۱ هزار کیلومتر شبکه لوله فشار قوی گاز از مخازن جنوبی کشور تا فلات شمالی ایجاد شده و بالغ بر ۴۶۲ هزار کیلومتر خط لوله درون شهرها و روستاها کشیده شده که طول آن ۳۶ برابر قُطر کره زمین است !
بر اساس جدید ترین آمار حدود ۱۰۰ درصد شهرهای بزرگ و کوچک و بالغ بر ۴۲ هزار روستای دور و نزدیک به شبکه گاز کشور متصل شده اند و روند توسعه گازرسانی به مناطق باقی مانده همچنان ادامه دارد.
این یعنی مدیریت کلان کشور در ۵ دهه گذشته بدون توجه به تبعات توسعه گازرسانی صرفاً به دنبال گسترش خطوط لوله در اقصی نقاط کشور بوده و اکنون با ناترازی شدید در تأمین سوخت روبرو شده است. به همین دلیل اکنون جزو بزرگترین مصرف کنندگان گاز در مصارف گرمایشی، صنعتی و خدماتی هستیم و تقریباً هر آنچه از ثروت گازی در میادین جنوبی کشور استخراج می کنیم، بطور کل در شبکه گسترده مصرف کشور می سوزانیم. در حالی که از ابتدا می بایست گاز را محور توسعه قرار می دادیم و منابع ارزان قیمت آن را به ارزش افزوده مبدل می کردیم.
تصمیم مدیریتی زمانی ارزشمند است که ضامن منافع عمومی در حال و آینده باشد. بی توجهی به این موضوع موجب شده تا برنامه توسعه گازرسانی عمومی ایران در گذشته، اکنون منافع ملی را به مخاطره بیاندازد و به دلیل هزینه بسیار سنگین اصلاح آن، اکنون قادر به تغییر ریل مصرف نباشیم.
اکنون نیز معلوم نیست، برای مصارف آینده کشور به حد کافی ظرفیت تولید برق داریم یا خیر. اینطور نباشد که با هزینه بسیار سنگین از مصرف سوختهای فسیلی فاصله بگیریم و بعد متوجه شویم که توان تولید برق نداریم!
تصمیم مدیریتی بموقع و آینده نگر؛ پیش نیاز یک توسعه فراگیر و پایدار است.










