حجتالله صیدی در این مراسم، بازگشت اعتماد به بازار و رونق اخیر را حاصل تلاشهای مجموعه سازمان بورس در مسیر توسعه عمودی و افقی بازار دانست. او با اشاره به معرفی ابزارهای مالی جدید و عرضههای اولیه، به نوعی صعود مقتدرانه شاخصها را به نام مدیریت خود ثبت کرد؛ اما آیا واقعیتهای تالار شیشهای با این ادعا منطبق است؟ فعالان بازار سرمایه به خوبی میدانند که میان «عملکرد مدیریتی» و «همزمانی با چرخههای اقتصادی» تفاوت از زمین تا آسمان است.
بر کسی پوشیده نیست که بورس تهران در ماههای اخیر جامه سبز بر تن کرده است، اما نسبت دادن این رشد به برنامههای توسعهای سازمان بورس، نادیده گرفتن بدیهیترین محرکهای اقتصادی ایران است. بورس در ایران همواره بازاری وابسته به تورم و نوسانات نرخ ارز بوده و رشد فعلی نیز بیش از آنکه حاصل ابزارهای جدید مالی باشد، واکنشی تاخیری به جهش قیمت دلار است. سودآوری شرکتهای بورسی، به ویژه شرکتهای بزرگ و صادراتمحور، مستقیما با نرخ دلار گره خورده است. افزایش شدید نرخ ارز در ماههای اخیر، درآمد و سود و ارزش جایگزینی شرکتها را بالا برده و عملا بازار را در وضعیتی قرار داده بود که اکثر کارشناسان پیشبینی میکردند شاخص راهی جز صعود ندارد. بنابراین، صیدی بیش از آنکه معمار این رشد باشد، مدیری است که دوران ریاستش با رونق دورهای بورس همزمان شده است.
رئیس سازمان بورس در سخنان خود از توسعه افقی از طریق عرضههای اولیه و معرفی ابزارهای جدید سخن گفت، اما نگاهی دقیق به عمق بازار نشان میدهد که تغییر شگرفی در ساختار معاملات رخ نداده است. به جز چند عرضه اولیه که طبق روال معمول انجام شده، بازار سرمایه شاهد تحول بنیادین یا توسعه ویژهای نبوده است که بتوان آن را پیشران حرکت صعودی فعلی دانست. در واقع، رشد فعلی بورس یک رشد «نقدینگیمحور» و «تورممحور» است، نه رشدی حاصل از توسعه زیرساختها. وقتی نقدینگی به دلیل انتظارات تورمی از صندوقهای درآمد ثابت خارج و به سمت سهام هجوم میآورد، شاخصها به طور طبیعی رشد میکنند و در این میان، نسبت دادن این وضعیت به عملکرد اداری سازمان بورس، چندان دقیق نیست.
اگرچه مسئولان سازمان بورس مایلاند میوههای رشد اخیر را به پای کارنامه خود بنویسند، اما باید به این نکته توجه کنند که اعتبار یک مدیر زمانی مشخص میشود که بازار در رکود است، نه زمانی که دلار افسارگسیخته راه صعود را برای همه نمادها هموار کرده است.









