یادداشت مهمان- رضا آشفته: نمایش «آفتاب پرست» درباره جابهجایی یک پسر بخت برگشته با یک دختر به نام سعیده است که روزگارش با سعادت و خوشنامی رقم خواهد خورد.
یک مونودرام یا نمایش تک نفره که به شیوه تقریباً استندآپ کمدی اجرا میشود یا به بیان بهتر، نمایش طنزی که بنا بر شرایط حاکم بر تئاتر که به دنبال جذب مخاطب و گیشه پسندی است، لحن و ژست هایش به سمت کمدی شدن تقلیل یافته است. این متن فرهاد نقدعلی پیش از این به نام «خیر نبینی سعیده» چندین بار توسط چند کارگردان اجرا شده است و این بار امیررضا کوشانی میخواهد خود را در مقام یک بازیگر کمدی یا کمدین محک بزند که با چنین نیتی بسیار موفق است چون یکساعت به تنهایی صحنه را دست میگیرد و تماشاگر را می خنداند و گاهی و لحظاتی روده برش میکند و این همان توانایی ذاتی یک کمدین است که رو در رو با تماشاگر هدفی جز خنداندن ندارد و در این زمینه بسیار موفق شده و زمان را لبریز از شادمانی کرده است.
پس او یک کمدین کامیاب است و امیررضا کوشانی پیش از این هم در نمایش «سفرنامه آبجی مظفر» قطبالدین صادقی نشان داده بود که یک بازیگر کمدی و شادی آور است و حالا در معرکهای تک نفره زندگی پر پیچ و تاب یک بخت برگشته را که بنایش بر کمدی اشتباهات است، دست میگیرد و از پس این مهم به زیبایی تمام بر میآید چون از مسخرگی و لودگی متکی به شوخیهای جنسی پرهیز میکند و همه چیز را در دامنه یک روایت پر از اشتباه و جابهجایی و در واقع بخت برگشتگی معنا میکند.
خلیل پسر دختری است که باید مادر خلیل، فرزند پسرش را به مادر دخترزایش بدهد که زندگیاش بعد عمری پابرجا بماند و آن دختر نصیب خواهرش میشود که بعد فوت شوهر، نصیب مرد عرب و پولداری میشود. هر دو بچه تیزهوش اند. دختر، جراح و استاد دانشگاه برجستهای میشود اما پسر با همه موفقیتهای علمی و قبولی در دانشگاه، سر از چاهی درمیآورد که به هوای دزدی از میراث فرهنگی در آن افتاده است و...
نمایش این مواجهه با بخت خوششانس و بدشانس را به دنبال دارد و مدام هم شعار میدهد؛ «خیر نبینی سعیده» که اگر جابهجا نمیشدند این همه بدشانسی و بخت برگشتگی شامل حالش نمیشد و ناخواسته این تناقض و تضاد رفتاری در روایت اسباب خندیدن است، شاید بخشی از تقلیل کمدی سمت و سو یافتن رفتار به روایت باشد. در نمایش یک نفرهای که شخصیت اصلی خود راوی آن است و البته این موقعیت با آدمهای متعدد میتواند از جذابیت بیشتری برخوردار شود که متن در تقلیل نفرات و حاضران موقعیت به یک نفر، هدف دیگری را دنبال میکند و ارزش موقعیت را میافزاید. اما در اجرا لحن و بازی هم، مسیر تقلیل یافته را پیدا میکند و بیشتر از طنز تلخ به یک کمدی شیرین و پرالتهاب سمت و سو میگیرد.
در کل امیررضا کوشانی با کاهش اثاثیه و نبود امکانات مالی اجرایش را پیش میبرد که این به معنای صحنه مینی مالیستی نیست بلکه کژدار و مریز رفتار کردن است که از سر نداری و ناچاری به وجود میآید چون کمدی برای رسیدن به فضای شاد نیازمند دکور و رنگ و لعاب است و امیدواریم این اجرا را در یک فضای مملو از رنگ و اثاثیه لازم ببینیم و نورهای متنوع فضای آن را لبریز کند و از این فقر نور آزار نبیند.
کوشانی یک بازیگر و نسبتاً خلاق است و اگر توسط یک کارگردان کار بلد هدایت شود، حتماً دامنه خلاقیتش بیشتر بروز پیدا می کند و وی میتواند خودش را بهتر در صحنه نمایان کند و این گونه یک تنه و بهتنهایی وارد معرکه شدن آزمون سختی است و با آنکه نمره قبولی میگیرد اما همه آن چیزی نیست که از او در مقام یک بازیگر یا کمدین انتظار میرود و به زودی میتواند تکرار یک اکبر عبدی دیگر باشد؛ البته اگر کشف و به کار گرفته شود چون استعداد ذاتی در این زمینه دارد و امیدواریم که این حق او در زمان و به موقع ادا شود و در ژرفای زمان و زمین گم و گور نشود. به امید آن روزها...
نمایش «آفتاب پرست» به نویسندگی فرهاد نقدعلی و کارگردانی امیررضا کوشانی از ۱۴ آبان در بوتیک هنر ایران روی صحنه رفته است و اجراهای آن تا ۲۸ آذر ادامه دارد.
امیررضا کوشانی تنها بازیگر این نمایش است.
عکس از پریسا توکلی است.









