مهدی کیوان امروز پنجشنبه در نشست هویت فرهنگی اصفهان که در انتشارات معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: من متولد ۱۳۱۹ و جزء نسلی هستم که ارتباط با نسل جوان، به دلیل تفاوت نسلها، کمی دشوار است، مگر برای چند نفری که شاگردان یا همکارانم بودهاند. پدرم راننده بود و پنج پسر داشت که چهار نفرشان تحصیلکرده و دارای مدرک دکتری از خارج کشور بودند، اما شخصیت پدر در ما و برادرانم تأثیر عمیقی گذاشت.
وی افزود: امروزه این ارتباطها کمتر برقرار است و من فکر کردم این جلسه فرصتی باشد تا با نسل جوان ارتباط برقرار کنم. خانه من هنوز محل رفتوآمد شاگردان دیروز و پریروز است و از طریق آنها ارتباط با جوانان حفظ شده است.
این اصفهانشناس و استاد تاریخ ادامه داد: نکته نخست این است که من اینجا نیامدهام تا پاسخ کسی را بدهم، بلکه هدفم افزایش پرسشهای شما و ارائه نکات جدید است. پیش از شروع، به دوستان گفتهام برخی نکات را یادداشت کنند، چرا که ممکن است بعدها بخواهند به آنها رجوع کنند.
کیوان اضافه کرد: نکته دوم اینکه من از نسل پیش از سال ۵۷ هستم و ارتباطی با مسائل بعد از انقلاب ندارم. بعد از انقلاب، تاریخ ایران ورقی تازه خورد که سابقه نداشت، ورقی که شاید باید در دوران مشروطه شکل میگرفت، اما شکل نگرفت. براساس تحول فکر و اندیشه جامعه، تاریخ را به پنج دوره تقسیم کردهام.
وی به دوره اول یعنی دوران اساطیری اشاره کرد و گفت: دورهای است که ما مدام در گذشته زندگی میکنیم و این یکی از دلایل حلنشدن مشکلات ماست. به جای تمرکز بر امروز و فردا، دوران اساطیر را مرجع خود قرار میدهیم و از آن درس میگیریم یا الگو میسازیم.
این اصفهانشناس و استاد تاریخ درباره دوره دوم که دوره تاریخی است، افزود: از زمان هخامنشیان و مادها که اسناد و مدارک واقعی داریم. بسیاری از اطلاعات این دوره از خارج آمدهاند و ما کمکم غرب را بهعنوان مرجع پذیرفتهایم. این دوره تا پایان ساسانی ادامه دارد.
کیوان درباره دوره اسلامی اظهار کرد: با ورود اعراب به ایران، تاریخ ما بعضا دچار تغییر و تحریف شد. این دوره باعث شد نگاه ما به اسلام و امت عربها شکل گیرد.
وی به دوره چهارم که دوره صفویه تا انقلاب مشروطه است، اشاره و بیان کرد: صفویان شیعه شدند و انقلاب مشروطه نقطه عطفی در تاریخ ایران بود که مقوله قانون را مطرح کرد.
این استاد دانشگاه درباره دوره پیش از انقلاب اسلامی تا ۱۳۵۷ گفت: بررسی این دوره ضروری است، زیرا تاریخ بعد از ۵۷ هنوز بهطور کامل ثبت نشده است.
کیوان ادامه داد: تاریخ ایران بیشتر تاریخ احساسات است تا منطق و جدل. شعر بهترین نمود این احساسات است و حافظ، سعدی و دیگر شاعران ما هویت فرهنگی و تاریخی ما را ثبت کردهاند. برای مثال، حافظ میگوید فلک به مردم نادان در زمان امور یا مراد تو اهل دانش و فضلی همین گناه.
وی اضافه کرد: اگر بخواهیم درباره هویت جغرافیایی اصفهان صحبت کنیم، باید بگویم اصفهان شهری است که با وجود زایندهرود، زمستانهای سرد و تابستانهای گرم، همواره با چالشهای مختلف روبهرو بوده است. اصفهان مرکز بسیاری از حملات و تحولات تاریخی بوده و جمعیت آن در دورههای مختلف متفاوت بوده است. مردم اصفهان سنتی هستند و مدرنیته را از غرب تقلید کردهاند؛ این تقلید همیشه سطحی بوده و کمتر به فلسفه و عمق فرهنگی مدرن پرداخته شده است.
این اصفهانشناس اظهار کرد: انقلاب ۵۷ فاصلهای بین سنت و مدرنیته ایجاد کرد و اولین قدم بزرگ در مسیر مدرنیته بود.
کیوان گفت: از نظر اقتصادی و اجتماعی، اصفهان به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخ خود، بارها با قحطی و بحران روبهرو بوده است. نمونههایی از این بحرانها عبارتند از قحطیهای ۱۲۸۰، ۱۲۸۸ و ۱۲۴۰ که مردم مجبور به خوردن علف و دیگر مواد غیرخوراکی شدند. این تجربهها باعث شکلگیری نوعی انفعال و منفعل بودن در جامعه شده است.
وی افزود: با وجود مدارس، دانشگاهها و فعالیتهای فرهنگی، هنوز فاصله بین سنت و مدرنیته پابرجاست و جامعه جوان ما با مشکلاتی مواجه است. شعر و ادبیات نیز بازتابدهنده تاریخ و هویت ماست؛ حافظ، سعدی، بیهقی و دیگران تاریخ احساسات ایران را ثبت کردهاند. شعر زبان تمثیل و استعاره است و پشت آن تجربه تاریخی و اجتماعی نهفته است.
این استاد تاریخ گفت: در نهایت، میتوان گفت که ما هنوز تاریخ خود را به درستی ننوشتهایم. تاریخ ایران باید مبتنی ر شعر، ادب و تجربه فرهنگی باشد، نه صرفاً وقایعنامهها و تحلیلهای منطقی. اصفهان بهعنوان مرکز ایران، از نظر جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی ویژگیهای منحصربهفردی دارد که باید به درستی درک شود.
کیوان با نگاهی به فراز و نشیبهای تاریخ ایران تأکید کرد: در طول سدهها، ایرانیان با بحرانها، هجومها و فروپاشیهایی روبهرو شدهاند که تحمل آن برای بسیاری از ملتها ممکن نبود. با این حال، این سرزمین همواره توانسته خود را بازسازی کند و پابرجا بماند. به باور من، در جغرافیا و فرهنگ ایران، عنصر پایداری و امیدی ریشهدار وجود دارد که ردّ آن را میتوان در اسطورهها و باورهای دینی و تاریخی ایرانیان مشاهده کرد؛ از چهرههایی چون خضر و ققنوس تا مفاهیمی مانند سوشیانت، بهرام ورجاوند و مهدی موعود(عج) که همگی بازتابدهنده انتظار، رستگاری و امید به آینده در ذهنیت تاریخی ایرانیان هستند.
ادبیات؛ حافظه زنده هویت ایرانی
وی در ادامه برای توضیح هویت فرهنگی اصفهان به شعر «سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت» از مهدی اخوان ثالث اشاره کرد و گفت: شعر در ایران تنها یک قالب هنری نیست، بلکه حامل تجربه تاریخی و اجتماعی مردم این سرزمین است. او یادآور شد بسیاری از تاریخنگاران برجسته ایران، از جمله زرینکوب، صفا و شمیم، پیش از آنکه مورخ باشند، ادیب بودهاند؛ امری که نشان میدهد فهم تاریخ ایران بدون شناخت ادبیات آن ممکن نیست.
این مورخ و اصفهانشناس خطاب به نسل نوجوان و جوان بیان کرد: نسلهای پیشین برای شناخت گذشته، بیشتر به وقایعنامهها و گزارشهای رسمی متکی بودند؛ آثاری که عمدتاً شرح جنگها، صلحها و تصمیمهای شاهان است. در حالی که لایه عمیق هویت ایرانی را باید در شعر و نثر ادبی جستوجو کرد. تاریخ ایران بیش از آنکه عقلانی و فلسفی باشد، عاطفی و تجربهمحور است و این ویژگی در شعر فارسی بهروشنی دیده میشود؛ بهگونهای که گاه یک بیت از حافظ یا سعدی میتواند تصویری روشن از روح جمعی ایرانیان ارائه دهد.
اصفهان؛ زیست در مرز امید و اضطراب
کیوان سپس به هویت جغرافیایی اصفهان پرداخت و توضیح داد: تا پیش از ۱۳۵۷، گستره شهر اصفهان عمدتاً به محلههایی مانند کران، لنبان، بنیاحمدیان و جوباره محدود میشد و محور اصلی آن از دروازه تهران تا سیوسهپل امتداد داشت. این شهر که در حاشیه کویر شکل گرفته، همواره با نوعی زیست دوگانه همراه بوده است؛ از یکسو امید به زایندهرود و آبادانی و از سوی دیگر، نگرانی از خشکسالی، سرمای شدید زمستان و ناپایداریهای اقلیمی.
شهری که تداوم را تجربه کرده است
وی با اشاره به موقعیت مرکزی اصفهان در نقشه ایران افزود: همین مرکزیت و وجود زایندهرود باعث شده این شهر در دورههای مختلف تاریخی در معرض هجوم و ناامنی قرار گیرد. با این حال، برخلاف بسیاری از شهرهای ایران که در مقاطعی بهطور کامل تخلیه یا ویران شدهاند، اصفهان هیچگاه بهصورت کامل از حیات شهری بازنمانده است.
این اصفهانشناس با استناد به منابع تاریخی گفت: اصفهان در بازههای زمانی کوتاه، تقریباً هر چند دهه یکبار، قحطیهای سنگینی را تجربه کرده که نظم اجتماعی شهر را دچار بحران کرده است. این فشارها هرچند بر روحیه مردم اثر گذاشته، اما نتوانسته حیات اجتماعی شهر را متوقف کند. از نگاه او، تاریخ واقعی ایران هنوز نیازمند بازنویسی است؛ تاریخی که نه فقط بر اساس رویدادها، بلکه با تکیه بر ادبیات، زبان و تجربه زیسته مردم نوشته شود. به همین دلیل، آثاری مانند «تاریخ بیهقی» جایگاهی ممتاز دارند، زیرا زبان آنها به روح ادبیات و شعر نزدیکتر از نثر صرف تاریخی است.
انتهای پیام








