یلدا و کریسمس؛ تولد دوباره نور از پس شب‌های طولانی‌ زمستان

انجمن داروسازان ایران اعلام کرد در صورت ابلاغ نشدن دستورالعمل پرداخت مطالبات داروخانه‌ها تا پیش از ۱۵ دی، داروخانه‌ها از صدور چک برای خرید دارو خودداری خواهند کرد. هم‌زمان رییس سازمان غذا و دارو با هشدار درباره افزایش تجویز داروهای گران‌قیمت از تشدید فشار مالی بر بیماران خبر داد.

این خبر حاوی محتوای صوتی یا تصویری است. برای جزییات بیشتر به منبع خبر مراجعه کنید
خلاصه خبر

در نگاه نخست، یلدا، کریسمس و یول، سه مناسبت کاملا جدا از هم به نظر می‌رسند؛ یکی ریشه در ایران باستان دارد، دیگری مهم‌ترین جشن جهان مسیحی است و سومی در سنت‌های کهن اسکاندیناوی شکل گرفته است.

اما اگر لایه‌های دینی و ملی متاخر را کنار بزنیم و به ژرفای تاریخ بنگریم، به یک نقطه مشترک می‌رسیم: انقلاب زمستانی، طولانی‌ترین شب سال و دغدغه‌ای انسانی که از هزاران سال پیش ذهن بشر را به خود مشغول کرده است: دوام آوردن در برابر تاریکی و سرما.

تاب‌آوری در برابر اضطراب جمعی

در همه تمدن‌های باستانی نیم‌کره شمالی، کوتاه شدن روزها و طولانی شدن شب‌ها نه‌ فقط یک پدیده طبیعی، بلکه تجربه‌ای وجودی بوده است.

سرمای کشنده، کمبود غذا، مرگ دام‌ها و تهدید بقا، زمستان را به فصل اضطراب جمعی بدل می‌کرده.

انقلاب زمستانی اما نشانه‌ای امیدبخش بوده است؛ لحظه‌ای که انسان درمی‌یافت از این پس، روزها دوباره بلندتر خواهند شد.

جشن گرفتن این لحظه، جشن گرفتن بازگشت نظم، نور و زندگی بود.

یلدا؛ پیروزی نور بر تاریکی در سنت ایرانی

یلدا در سنت ایرانی دقیقا در همین بستر شکل گرفت. این شب، بلندترین شب سال، بر اساس باورهای کهن ایرانی زمانی است که اهریمن و نیروهای تاریکی در اوج قدرت قرار می‌گیرند. اما درست در دل همین لحظه و تاریکی، نوید تولد نور نهفته است.

در آیین مهر یا میتراییسم که پیش از اسلام در ایران و بخش‌هایی از امپراتوری روم رواج داشت، میترا، ایزد خورشید و پیمان، در همین شب زاده می‌شود.

تولد میترا به معنای پیروزی نور بر تاریکی است؛ مفهومی که در یلدا به شکل بیداری تا سپیده‌دم، گردهمایی خانوادگی، روشن کردن شمع و خوردن میوه‌های سرخ‌رنگ مانند انار، تجسم یافته است.

سرخی انار، رنگ خون و خورشید، نماد زندگی در دل شب سرد و تیره است.

کریسمس؛ بازتعریف کهن نور در قالب مسیحی

کریسمس هم اگرچه امروز به عنوان جشن تولد عیسی مسیح شناخته می‌شود، از نظر تاریخی و زمانی به‌شدت به این سنت‌های پیشامسیحی گره خورده است.

در اناجیل، تاریخ دقیقی برای تولد عیسی ذکر نشده و پژوهشگران معتقدند انتخاب ۲۵ دسامبر بیشتر یک تصمیم فرهنگی و سیاسی بوده تا تاریخی.

این تاریخ تقریبا با انقلاب زمستانی و جشن‌های خورشیدی در امپراتوری روم هم‌زمان بود؛ از جمله جشن «سول اینویکتوس» یا «خورشید شکست‌ناپذیر» که تولد دوباره خورشید را گرامی می‌داشت.

کلیسای اولیه با هم‌زمان کردن تولد مسیح با این مناسبت‌ها، هم پذیرش آیین جدید را آسان‌تر کرد و هم مفاهیم کهن نور و رستگاری را در قالبی مسیحی بازتعریف کرد.

از این منظر، عیسی مسیح نیز همچون میترا، به عنوان «نور جهان» معرفی می‌شود؛ نوری که در تاریک‌ترین فصل سال زاده می‌شود تا امید را بازگرداند.

شمع‌های کریسمس، چراغانی‌ها، ستاره بالای درخت کریسمس و حتی مفهوم هدیه دادن، همگی در امتداد همین نمادپردازی نور در برابر تاریکی قابل فهم‌اند.

ستاره‌ای که راه را نشان می‌دهد، یادآور خورشیدی است که دوباره مسیر خود را در آسمان پیدا می‌کند.

یول؛ فراخواندن خورشید در شمال اروپا

در شمال اروپا، جایی که زمستان‌ها طولانی‌تر و تاریک‌ترند، همین دغدغه به شکل جشن یول بروز پیدا کرده است.

یول در سنت‌های «ژرمنی و نورس»، جشنی چندروزه بود که حول انقلاب زمستانی برگزار می‌شد.

در این جشن، مردم آتش‌های بزرگ روشن می‌کردند، کنده‌های عظیم چوب را می‌سوزاندند و گرد هم می‌آمدند تا با نور و گرما، تاریکی را پس بزنند.

در باورهای کهن، این کنده صرفا وسیله‌ای برای گرما نبود، بلکه نمادی آیینی به‌شمار می‌رفت. روشن کردن آن به معنای فراخواندن خورشید و کمک به بازگشت نور بود؛ نوعی مشارکت نمادین انسان در چرخه طبیعت.

باور داشتند هرچه کنده بزرگ‌تر باشد و مدت بیشتری بسوزد، سال پیش رو پربرکت‌تر خواهد بود.

خاکستر کنده یول نیز مقدس تلقی می‌شد و آن را برای محافظت از خانه، افزایش باروری زمین و دور نگه داشتن نیروهای شر به کار می‌بردند.

«کنده یول» یک معنا داشت: روشنایی باید شب‌های طولانی زمستان را تاب بیاورد.

تزیین خانه با شاخه‌های همیشه‌سبز، مانند کاج و صنوبر، نیز ریشه در باور به تداوم زندگی در دل سرما دارد؛ گیاهانی که حتی در زمستان نمی‌میرند و نشانه‌ای از جاودانگی‌اند.

روایت مشترک انسانی: امید در دل تاریکی

آنچه این سه جشن را به‌طور شگفت‌انگیزی به هم پیوند می‌دهد، نه شباهت‌های ظاهری، بلکه یک روایت مشترک انسانی است.

انسان، فارغ از جغرافیا و دین، در برابر طبیعت ناتوان بوده و برای معنا دادن به ترس‌هایش، داستان‌هایی از تولد، رستاخیز و پیروزی نور ساخته است.

یلدا با شعر و قصه، یول با آتش و گردهمایی، و کریسمس با آیین مذهبی و نمادهای خانوادگی، همگی پاسخ‌هایی متفاوت به یک پرسش مشترک‌اند: چگونه می‌توان در تاریک‌ترین شب‌ها، امید را زنده نگه داشت؟

امروز، وقتی خانواده‌ای ایرانی در شب یلدا فال حافظ می‌گیرد، یا خانواده‌ای مسیحی درخت کریسمس را می‌آراید، یا خانواده‌ای اسکاندیناویایی شمع‌های یول را روشن می‌کند، شاید کمتر کسی به این پیوندهای عمیق تاریخی بیندیشد.

اما در پس همه این تفاوت‌ها، یک تجربه مشترک انسانی جریان دارد؛ تجربه‌ای که یادآوری می‌کند تاریکی هر چقدر هم طولانی باشد، سرانجام جایش را به نور خواهد داد.

این شاید کهن‌ترین و جهان‌شمول‌ترین داستانی باشد که بشر تا امروز برای خود روایت کرده است.

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ