

اتصال خزر به دریای عمان؛ پروژهای برای آبادانی یا تهدیدی برای آخرین ذخایر آب ایران؟
بررسی طرح احداث کانال ایرانرود
رویای پیوند آبهای شمال و جنوب، داستانی به قدمت ۳ قرن از تاریخ ایران است. ایدهای که در ذهن بلندپروازترین پادشاهان ایران و حتی امپراتوریهای غیرایرانی نقش بسته بود. در دوران معاصر اتصال دو دریا با طرح ایجاد کانالی به نام «ایرانرود» دوباره جان گرفت تا از سویی دریای خزر را به آبهای آزاد برساند و از سوی دیگر راهحلی برای بحران خشکسالی ایران باشد.
اما این طرح چقدر برای آینده محیط زیست ایران مفید است؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال باید ابتدا به گذشته رفت؛ به زمانی که کویر مرکزی ایران دریاچهای پهناور بود.
دریاچهای فراموش شده

حدود ۲۰۰۰ سال پیش در میانه نقشه ایران، در دشت کویر فعلی از محدوده کوههای البرز در شمال سمنان، تهران و قم، اصفهان و شمال یزد دریاچهای کهن به نام ساوه و یا همان دریاچه کیخسرو وجود داشت.
آب این دریاچه بزرگ با سه جریان اصلی تأمین میشد:
- ۱- رودهای از بین رفته از ناحیه البرز
- ۲- رودهای از بین رفته کوههای افغانستان
- ۳- بارانهای مداوم موسمی در میانه فلات ایران
اینکه چگونه این دریاچه خشک شد هنوز نامعلوم است؛ اما وجود این دریاچه در تاریخ ایران باعث شد کارشناسان و افراد داخلی و خارجی به فکر احیای این دریاچه و اتصال دریای خزر به آبهای آزاد بیفتند.
رویای ۳۰۰ ساله ایرانیان برای اتصال دو دریا
بر اساس برخی شواهد اولین بار حدود ۳۰۰ سال پیش نادرشاه برای تشکیل نیروی دریایی قدرتمند با مشاورانش در اینباره صحبت کرده است.
در آن زمان کشتیها از چوب ساخته میشدند و جنگلهای شمال مناسبترین منبع برای ساخت کشتی و هدایت به سوی خلیجفارس محسوب میشد. اما ساخت کانال هزینه بسیاری برای دولت ایران داشت و به توصیه مشاوران نادرشاه این پروژه گران قیمت به حال خود رها شد و چوب مورد نیاز از طریق مسیرهای زمینی به جنوب ارسال شد.
در زمان ناصرالدین شاه نیز باری دیگر با پیشنهاد روسها و مشاوران داخلی چنین طرحی مطرح شد ولی اینبار هم به دلیل کمبود بودجه دولت وقت، ناصرالدین شاه از این اقدام سرباز زد.
تمامی این طرحها تا سال ۱۳۴۵ در حد حرف و گمان بود اما در آن سال، «هومان فرزاد»، مهندس ایرانی، پیشطرحی برای اتصال دریای خزر و دریای عمان و حل مشکل آب ایران ارائه داد. این طرح در ابتدا «پیشطرح کانال کشتیرانی ایران» نام داشت که بعدها به نام «ایرانرود» مشهور شد. این طرح از سوی فرزاد به سازمانهای مربوطه تحویل داده شد ولی استقبالی از آن صورت نگرفت.
طرح گرانقیمت ایرانرود

طرح هومان فرزاد ۳ فاز اصلی داشت که باید با فاصله از هم انجام میشد. در فاز اول تونل آبی به طول ۹۱ کیلومتر از سمت تنگه هرمز به سمت تالاب جازموریان و قناتی به عمق ۵۰۰ متر احداث میشد. در این صورت دریاچهای در این تالاب ایجاد شده و سپس با پمپاژ آب از همین منطقه به وسیله تونل دوم به ۳۵ کیلومتر یک دریاچه دیگر در منطقه کویر لوت ایجاد میشد.
بر اساس این طرح در شمال نیز از دریای خزر تونلی به طول ۲۱ کیلومتر به سمت دشت کویر حفر میشد. در این صورت سه منطقه کویری ایران به دریاچههایی بزرگ تبدیل میشدند که به ترتیب دریاچه جازموریان به وسعت ۲۱هزار کیلومتر و ارتفاع ۵۳۳ متر، دریاچه لوت به وسعت ۷۶ هزار کیلومتر و ارتفاع ۸۶۵ متر و همچنین دریاچه دشت کویر (همان دریاچه باستانی ساوه) به وسعت ۸۵ هزار کیلومتر و ارتفاع ۸۶۵ متر به وجود میآمدند.
در مرحله دوم و سوم چهار کانال احداث میشد. به عبارتی دریایخزر به دریاچه شمالی از مسیر استان گلستان و خراسان شمالی، دریاچه شمالی به دریاچه میانی، دریاچه میانی به دریاچه جنوبی و در نهایت دریاچه جنوبی از مرز استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان به دریای عمان متصل میگردید.

«دفتر مطالعات زیربنایی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی»، در اوایل دهه هشتاد طرحی بلند و گسترده وزارت جهاد سازندگی را مورد مطالعه قرار داد و سرانجام در آبانماه سال ۸۴ گزارشی تحت عنوان «بررسی امکانپذیری اتصال آبهای شمال و جنوب» منتشر کرد.
در دولت دهم نیز قرار بود در فاز نخست، آب دریای خزر را از طریق ساری به سمنان رسانده و آنجا به مناطق مرکزی ببرند. در فازهای بعدی طرح را به خلیج گرگان گسترش داده و از آنجا آب خزر به استانهای خراسان (شمالی، جنوبی و رضوی) منتقل شود.

هرچند دولت دهم پیمانکار این پروژه را هم انتخاب کرده بود و رئیسجمهور وقت، محمود احمدینژاد به همراه تعدادی از وزرای کابینه با آوردن بیل مکانیکی و بولدوزر در ساحل خزر، اجرای این طرح را کلید زدند اما مخالفت کارشناسان سبب شد این طرح در حد چند متر بیل انداختن در نقطهای از خزر متوقف بماند.
مزایای ایجاد کانال
به باور برخی افراد در ایران و خارج از ایران این طرح محاسنی دارد. «لیلا باباخانی»، دکترای جغرافیای سیاسی و متخصص مسائل انرژی خزر و کارشناس ارشد آسیای مرکزی، مزایای این طرح به شکل زیر تعریف میکند:
- ۱- گسترش صنایع حمل و نقل دریایی، کشتیسازی، ماهیگیری و گردشگری
- ۲- تغییر اقلیم منطقه از گرم و خشک به معتدل و مرطوب
- ۳- احیای اکوسیستم مخصوص مناطق نیمه استوایی
- ۴- احیای زمینهای حاصلخیز اطراف طرح به وسیله رطوبت حاصل از تبخیر آب دریاچهها
- ۵- انجام طرح ایران رود موجب افزایش قدرت منطقه ای و بینالمللی کشور میشود
- ۶- ایجاد درآمد ارزی و رشد توسعه و آبادانی کشور نیز کمک خواهد کرد
- ۷- دریافت عوارض از کشتیهای مبدا و مقصد به بنادر کشورهای حاشیه دریایخزر
- ۸- جلوگیری از روند مهاجرت شهرهای حاشیه کویر به شهرهای بزرگ
- ۹- رشد صنعت توریسم با ایجاد زیرساخت ها مانند فرودگاه و گسترش صنایع
- ۱۰- جلوگیری از روند افزاینده بیابانزایی جازموریان و کویر لوت و دشت کویر
- ۱۱- گسترش صنایع فولاد و کاشی و سرامیک در طول کانال
یکی از مشکلات ساخت این کانال، اختلاف شیب و ارتفاع از سطح زمین در کویرهای میانی ایران است. بر اساس گفتهها ایجاد دریاچه ها و مخازنی معروف به لاک (Lock) در مسیر اتصال کانال راهی برای حل مشکلات ذکر شده است. چنین راه حلی در بسیاری از کانال های دنیا مانند کانال پاناما در آمریکا و کانال کیتلن در اروپا امتحان شده و با موفقیت اجرا شده است.
همچنین رهاکردن آب در کویر مرکزی ایران می تواند به عنوان اقدامی آزمایشی برای کاهش سطح آبهای آزاد جهان مورد مطالعه قرار گیرد. در صورت موفقیت می توان این اقدام را در نواحی دیگر مانند صحرای آفریقا برای حل بحران آب این مناطق ادامه داد.
خطر نابودی آبهای زیرزمینی
اما این طرح مخالفان بسیار زیادی دارد. مخالفان، جدای از هزینه بالای اجرایی کردن پروژه (طبق برخی محاسبات، اجرای این طرح ۱۴ میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت)، باور دارند آبی که از سوی دریایخزر و یا خلیجفارس روانه فلات مرکزی شود شور است.
حتی اگر آب وارد شده به این مناطق توسط دستگاه آبشیرینکن شیرین شود، شور بودن خاک کویرهای ایران موجب شور شدن سفرهای آب زیرزمینی میشود. از سوی دیگر به دلیل گرمای بالای این منطقه احتمال تبخیر سریع و راکد شدن آب بسیار زیاد است.

کارشناسان باور دارند تفاوت آب و هوا و اقلیم ۲۰۰۰ سال گذشته و اکنون فاصله زیادی با یکدیگر دارند. در آن زمان این دریاچه از رودهای کوههای البرز و افغانستان تشکیل شده بود، باران فراوان بود و گرمای آن بهاندازه اکنون نبود.
از سوی دیگر با خشک شدن دریاچه ساوه سفرههای آب زیرزمینی پایینتر رفته و کف دریاچه بسیار شورتر شده است.
یکی دیگر از معضلات دیگر امکانپذیر بودن اجرایی کردن این پروژه با توجه به مصرف انرژی بسیار است (مصرف انرژی فراوان جهت پمپاژ حجم بالای آب به ارتفاع ۱۰۰۰ متر و شیرین کردن آب دریا).
در سال ۱۴۰۳، «مجتبی ذوالجودی»، معاون پیشین محیط زیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست، در اینباره به خبرگزاری مهر گفت: «در عملی کردن این پروژه دو نکته وجود دارد یکی بحث امکانسنجی است، چون اختلاف شیب وجود دارد و بحث دوم، موضوعات محیط زیستی و شوری و شیرینی آب است، ولی به طور کلی در هر کاری اگر اراده ملی وجود داشته باشد قابل انجام است.»
نابودی دریای خزر
صحبت درباره اتصال این دو دریا در شرایطی است که دریای خزر در سالهای گذشته با کاهش آب مواجه شده به عبارتی ورودیهای دریای خزر از سوی کشورهای همسایه، مخصوصا ورودی رود ولگا، بسته شده است. از طرفی میزان بارش در کل حوزه آبخیز دریای خزر نیز کاهش یافته است. در این صورت ممکن است حیات بزرگترین دریاچه جهان هم به خطر بیفتد.

به گزارش مهر، «عطاالله قبادیان سوادکوهی»، دانشمند و پژوهشگر علم زمین، با بیان اینکه جابهجایی آب فاجعه است زیرا دریای خزر توان اجرای طرح انتقال آب را ندارد میگوید: «جابهجایی آب فاجعه است و اگر قرار است این اتفاق بیفتند، نباید این کار از طریق دریاچه خزر باشد، بلکه دریای عمان به دلیل ارتباط با اقیانوس هند گزینه مناسبتری است.»
«محمد ثابتی مقدم»، استاد دانشگاه، هم از انتقال آب از خزر به دیگر مناطق ایران شبیه یک شوخی خطرناک یاد میکند و میگوید:
«بدون شک انتقال آب دریای خزر برای تأمین آب دیگر مناطق کشور چه از نظر خدمات مهندسی و اقتصادی چه از نظر اکولوژیک و زیست محیطی یک عمل خطا و غیر قابل جبران و یک عمل مشکل آفرین در همه ابعاد آن برای سالهای متمادی است. این نوع طرحها و مدلها، در قرن ۲۱ و حتی ۲۰ رد شده است.»
هنوز مشخص نیست که این طرح منجی خشکسالی اخیر ایران خواهد بود یا نابود کننده تهمانده آب شیرین زیرزمینی کشور؛ اما چیزی که مشخص است این است که ایرانرود یکی از ابر پروژههایی است که هرچند وقت یکبار بر سر زبانها میافتد و سپس بدون دیدگاهی رسمی و عملی به فراموشی سپرده میشود.









