همشهریآنلاین - رامین آریان راد؛ پژوهشگر روابط بین الملل:۹ آذر ۱۳۵۰ (۳۰ نوامبر ۱۹۷۱) پس از خروج نیروهای بریتانیایی و تنها چند روز پیش از تشکیل دولت امارات متحده عربی، حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه با ورود نیروهای کشورمان تثبیت شد.
تا پیش از قرن بیستم جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک جز خاک ایران محسوب میشدند اما در دوران قاجار و با توجه به ضعف دولت تهران، بریتانیا اداره امور این جزایر را به شیوخ عرب وابسته به خود (شارجه و راس الخیمه) سپرد.
حکومت ایران در زمان پهلوی دوم اعلام کرد که پس از خروج بریتانیا، جزایر متعلق به ایران بازگردانده خواهند شد. لذا پس از مذاکرات بین ایران و انگلیس (و با حضور نماینده امارت شارجه)، توافقنامهای غیررسمی درباره جزیره ابوموسی حاصل شد:
نخست، ایران بخشی از جزیره ابوموسی را در کنترل میگیرد (استقرار نیرو و ساخت پایگاه). دوم، شارجه (بهعنوان یکی از امارات محلی) اداره امور مدنی مردم بومی جزیره را ادامه میدهد. سوم، هیچیک از دو طرف، از ادعای حاکمیت خود صرفنظر نمیکنند (اما حضور ایران پذیرفته میشود). با این وجود، درباره تنب بزرگ و تنب کوچک هیچ توافقی نشد، زیرا آنها تحت ادعای رأسالخیمه بودند و رأسالخیمه توافق را نپذیرفت. در نتیجه ورود نیروهای ایران به ویژه در تنب بزرگ و کوچک بدون مناقشه نبود. با مقاومت امارت راس الخیمه در مقابل نیروهای ایرانی و بروز درگیری، غائله با کشته شدن چند تن پایان یافت.
پس از اعمال حاکمیت ایران بر خاک جزایر سه گانه خود، کشورهای عربی خلیج فارس از همان روز نخست اعتراض خود را نسبت به این موضوع اعلام کردند و پس از تشکیل کشور امارات این موضوع از سوی این کشور پیگیری شد و در سالهای اخیر، امارات بارها ادعا حاکمیت خود بر جزایر مذکور را در سازمان ملل، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب تکرار کرده است خواستار گفتگوی مستقیم یا ارجاع پرونده به دادگاه بین المللی شده است.
در همین راستا، کشورهای چین و روسیه با توجه به منافع خود در همکاری نزدیک با کشورهای عرب خلیج فارس به ویژه امارات مواضعی محتاطانه و گاهی همسو با امارات اتخاذ کردهاند.
دولت چین در اظهارات رسمی خود تأکید کرده است که اختلاف مالکیت این جزایر «باید از راه گفتوگو و مشورت بین ایران و امارات» حل شود. در ژوئن ۲۰۲۴، زمانی که ایران از چین خواست موضع خود را بازبینی کند، وزارت خارجه ایران سفیر چین را فراخواند. چین در همان زمان تأکید کرد که موضع آن “ثابت” است و برخلاف ایران، از بیانیهٔ مشترک چین–امارات که به امارات اجازه میدهد موضوع “جزایر سهگانه” را دنبال کند، حمایت کرده است.
از سوی دیگر روسیه نیز نسبتا همین مواضع چین را دنبال کرده است. این کشور در نشست مشترک با شورای همکاری خلیج فارس در سال ۲۰۲۳ از «ابتکار امارات» برای رسیدن به راهحل مسالمتآمیز درباره این جزیرهها حمایت کرد و پیشنهاد داد که اختلاف از طریق مذاکره یا ارجاع به دادگاه بینالمللی حل شود. ایران به دلیل این اظهارات، سفیر روسیه را فراخواند و موضع مسکو را «تداخل در امور داخلی ایران» دانست.
در نتیجه به نظر میرسد روسیه نیز در موضعی نسبتاً مشابه چین قرار دارد. درخواست گفتوگو و حل مسالمتآمیز، و در عمل، نزدیکتر به موضع امارات (و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس) است تا تأیید کامل ادعای ایران. اساس این سیاست کشورهای شرقی نگاهی عملگرایانه به منطقه خاورمیانه و جهان است و منافع این کشورها در نزدیک نگه داشتن روابط خود با کشورهای عربی خلیج فارس است.
در واقع روسیه و چین دو هدف را در این خصوص دنبال میکنند: اولا، با حمایت ضمنی از امارات که به صورت سنتی متحد آمریکا در منطقه محسوب میشود سعی در نزدیک شدن به این کشور را دارند. با توجه به تحریم های روسیه بخاطر جنگ اوکراین، این کشور نیازمند بازار های جدید و استفاده از تمام ظرفیت ها به ویژه کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس است. همچنین تجارت چین با امارات (۸۰ میلیارد دلار) به مراتب پر سودتر از تجارت با ایران (۱۵ میلیارد دلار) است. دوم، با این سیاست یک اهرم فشار همیشگی برای ایران ایجاد کند و یا به عنوان میانجی نقشی برای خود در این زمینه ایفا کند.










