به گزارش خبرنگار مهر، نشست رونمایی کتاب «مبارزه به روایت حجتالاسلام علیاصغر باغانی» با حضور مؤلف کتاب و جمعی از همرزمان و همراهان حجتالاسلام باغانی عصر امروز در مجتمع فرهنگی سرچشمه برگزار شد.
این اثر، فراتر از یک زندگینامه صرف، تصویری از تحولات انقلاب اسلامی و نقش روحانیت در قالب حضور در حزب جمهوری ارائه میکند. در بخشهای آغازین کتاب که به فضای سیاسی ایران در دوره «اصلاحات ارضی» و «اصول ششگانه انقلاب سفید» میپردازد به نقش باغانی در شبکههای مذهبی محلی برای مقابله با تبلیغات رژیم پهلوی هم پرداخته شده است.
انتشارات سرچشمه تاکنون از کتاب مبارزه به روایت صادق اسلامی که اثر برگزیده جشنواره شهید اندرزگو و کتاب شهید بهشتی به روایت اسناد آمریکا رونمایی کرده و آن را روانه بازار نشر کرده است.
حزب جمهوری اسلامی را پناهگاه و معبد میدانستیم
در ابتدای این مراسم صباغ از دوستان آیتالله باغانی، گفت: ایشان انسان بسیار سلامت، صادق، مهربان، فرهنگی و در بعضی مواقع با حوصله فراوان بود. چرا گفتم بعضی مواقع با حوصله؟ چون پروندههای سختی را در قوه قضاییه به ایشان محول میکردند و واقعا اوضاع سخت بود. گاهی به دیدار ایشان میرفتم و میدیدم حتی فرصت آب خوردن و چای خوردن هم ندارند. آقای باغانی دوران مختلفی داشت که از نمایندگی مجلس شروع میشود و بعد رئیس کمیسیون قضایی مجلس میشود. ایشان امام جماعت مسجد بود. در مسجد هم هزار و یک مسأله است ولی با یک صبر و حوصله پاسخگوی مردم هم بود.
صباغ ادامه داد: ما حزب جمهوری اسلامی را یک پناهگاه و معبد میدانستیم. حزب مرکز نشر انقلاب و پرورش انسانهای پاک بود. یکی از مراکز صدور انقلاب همین جا بود. آقای باغانی خدمت زیادی به حزب جمهوری اسلامی و انقلاب کرد و خوب است که خاطرات ایشان بازخوانی شود.

اگر مجتمع سرچشمه حمایت نمیکرد کتاب تا بیست سال دیگر چاپ نمیشد
در ادامه حسن شمسآبادی نویسنده کتاب «مبارزه»، گفت: سال ۸۵ بود که من درگیر کتابی با عنوان انقلاب اسلامی در سبزوار شدم. بخش وسیعی از این کتاب تاریخ شفاهی بود و من به دنبال کسانی بودم که در رخدادهای انقلاب در سبزوار نقش ایفا کرده بودند و یکی از آنها آیتالله باغانی بود. با ایشان تماس گرفتم و ایشان بدون هیچ سفارش و مسألهای با روی باز پذیرا شدند و من نزدیک یک ساعت با ایشان گفتگو کردم. نتیجه این گفتگوها در سال ۹۰ در کتاب انقلاب اسلامی در سبزوار چاپ شد. مدتی گذشت تا اینکه به من پیشنهاد دادند خاطرات آقای باغانی را به عهده بگیرم. قبول کردم و اسناد را در اختیار گرفتم. این کار شروع شد ولی با تغییر تحولات در مجموعه سفارشدهنده، کار متوقف شد.
وی ادامه داد: سال ۱۴۰۰ دوباره کار را شروع کردم و دوباره سراغ آقای باغانی رفتم. با تلاش و پیگیری ده جلسه مصاحبه ایشان با دفتر مقام معظم رهبری را یادداشتبرداری کردم و در نهایت هم مصاحبههای تکمیلی را گرفتم. منتها اینجا دیگر حاج آقا بسیاری از وقایع را فراموش کرده بودند. با اینهمه چون دست من پر بود، کار به مشکل نخورد. این مجموعه تدوین شد و برای چاپ اقدام کردیم. یک چاپ این کتاب را با تیراژ خیلی کم و محدود و با هزینه شخصی انجام دادم. اما حالا دوباره با یک ویرایش جدید و طراحی جلد دوباره، کتاب چاپ شده است.
شمسآبادی گفت: من مقاطع مختلف زندگی ایشان را از ابتدای تولد تا سالهای آخر بررسی کردم. یک مقطع پربار از زندیگی ایشان، مقطع تحصیل ایشان است. قم جایی است که ایشان شکوفا میشود و از محضر آیت الله بروجردی، آیتالله حائری و امام خمینی و آیتالله مشکینی و… بهره میبرد. مقطع مهم بعدی هم دوران مبارزه ایشان با نظام پهلوی است. مثلا ایشان از حمله به مدرسه فیضیه خاطرات زیادی با جزئیات بیان میکنند. همچنین در تاسوعا عاشورای آن سال، برای تبیین واقعه حمله به مدرسه فیضیه، به توصیه حضرت امام خمینی به مسافرت میرود تا خبر مدرسه فیضیه را به روستاها و شهرهای کشور برساند. پس از پیروزی انقلاب هم یک مقطع مهمی از زندگی آقای باغانی شروع میشود که برگشت ایشان به سبزوار است. ایشان در سبزوار خدمات خیلی زیادی به مردم میدهد که واقعا عجیب و غریب است.
نویسنده کتاب «مبارزه» گفت: باید از این مجموعه سرچشمه تشکر کنم که برای چاپ کتاب همراهی کردند. من کتاب را چهار پنج جا بردم ولی قبول نمیکردند. اگر این رویکرد مثبت این مجموعه نبود شاید این کتاب تا بیست سال دیگر هم چاپ نمیشد.
انتشار خاطرات و زندگینامه شهدای هفتم تیر بعد از «مبارزه» ادامه پیدا میکند
سپس مهدی اسلامی مشاور تاریخی مجتمع فرهنگی سرچشمه، گفت: رهبری درباره آقای باغانی میگویند «آقای باغانی خودشان جزو آن ۷۲ تن هستند» و تأکید میکنند که اگر تعداد شهدای هفتم تیر بیشتر میشد، آقای باغانی هم یکی از شهدا بودند. ایشان راوی زنده حزب جمهوری اسلامی است و روایتش برای ما راهگشا است. این کتاب به همین دلیل کتاب پراهمیتی است. آیتالله باغانی از ارکان حزب جمهوری اسلامی بودند و بعد از هفتم تیر شاخه روحانیت را ایجاد کردند.
اسلامی ادامه داد: ایشان در ۲۹ خرداد ۶۹ خدمت رهبر رسیدند و پرسیدند برای این شهدا چه کنیم؟ رهبر انقلاب بر ضرورت کارهای متمایز فرهنگی درباره این شهدا تأکید میکنند. آقای باغانی پیشنهاد میکنند که موسسهای برای معرفی این شهدا تأسیس شود. این ضرورت که آن زمان تشخیص داده شد، نتوانست خلأ کار فرهنگی درباره شهدا را پر کند. البته این سالها تمرکز بر شهید بهشتی بوده است ولی در دوره فعلی، مسئولینی که میراث دار مقتل شهدا هستند، به این نتیجه رسیدند که درباره شهدای واقعه هفتم تیر و همچنین شهدای زنده هفتم تیر کار فرهنگی شود. این کار با زندگی آیت الله باغانی شروع شد و باید ادامه پیدا کند.

وی افزود: البته امروز با چند مانع در این مسیر مواجه هستیم. اولا فاصله زمانی زیاد شده است و دوما سایه فراموشی کار را سخت کرده است. مشکل دیگر شکافهای سیاسی است که بین سلیقههای مختلف در حزب به وجود آمده و روایت تاریخ حزب را سخت میکند. بخش دیگر هم دلسردی از کارهای نیمهتمام در سالهای گذشته است و وقتی سراغ چهرهها میرویم، خیلی استقبال نمیکنند. اما واقعیت این است که پرداختن به ماجرای هفتم تیر ضرورت دارد. هفتم تیر بخشی از هویت انقلاب و سند مظلومیت انقلاب است.
مهدی اسلامی در پایان گفت: این کتاب از اولین کارهایی است که در دوره جدید شروع شده و نیازمند همکاری خانواده شهدا، همرزمان شهدا و نهادهای مختلف است تا این کار ادامه پیدا کند.











