مدیریت با شوخی

وقتی موضوع را به دوستانم گفتم، اغلبشان با حالت تعجبی که چندان خوشایند نبود، گفتند: «اما تو که درون‌گرا هستی.» درست است. من از اجرا می‌ترسیدم، از سخنرانی در جمع به لرزه می‌افتادم و به‌عنوان دبیر تولید خبر معمولا سعی می‌کردم از کانون توجه دوری کنم. با تمام این‌ها، این کار راه خوبی برای خروج از منطقه امنم به نظر می‌رسید. این اتفاق مختص من نیست. در چند سال گذشته، آموزش کمدی محبوبیت زیادی پیدا کرده و علتش هم فقط برای خندیدن و خنداندن نیست. کارفرمایان بیشتری کارکنان خود را در دوره‌های کمدی ثبت‌نام می‌کنند تا اعتمادبه‌نفس، کار تیمی و خلاقیت آنها را پرورش دهند. کارکنان هم امیدوارند مهارت‌هایی که در بداهه‌پردازی و استندآپ کسب می‌کنند، باعث پیشرفت شغلی‌شان شود.

«رایان دنچ»، مدیر مدرسه بداهه‌پردازی کمدی «فری اسوسیشن» (The Free Association) که نام شرکت‌هایی همچون آمازون، بانک آمریکا و فاندینگ سیرکل را در فهرست مشتریانش دارد، می‌گوید: «کارفرمایان به سراغ ما می‌آیند و می‌پرسند چطور می‌توانیم کاری کنیم که این افراد بیشتر صحبت کنند؟ تقاضا برای مهارت‌های نرمی همچون سازگاری و همدلی به‌شدت افزایش یافته است.» وقتی از درب مرکز هنرهای نمایشی «سیتی آکادمی» وارد شدم، سرسرایی پر از هنرمندانی را دیدم که برای تست اجرا بدن‌هایشان را گرم می‌کردند، اما خوشبختانه همکلاسی‌های من مدل بچه‌های هنری مدرسه نمایش نبودند.

بیشترشان به دنبال افزایش اعتمادبه‌نفس بودند. مدیر محصول می‌خواست بهتر رهبری کند و آن سخنران به دنبال این بود که مخاطبانش را بیشتر درگیر صحبت‌هایش کند. ما یاد گرفتیم چگونه جوک‌های ساده را سازماندهی کنیم. هر شوخی شما باید چیزی درباره شخصیتتان بگوید. از زندگی خودتان به‌عنوان سوژه استفاده کنید. وقتی برای خجالت یا کمال‌گرایی وجود نداشت. قبل از آنکه بفهمم، جلوی گروه ایستاده بودم و پاراگرافی را می‌خواندم که با عجله درباره رابطه با یک شعبده‌باز نوشته بودم. همکلاسی‌های مضطربی که منتظر نوبتشان بودند خندیدند و من با لبخند سرجایم نشستم. «کیت اسمرتویت» مربی ما که ۲۱ سال است استندآپ اجرا می‌کند و می‌نویسد، می‌گوید این مهارت‌ها به‌خوبی در محیط کار قابل استفاده‌ هستند. 

به گفته او «برای اینکه چیزی را خنده‌دار کنید، باید از مسیر معمول خارج شوید و از زاویه‌ای متفاوت به مسائل نگاه کنید. یاد می‌گیرید که چگونه بدون اینکه مایه خجالت و شرمساری خود شوید یا حتی قلدر و زننده به نظر برسید، در کانون توجه باشید و توجه مردم را جلب کنید.» آن هفته تجربیات جدیدی برای من به همراه داشت. در بعدازظهری که به کمدی شخصیت پرداختیم، پذیرفتن «خودِ دیگرمان» رهایی‌بخش بود، اما به پنج‌شنبه که رسیدیم همه نگران اجرای نهایی جمعه شب بودیم.

من دوست صمیمی‌ام را دعوت کردم، اما به قدری مضطرب بودم که سریع دعوتم را پس گرفتم. اما روز جمعه با یک جلسه بداهه‌پردازی، پیشرفت چشم‌گیری داشتیم. یاد گرفتیم خیلی به متن وابسته نباشیم. تنها قانون این بود که ادامه دهیم. لودگی و اشتباهاتمان مورد استقبال قرار می‌گرفت. به‌عنوان یک تیم کار کردیم. سال‌ها بود که این‌قدر نخندیده بودم. «هانا کزول»، مسوول کارکنان تازه‌کار در شرکت مشاوره «فریزر-نش» می‌گوید فارغ‌التحصیلان این شرکت از کارگاه‌های کمدی فری اسوسیشن اعتمادبه‌نفس گرفتند.

او گفت: «ما می‌خواستیم آنها کنجکاو باشند و ایده‌های خود را مطرح کنند. با هم کار کنند و از لاک خود بیرون بیایند. این دوره ۱۰۰ درصد جواب داد.» جیل ادواردز، مربی کمدی که اخیرا به کارکنان زن واحد خلاقیت گوگل کمک کرده طنز را وارد ارائه‌هایشان کنند هم با این موضوع موافق است و می‌گوید: «طنز ابزاری باورنکردنی است که همچنان آن‌قدری که باید و شاید در کسب‌وکار به کار نمی‌رود.» ساعت ۸شب، با حضور چند نفر از اعضای خانواده‌ام، آماده بودم. مجری برنامه ما به جمعیت ۴۰ نفره گفت ما را همچون کودکانی نوپا ببینند و با کوچک‌ترین نشانی از توانمندی و شایستگی تشویقمان کنند. با تماشای اجراها متوجه شدم همه ما چقدر پیشرفت کرده‌ایم. آن مدیر محصولی که روز اول خیلی نامطمئن به نظر می‌رسید، حالا بی‌نقص بود. وقتی نوبت به من رسید که برنامه‌‌ام را اجرا کنم، از آرامشی که داشتم شگفت‌زده شدم.

اجرای پیچیده‌ای نداشتم، اما شوخی‌ها مال خودم بودند. خیلی زود اولین خنده‌ها شروع شد و به من خوش گذشت. آن صدای مزاحم درون سرم برای یک بار هم که شده ساکت شده بود. هفته بعد که به محل کارم برگشتم، با همان همکلاسی سابق مدیر محصول برای ناهار قرار گذاشتم. احساس می‌کرد نسبت به شخصیت جدی سابقش در محیط کار بازیگوش‌تر شده و می‌گفت: «باید دست‌ پر باشی و چیزی برای ارائه‌ کردن داشته باشی. اگر آدم خوش‌مشربی باشی، روحیه و انگیزه اطرافیانت هم بالا می‌رود.» من هم متوجه تغییراتی در خودم شده‌ام. برای کارهایی پیش‌قدم می‌شوم که قبلا از آنها دوری می‌کردم. برای نمونه، داوطلب شدم این مطلب را بنویسم. دیدن دوباره کلماتم در جهان حس خوبی دارد، به‌خصوص که این بار مجبور نیستم خودم اجرایش کنم. کار جانبی به عنوان یک کمدین می‌تواند اعتماد به نفس، خلاقیت و روحیه کار تیمی را افزایش دهد و هرچه می‌گذرد کارفرمایان بیشتری وارد حیطه شوخی و سرگرمی می‌شوند یا به ارزش آن پی می‌برند.

منبع: Financial Times

این مطلب برایم مفید است 0 نفر این مطلب را پسندیده اند