به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سرویس دین و اندیشه ایبنا در مقدمه سخنرانی آیت الله مصطفی محقق داماد در همایش مبانی علمی و فلسفی هوش مصنوعی نوشت: هوش مصنوعی با پیشرفتهای برقآسا و شگفتانگیزش ذهن همه محققان و پژوهشگران در حوزههای گوناگون دانش و علوم را به خود مشغول داشته است. اصحاب فلسفه نیز در این میان سخت درگیرند و به پیامدهای حضور فراگیر هوش مصنوعی در عرصههای گوناگون زندگی بشر میاندیشند. گفتار حاضر، متن سخنرانی سید مصطفی محقق داماد، پژوهشگر حقوق و فلسفه اسلامی است که ۲۱ آبانماه سال جاری در همایش مبانی علمی و فلسفی هوش مصنوعی است. در این گفتار این پژوهشگر درباره برخی چالشهای پیش روی فلسفه اسلامی در مواجهه با هوش مصنوعی بحث میکند. این گزارش را می خوانید:
****
محقق داماد: فیلسوفان اسلامی، هوش مصنوعی و بحران اثبات «نفس مجرد»
ما طلبههای فلسفه بر این عقیدهایم که فیلسوفان فلسفه اسلامی، واقعاً فیلسوف و صاحب مکتب فلسفی بودند. ما معتقدیم ابنسینا، فارابی، خواجهطوسی و ملاصدرا صاحب مکتباند. معنای صاحب مکتب بودن این است که هر سوالی ولو در زمان صاحب مکتب مطرح نباشد و قرنها بعد طرح گردد، بتوان بدان پاسخ گفت. کانت فیلسوف معروف آلمانی یکبار در سراسر نوشتههایش، عنوان «حقوق بشر» را به کار نبرده و این مفهوم در فلسفه وی مطرح نبوده است. وقتی اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۵ انتشار یافت، همه گفتند که کانت پدر حقوق بشر است. چرا؟ بدین علت که نظام فلسفی وی، به گونهای بود که به این سوالات پاسخ میداد. مهم این است که وی به کرامت بشری رسیده بود و فلاسفه، از کرامت بشری، پاسخهای حقوق بشری را درآوردند. من این مقدمه را بر این اصل عرض کردم که ما معتقدیم ابنسینا و ملاصدرا فیلسوف هستند و باید به ما پاسخ دهند.
نفس و بدن در نگاه ابنسینا: هستی غیرمادی
پرسش اول این است که ابنسینا صاحب کتاب «الاشارات و التنبیهات» یک فصل را به این موضوع اختصاص داده که هستی فقط به موجودات مادی اختصاص ندارد. هستی صرفاً در جهان ماده نیست، بلکه بخش کوچکی از آن به جهان ماده اختصاص دارد که دیدنی و لمس کردنی است. معنایش این نیست که اگر چیزی دیدنی و یا لمسکردنی نباشد، موجود نیست و هستی ندارد. ابنسینا این مبحث را بهخوبی در کتاب «الاشارات و التنبیهات» مطرح کرده و خواجه نصیرالدین طوسی هم آن را شرح داده است.

در بخش هفتم و هشتم کتاب آمده که انسان دو بخش دارد. یک بخش، محسوس و بخش دیگر نامحسوس است. بخش محسوس انسان، قدوبالا، رنگ چهره، وزن، حجم، معده و قلبش است، اما بخش نامحسوس آن، روح و نفس اوست. ابنسینا در نمط هفتم کتاب «الاشارات و التنبیهات»، در بخش تجرد نفس، مینویسد ادارهکننده، تصمیمگیرنده و مدیریتکننده بشر، نفس است. در این معنی، مغز آلت و ابزار نفس است.
مسأله اثبات نفس: آنچه ماده نمیتواند انجام دهد
ملاصدرا هم یک جلد از مجلدات «اسفار» را به مبحث نفس اختصاص داده است. در این میان، سخن آن است که دلیل اثبات نفس چیست و چطور اثبات میکنند که چنین موجودی ورای بدن، مغز و ماده انسان وجود دارد؟ ادله بسیاری وجود دارد، اما محور همه ادله بر این است که بشر کارهایی میتواند انجام دهد که ماده نمیتواند. ما باید به این حقیقت قائل باشیم که یک چیز غیرمادی ورای ماده و تن انسان وجود دارد که بشر میتواند برخی کارها را بدان واسطه انجام دهد.
هوش مصنوعی و خلع سلاح فلسفه: کجای راه هستیم؟
مهمترین دلیلی که میآورند علم و اندیشه است. اندیشه و علم ماده نیستند. ابنسینا و ملاصدرا هم برایش دلیل آوردهاند. علم، اندیشه و فکر جا ندارند که با عللی، از میان بروند. اسم آن را مجرد میگذاریم که دور از ماده و مفهومی غیرمادی است. حکمای ما چه ابنسینا و چه ملاصدرا، مهمترین مسیر استدلال برای اثبات وجود چیزی به نام روح و نفس را مسأله تعقل و اندیشه میدانند. اگر به ما بگویند هوش مصنوعی و ماشین هم همین کار را میکند، فلسفه اسلامی خلع سلاح میشود. اگر ماشین همچون انسان، اندیشه و تعقل کند، دیگر چیزی برایمان باقی نمیماند، چون دیگر نمیتوانیم اثبات نفس کنیم. اگر این حالت پیش بیاید، همه حکمای اسلامی باید تمام ساختههایشان را از نو بسازند و با معضل عجیبی روبهرو خواهیم شد. با این وجود، تا آنجا که فهمیدم، نقطه مرکزی استدلال حکمای فلسفی هنوز در دست ماست.

تمایز حیاتی: تفکر ماشین و تعقل انسان
در فلسفه، آنچه که محور اثبات نفس مجرد است، تعقل است نه تفکر. حال ممکن است این سوال پیش بیاید که فرق بین تفکر و تعقل چیست؟ بار اثبات تجرد نفس بر تفکر نیست، بر تعقل است و تا آنجا که من امروز فهمیدم هوش مصنوعی و ماشین ممکن است تفکر کند، اما نمیتواند تعقل کند. اگر بگویم (الف) مساوی با (ب) و (ب) مساوی با (ج) هست، بعد نتیجه بگیرم که (الف) مساوی با (ج) هست، تفکر صورت دادهام.
حاجی سبزواری میگوید «الفکر حرکه الی المبادی»، فکر حرکت به طرف مبادی (دادهها) است، «من المبادیه الی المرادی»، یعنی از طریق مبادی و دادهها به مراد یعنی نتیجه میرسیم. این تفکر است. اثبات تجرد نفس؛ تفکر بر تفکر مبتنی نیست. همین کار را ماشین و هوش مصنوعی هم انجام میدهد. دادهها را میگیرد و نتیجه میدهد. تمام این کارهایی که گفتهاند بر اساس دادههایی است که در این چندین سال انجام دادهاند و از داده به نتیجه رسیدهاند. ماشین میتواند فکر کند و ما بهعنوان معلم و طلبه فلسفه با آن مشکلی نداریم.

کلیات و ابداع از صفر: خط قرمز نفوذ هوش مصنوعی
مشکل کجا پیش میآید؟ باید ببینیم ماشین، تعقل هم میکند یا خیر؟ تعقل درک کلیات است. آیا تا به این تاریخ، ماشین درک کلیات را هم میکند؟ حکمای اسلامی با درک همین کلیات است که قواعد کلی میسازند. مبحث کلی در فلسفه اسلامی یکی از زیباترین مباحثی هست که حکمای اسلامی روی آن کار کردهاند.
احیاناً هر چه من امروز از سخنان حضار استفاده کردم استنتاجات فکری، یعنی از داده به نتیجه رسیدن بوده است. ماشین هنوز ابداع داده نمیکند. ماشین هنوز بدون داده، از صفر، کلی ایجاد نمیکند و تا امروز لااقل، به اینجا نرسیده، لذا حکمت اسلامی با هیچ مشکلی روبهرو نیست، چون اینها استنتاجات است و هر قدر جلوتر برود آخرش همچون یک فکر است، یعنی از داده به نتیجه رسیدن.
۲۱۶۲۱۶










