پایداری‌ها صداوسیما را به خاک سیاه نشاندند!

یکی از دلایل اصلی سقوط و انحطاط صداوسیما، تهی شدن این سازمان از چهره‌های حرفه‌ای و طراز اولی است که زمانی به این نهاد عریض و طویل اعتبار می‌بخشیدند.

خلاصه خبر

رویداد۲۴ نوشت: تماشای صداوسیما این روزها به کاری طاقت‌فرسا تبدیل شده است؛ نه به دلیل کمبود برنامه، بلکه به‌خاطر حضور مجریان و برنامه‌سازانی که نه اصول ابتدایی اجرای زنده را می‌دانند و نه الزامات حرفه‌ای گفت‌وگو در رسانه را رعایت می‌کنند. مدتی پیش رضا جاودانی، مجری باسابقه صداوسیما (که در حال حاضر مشاغل حقوقی مهمی در نهادهای ورزشی دارد)، در توضیح کناره‌گیری‌اش از این سازمان گفت حضور در صداوسیما دیگر «ارزش چندانی» ندارد. او یادآوری کرد زمانی در کنار کارشناسانی چون امیر حاج‌رضایی و حمیدرضا صدر برنامه‌های زنده اجرا می‌کرده، اما در سال‌های پایانی حتی فرصت معرفی تیم‌ها پیش از شروع مسابقه فوتبال به ۳۰ ثانیه تقلیل یافته بود.

یکی از دلایل اصلی سقوط و انحطاط صداوسیما، تهی شدن این سازمان از چهره‌های حرفه‌ای و طراز اولی است که زمانی به این نهاد عریض و طویل اعتبار می‌بخشیدند. از زمان تسلط جریان‌های تندرو و پایداری بر مدیریت سازمان، حذف سیستماتیک مجریان مستقل و حرفه‌ای که از استقلال نسبی برخوردار بودند شدت گرفته و جای آن‌ها را افرادی گرفته‌اند که جز گفتن حرف‌های بی‌محتوا و گاه توهین‌آمیز، مهارت دیگری ندارند.

جواد خیابانی مرد همیشه پرحاشیه برنامه‌های ورزشی

بسیاری هنوز سخنان جواد خیابانی پیش از دیدار نیمه‌نهایی ایران و ژاپن در جام ملت‌های آسیا را به یاد دارند؛ متنی عجیب و طولانی درباره کوه فوجی، دماوند، آبگوشت، سوشی و تلاش مذبوحانه برای صحبت به زبان ژاپنی که هفته‌ها دستمایه تمسخر کاربران فضای مجازی شد. این اتفاق تنها یکی از هزاران اشتباه یا به قول معروف سوتی‌های جواد خیابانی هنگام اجرای یک برنامه است.

خیابانی که بارها مدعی داشتن مدارک تحصیلی عالی شده، حتی در ساده‌ترین مکالمات انگلیسی نیز ناتوان است؛ مصاحبه او با سرمربی تیم ملی ونزوئلا را به خاطر بیاورید. در بسیاری از شبکه‌های معتبر ورزشی دنیا، تکرار چنین خطاهایی به حذف فوری مجری یا گزارشگر منجر می‌شود، اما در صداوسیما نه‌تنها این اتفاق نمی‌افتد، بلکه چنین چهره‌هایی در پرمخاطب‌ترین برنامه‌ها مجال ادامه اظهارنظرهای غیرمنطقی را می‌یابند.

آیا فوتبالیست‌ها با دوز و کلک پیشرفت می‌کنند؟

خیابانی مانند بسیاری از مجریان صداوسیما، ترجیح می‌دهد ژست منتقد را در زمین‌های بی‌خطر بگیرد. او اخیراً در برنامه «لذت فوتبال» مدعی شد انسان پاک و سالم نمی‌تواند فوتبالیست شود، زیرا پیشرفت در فوتبال با «دوز و کلک» همراه است. صحت یا سقم این ادعا نیازمند بررسی است، اما پرسش اصلی اینجاست: آیا همین منطق درباره صداوسیما و مدیران آن صدق نمی‌کند؟ ظاهراً خیابانی فراموش کرده در همین صدا و سیما هم بودند کسانی که با حذف چهره‌های مشهور به تریبون مفت ساز صدا و سیما دست پیدا کردند.

خیابانی اشاره‌ای نمی‌کند به اینکه چگونه برخی مجریان با حذف چهره‌های شاخص، به تریبون‌های بزرگ رسیدند. نمونه روشن آن محمدحسین میثاقی است که از فرصت حذف عادل فردوسی‌پور استفاده کرد و مجری مهم‌ترین برنامه ورزشی شبکه سه شد. او همچنین هرگز به انتخابات پرابهام فدراسیون فوتبال و بازگشت مهدی تاج اشاره نمی‌کند؛ انتخاباتی که اعتراض چهره‌ای چون واعظ آشتیانی را در پی داشت.

خیابانی استاد انتقاد در زمین‌های کم‌خطر است، اما حتی در همین حوزه هم اغلب با واکنش منفی و تمسخر افکار عمومی مواجه می‌شود. توضیحات خیابانی در برنامه بعدی اوضاع را بدتر هم کرد. خیابانی توضیح داد که صحبتش با الهام از نظریات ماتریالیستی درباره ورزش بوده است. عجیب است که فردی با ادعای تحصیلات علوم اجتماعی، متوجه این نکته نیست که هیچ مکتب فکری، ورزشی مانند فوتبال را ذاتاً «دوز و کلکی» معرفی نمی‌کند. ضمن آنکه تاریخ فوتبال ایران پر است از نام‌هایی چون ناصر حجازی، منصور پورحیدری و علی دایی که پاکی و صداقت‌شان محل تردید نیست.

مدیران صداوسیما و سوزاندن سرمایه‌های اجتماعی

در نهایت، مقصر اصلی این وضعیت مدیران صداوسیما هستند؛ مدیرانی که با آتش زدن سرمایه‌های اجتماعی، چهره‌هایی را جایگزین کرده‌اند که حتی یک‌دهم توانمندی افراد حذف‌شده را ندارند. همان مدیرانی که زمانی به کوچک‌ترین اظهارنظر عادل فردوسی‌پور حساس بودند، امروز تریبون را در اختیار چهره‌هایی چون جواد خیابانی و خداداد عزیزی قرار می‌دهند؛ اولی با سخنان پراکنده و بی‌سرانجام، دومی با ادبیات رکیک.

پرسش اساسی این است: چرا صدا و سیما به خاطر تفاوت سلیقه از یک چهره حرفه‌ای مانند عادل فردوسی پور به راحتی می‌گذرد و او را حذف می‌کند، اما حاضر می‌شود تریبون را در اختیار افرادی مانند خداد عزیزی و جواد خیابانی قرار دهد. پاسخ به این سوال البته مشخص است. امثال جواد خیابانی سطح بحث را در حد موضوعات بی خطر نگه می‌دارند و سراغ مصادیقی که می‌تواند جایگاه مدیران سازمان را به خطر بی‌اندازد نمی‌روند. والا خود جواد خیابانی هم می‌داند که مصادیق دوز و کلک را نباید در فوتبال جست و جو کند. اما خیابانی سطح بحث را در حد فوتبالیست‌ها نگه می‌دارد، چون نه تنها خطری برای او ندارد که باعث دیده شدن و لایک خوردن برنامه‌های او هم می‌شود.

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ