به گزارش ایسنا، در دهههای گذشته، آفریقا همواره عرصه رقابت قدرتهای جهانی بوده است؛ اما شکل این رقابت به مرور تغییر کرده است. اگر زمانی سلطه نظامی مستقیم یا نفوذ اقتصادی ابزار اصلی نفوذ قدرتهای خارجی بود، امروز «روایت»، «اطلاعات» و «رسانه» به میدان اصلی این رقابت تبدیل شدهاند. گزارش تحقیقی واحد پژوهش الجزیره درباره پدیدهای با عنوان «خبرنگاران شبح» یکی از نمونههای مهم این تحول را آشکار میکند؛ شبکهای سازمانیافته که با ساختن هویتهای جعلی خبرنگاری، اقدام به تولید و انتشار مقالات تبلیغاتی در رسانههای غرب آفریقا کرده و هدف آن حمایت از نفوذ روسیه و تخریب نقش کشورهای غربی، بهویژه فرانسه، بوده است.
این گزارش نشان میدهد چگونه در پوشش فعالیت رسانهای عادی، یک کارزار پروپاگاندای گسترده شکل گرفته که افکار عمومی منطقه را نشانه رفته است؛ کارزاری که نه از سوی خبرنگاران واقعی، بلکه توسط نویسندگان ناشناس و هویتهای ساختگی هدایت میشود.
کشف یک شبکه نامرئی
ماجرا از جایی شروع شد که یک خبرنگار اهل توگو تلاش کرد مقالهای سفارشی را به یک وبسایت خبری در بورکینافاسو بفروشد. این اقدام در نگاه نخست چندان عجیب نبود؛ خرید محتوا میان رسانههای آفریقایی امری نسبتاً متداول است. اما تفاوت این مورد در این بود که مقاله بدون نام نویسنده ارسال شده بود و بعداً نام فردی ناشناس به عنوان نویسنده معرفی شد: فردی به نام گرگوار سیریل دونگوبادا.
این نام به مرور در دهها مقاله دیگر نیز دیده شد؛ مقالاتی با مضامین سیاسی و ژئوپلیتیک که تقریباً همگی خط فکری مشترکی داشتند: محکوم کردن نفوذ فرانسه در آفریقا و تحسین نقش روسیه به عنوان «شریک جدید و حامی استقلال» کشورهای منطقه.
تحقیقات دیجیتال نشان داد که چنین مقالاتی محدود به یک رسانه یا کشور نیستند. بیش از ۲۰۰ مقاله با امضاهای مشابه در دهها پایگاه خبری در مالی، بورکینافاسو، نیجر، توگو و جمهوری آفریقای مرکزی منتشر شده بود. همه آنها از سبکی یکسان، روایت مشترک و منابع مبهم برخوردار بودند.
ردپای دیجیتال؛ وقتی تکنولوژی دروغ را افشا میکند
بازبینی فایلهای اصلی مقالات سرنخ مهمی در اختیار محققان گذاشت. متادیتای برخی اسناد Word نشان میداد که تنظیمات زبان سیستم نویسنده به الفبای سیریلیک (مورد استفاده در روسیه) است. افزون بر این، در یکی از فایلها شماره تلفنی با کد بینالمللی روسیه (+۷) ثبت شده بود.
پیگیری این شماره تلفن به فردی با اصالت غنایی مرتبط شد؛ شخصی که سابقه همکاری غیرشفاف با پروژههای رسانهای وابسته به روسیه داشته است. این کشف احتمال ارتباط سازمانیافته شبکه با ساختارهای تبلیغاتی نزدیک به مسکو را تقویت کرد.
در چنین پروژههایی، هدف صرفاً انتشار متن نیست؛ بلکه ایجاد تصور وجود جریان رسانهای بومی و مستقل است که خواهان تغییر مسیر سیاست خارجی کشورهای منطقه باشد.
خبرنگاری که هرگز وجود نداشت
شخصیت دونگوبادا ـ که خود را تحلیلگر نظامی و سیاسی معرفی میکردـ تقریباً هیچ سابقه واقعی نداشت. نه دانشگاهی که در آن تحصیل کرده باشد ثبت شده بود و نه فعالیت خبرنگاری رسمی یا پژوهشی قابل استناد. تنها نشانی از او صفحات شبکههای اجتماعی بود که همانجا هم با شواهدی از دستکاری دیجیتال همراه بود.
حتی عکس پروفایل او نیز به فردی واقعی تعلق نداشت. تحقیقات بعدی نشان داد تصویر استفادهشده متعلق به مردی از جمهوری آفریقای مرکزی بوده که چند سال قبل فوت کرده است؛ یک معلم و داور فوتبال که هیچ ارتباطی با روزنامهنگاری یا تحلیل سیاسی نداشت.
استفاده از هویت افراد فوتشده یکی از تکنیکهای قدیمی در ساخت شخصیتهای جعلی است؛ زیرا پیگیری حقوقی و اثبات جعل هویت در این موارد بسیار دشوار میشود.
دونگوبادا تنها مورد نبود. دستکم ۱۵ نویسنده شبح دیگر با هویتهای ساختگی مشابه شناسایی شدند که همگی در انتشار این شبکه مقالات مشارکت داشتند.
خط روایت؛ حمله به فرانسه و تحسین روسیه
تحلیل محتوای مقالات نشان میدهد که تقریباً همه آنها ساختار یکسانی دارند؛ انتقاد شدید از میراث استعمار فرانسه و ادعای ادامه سلطه پاریس بر اقتصاد و سیاست کشورهای آفریقایی؛ القای شکست عملیات نظامی فرانسه در منطقه ساحل (Sahel) و بیفایده بودن حضور غرب برای مقابله با تروریسم؛ برجستهسازی نارضایتی مردمی از فرانسه و حمایت مردم از خروج نیروهای غربی؛ معرفی روسیه به عنوان «شریک صادق، غیر استعماری و حامی استقلال آفریقا»؛ دفاع از مداخلات نظامی روسیه یا شرکتهای امنیتی وابسته به آن تحت عنوان کمک امنیتی.
در بسیاری از مطالب، گروه واگنر ـ نیروی شبهنظامی روسی که در کشورهای مختلف آفریقا فعالیت داشته ـ بهعنوان نیرویی مؤثر در مقابله با شورشیان معرفی میشود و انتقادهای حقوق بشری نسبت به عملکرد آن نادیده گرفته شده یا «جعلی و غربساخته» توصیف میشوند.
استراتژی نفوذ رسانهای
کارشناسان رسانه و جنگ شناختی معتقدند این شبکه نمونهای از عملیات نفوذ اطلاعاتی است؛ شکلی از جنگ نرم که هدفش نه اشغال سرزمین بلکه تغییر برداشت و تصمیم افکار عمومی است.
در کشورهای آفریقایی، رسانههای کوچک و آنلاین اغلب با بحران مالی روبهرو هستند و برای دریافت محتوا یا آگهی، کنترل سختگیرانهای روی کیفیت منابع ندارند. پرداختهای کوچک برای انتشار مقاله میتواند بسیاری از وبسایتها را به انتشار بدون بررسی دقیق وادار کند.
از سوی دیگر، استفاده از نویسندگان بومی ـ حتی جعلی ـ این تصور را ایجاد میکند که این مطالب از درون جامعه آفریقایی میجوشد، نه از مراکز خارجی قدرت. این روش به مراتب موثرتر از انتشار رسمی بیانیه دولتی یا تبلیغات مستقیم است.
افراد مرتبط با ارسال این مطالب هرگونه وابستگی به پروژه سازمانیافته را رد کردهاند و مدعیاند صرفاً به عنوان واسطه محتوایی یا فعال رسانهای مستقل فعالیت کردهاند. برخی کشورها از جمله فرانسه نیز تاکید کردهاند که سیاستهای رسانهایشان مستقل است و اتهامات مربوط به جنگ روایتها بخشی از فضای مسموم اطلاعاتی جهانی هستند. با این حال، کارشناسان امنیت سایبری و روزنامهنگاری تحقیقی معتقدند الگوی اتصال فنی، همسانی سبک نوشتار و شبکه توزیع هماهنگ بهوضوح نشانه عملیات تبلیغی سازمانیافته است؛ پروژهای که نمیتواند نتیجه فعالیت افراد پراکنده و اتفاقی باشد.
اثرات بر افکار عمومی آفریقا
انتشار گسترده چنین مطالبی در سالهای اخیر همزمان با افزایش نفوذ سیاسی و نظامی روسیه در مالی، جمهوری آفریقای مرکزی و نیجر بوده است. تظاهرات ضدفرانسوی در برخی پایتختهای آفریقایی نیز نشان میدهد که روایت رسانهای جدید توانسته به شکلگیری احساس عمومی ضد غربی کمک کند. در بسیاری از این تجمعات، پرچم روسیه دیده میشود؛ پدیدهای که بدون زمینهسازی رسانهای و تبلیغاتی گسترده بهسختی قابل تصور بود.
ازاینرو، کارشناسان هشدار میدهند که این پدیده محدود به آفریقا نیست و میتواند الگویی برای سایر مناطق جهان باشد. هر جا رسانه ضعیف باشد و سواد رسانهای پایین، فضای مداخله اطلاعاتی فراهمتر میشود.
گزارش الجزیره نشان میدهد میدان رقابت بین قدرتهای بزرگ از خشکی و دریا به ذهن انسانها منتقل شده است. جنگ امروز، جنگ روایت است: چه کسی استعمارگر واقعی است؟ چه کسی ناجی مردم است؟ چه کسی مسئول ناامنیهاست؟
پاسخ به این پرسشها لزوماً در میدان واقعی تعیین نمیشود، بلکه در شبکههای اجتماعی، وبسایتهای خبری و کانالهای رسانهای شکل میگیرد. این وضعیت تهدیدی جدی برای اعتماد عمومی به رسانهها محسوب میشود. وقتی تشخیص خبرنگار واقعی از نویسنده جعلی دشوار شود، حقیقت قربانی اول این نبرد خواهد بود.
پدیده «خبرنگاران شبح» نمونهای روشن از دگرگونی ماهیت پروپاگاندا در عصر دیجیتال است. دیگر نیازی به شبکههای رسمی رادیو و تلویزیون دولتی نیست؛ با چند هویت جعلی، چند رسانه بیپول محلی و یک شبکه هماهنگ انتشار میتوان افکار عمومی را هدف گرفت.
گزارش الجزیره زنگ خطر مهمی برای جامعه رسانهای جهان است؛ مبنی بر اینکه اعتماد به نامها کافی نیست و اعتبارسنجی هویت نویسندگان، بررسی منابع و تحلیل فنی محتوا باید بخشی جداییناپذیر از فعالیت خبری باشد.
در جهانی که «جنگها بیش از آنکه با گلوله پیش بروند با خبر و روایت پیش میروند»، خبرنگاران واقعی بیش از هر زمان دیگر نقش حافظان حقیقت را بر عهده دارند — حقیقتی که امروز بیش از همیشه در معرض جعل، دستکاری و بهرهبرداری سیاسی است.
انتهای پیام









