بازارهای پیش‌بینی؛ قمار یا سرمایه‌گذاری؟

بازارهای پیش‌بینی پلتفرم‌هایی هستند که در آنها افراد روی وقوع یا عدم وقوع رویدادهای واقعی شرط می‌بندند؛ از نتایج انتخابات و آمارهای اقتصادی گرفته تا رخدادهای فرهنگی، ورزشی و حتی موضوعات بسیار حاشیه‌ای و سرگرمی‌محور. در این بازارها، کاربران قراردادهایی موسوم به «قرارداد رویداد» خرید و فروش می‌کنند که معمولا قیمتی بین صفر تا یک دلار دارند. اگر پیش‌بینی فرد درست باشد، در زمان وقوع رویداد یک دلار دریافت می‌کند و اگر اشتباه باشد، کل مبلغ پرداختی خود را از دست می‌دهد. قیمت این قراردادها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین می‌شود و عملا به‌عنوان برآوردی از احتمال وقوع آن رویداد عمل می‌کند؛ مثلا قیمت ۰.۴ دلار برای وقوع یک قرارداد، به معنای احتمال تقریبی ۴۰ درصدی وقوع آن رویداد از دید بازار است.

تفاوت کلیدی این بازارها با قمار سنتی در آن است که «خانه» یا بنگاه شرط‌بندی‌ای وجود ندارد که طرف مقابل همه شرط‌ها باشد. معامله‌ها به‌صورت همتا‌به‌همتا انجام می‌شود و پلتفرم فقط نقش واسطه تطبیق خریدار و فروشنده و نگهداری وجوه را ایفا می‌کند. همین ساختار باعث شده این بازارها از نظر حقوقی به قراردادهای مشتقه مالی شبیه شوند و تحت نظارت نهادهای مالی، نه قوانین قمار ایالتی، فعالیت کنند. این مساله به‌طور مستقیم به محو شدن مرز میان معامله‌گری و قمار دامن زده است.

رشد انفجاری بازارهای پیش‌بینی ریشه‌های تاریخی دارد، اما شتاب اصلی آن به سال‌های اخیر بازمی‌گردد. این بازارها سابقه‌ای بیش از یک قرن دارند و حتی در اوایل قرن بیستم نیز شرط‌بندی روی انتخابات در اطراف بورس نیویورک رواج داشته است. در دهه‌های پایانی قرن بیستم، نمونه‌هایی مانند «بازار الکترونیکی آیووا» بیشتر با هدف پژوهشی و سنجش افکار عمومی ایجاد شدند. اما همه‌گیری کووید ۱۹ نقطه عطفی برای این بازارها بود؛ بسته‌های حمایتی دولتی، زمان فراغت بیشتر و گسترش فعالیت آنلاین باعث شد نسل جدیدی از معامله‌گران خرد وارد بازار شوند. این نسل، که با میم‌کوین‌ها، رمزارزهای پرنوسان و ابزارهای مالی «بازی‌گونه» خو گرفته بود، به‌سرعت بازارهای پیش‌بینی را هم به آغوش کشید.

انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا نقش کاتالیزور را ایفا کرد. پلتفرم‌هایی مانند Polymarket و Kalshi‌ میلیاردها دلار سرمایه جذب کردند و در مواردی نتایجی را پیش‌بینی کردند که با نظرسنجی‌های رسمی تفاوت داشت. پس از پیروزی دونالد ترامپ، بسیاری این بازارها را پیش‌بین‌های دقیق‌تری نسبت به نظرسنجی‌ها دانستند و همین تصور، اعتبار و جذابیت آنها را افزایش داد.

مدل درآمدی این پلتفرم‌ها نیز بیشتر شبیه بورس‌هاست تا کازینوها. آنها معمولا از هر معامله کارمزد می‌گیرند، نه از زیان کاربران. علاوه بر این، داده‌های قیمتی آنها ارزش تجاری بالایی پیدا کرده و به رسانه‌ها و نهادهای مالی فروخته می‌شود. حتی شرکت‌هایی مانندIntercontinental Exchange، مالک بورس نیویورک، به‌دلیل تقاضای مشتریان برای استفاده از این داده‌ها، سرمایه‌گذاری سنگینی در این حوزه انجام داده‌اند.

با این حال، مساله اصلی، چارچوب‌های نظارتی و پیامدهای اجتماعی این بازارهاست. در آمریکا، نظارت بر بازارهای پیش‌بینی عمدتا بر عهده کمیسیون معاملات آتی کالا(CFTC) است که آنها را نوعی بازار مشتقه می‌داند. تا مدت‌ها، این نهاد اجازه شرط‌بندی روی انتخابات را نمی‌داد، اما پیروزی حقوقی Kalshi در دادگاه، این محدودیت را شکست و راه را برای گسترش گسترده‌تر این بازارها هموار کرد. دادگاه تشخیص داد که انتخابات لزوما مصداق «قمار» یا فعالیت غیرقانونی نیست و بنابراین می‌تواند موضوع قراردادهای مالی باشد. این حکم، دامنه اختیارات نهاد ناظر را محدود کرد و دست پلتفرم‌ها را بازتر گذاشت.

با شروع ریاست جمهوری ترامپ، رویکرد نظارتی نیز نرم‌تر شد. تحقیقات درباره برخی تخلفات احتمالی کنار گذاشته شد و رئیس موقت CFTC وعده داد یک چارچوب «حامی نوآوری» تدوین کند. در مقابل، بسیاری از کشورها، از جمله فرانسه، بلژیک و لهستان، این پلتفرم‌ها را مصداق قمار دانسته و دسترسی به آنها را مسدود کرده‌اند.

بخش ورزش، جایی است که مرز میان معامله و قمار بیش از هر جای دیگری مبهم می‌شود. شرط‌بندی ورزشی یکی از محبوب‌ترین بخش‌های بازارهای پیش‌بینی است و همین موضوع باعث درگیری حقوقی با نهادهای نظارتی ایالتی شده است. شرکت‌های بزرگ شرط‌بندی نیز یا تلاش کرده‌اند وارد این حوزه شوند یا با پلتفرم‌های پیش‌بینی همکاری کنند.

منتقدان هشدار می‌دهند که پیامدهای اجتماعی این بازارها تفاوت چندانی با قمار ندارد. کاربران می‌توانند تمام سرمایه خود را از دست بدهند، دچار رفتارهای اعتیادآور شوند و چون این پلتفرم‌ها به‌عنوان بازار مالی شناخته می‌شوند، الزاما مشمول ابزارهای حمایتی مصرف‌کننده نیستند. همچنین خطر دستکاری بازار و سوءاستفاده از اطلاعات نهانی وجود دارد؛ به‌ویژه در رویدادهایی که خود کاربران می‌توانند در وقوع آنها نقش داشته باشند. اگرچه بازارهای پیش‌بینی هنوز در مقیاس کلان کوچک‌تر از بازارهای مشتقه سنتی هستند، اما رشد بسیار سریعی دارند و حمایت سرمایه‌گذاران بزرگ، شرکت‌های مالی و حتی چهره‌های نزدیک به خانواده ترامپ، آینده آنها را پرنفوذتر می‌کند. پرسش محوری این است که آیا این بازارها ابزارهایی کارآمد برای کشف قیمت و مدیریت ریسک‌اند، یا صرفا شکل جدیدی از قمار که زندگی عمومی را به مجموعه‌ای از شرط‌بندی‌های دائمی تبدیل می‌کند؟

این مطلب برایم مفید است 0 نفر این مطلب را پسندیده اند