عسلویه، امروز صحنه یکی از عمیقترین تضادهای توسعهای ایران معاصر است. نامی همارز با میدان گازی پارس جنوبی؛ بزرگترین میدان گازی جهان که با ذخیرهای حدود ۵۱ تریلیون مترمکعب، ستون فقرات انرژی ایران به شمار میرود. روزانه نزدیک به ۶۱۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی از این منطقه استخراج میشود و حدود ۷۳ درصد گاز کشور را تأمین میکند.
این منطقه که روزگاری روستایی آرام در حاشیه خلیج فارس بود، در مدتی کوتاه به یکی از حیاتیترین کانونهای اقتصادی خاورمیانه بدل شد. شتاب توسعه چنان بالا بود که عسلویه در سال ۱۳۹۱ از شهرستان کنگان جدا و به شهرستانی مستقل تبدیل شد اما درست در پشت این تصویر درخشان از برجهای فولادی، مشعلهای همیشه روشن و صدای بیوقفه ماشینآلات، واقعیتی اجتماعی در جریان است که کمتر دیده و شنیده میشود: رواج مواد مخدر.
این گزارش، روایت همین واقعیت است؛ روایت زندگیهایی که در حاشیه آمارهای درخشان، گم شدهاند.
کمپ؛ جغرافیای رهاشده در سایه برجهای ثروت
با تاریک شدن هوا، عسلویه به دو جغرافیا تقسیم میشود. یکسو، محدودههای صنعتی با نور، حفاظت و نظم و سوی دیگر، خیابانهای خاکی و مجموعهای از کانتینرهای فلزی که هزاران کارگر پروژهای را در خود جای دادهاند؛ جایی که همه آن را «کمپ» مینامند.
حسن، کارگری ۴۶ ساله که ۲۲ سال را در این مجموعه گذرانده است، به خبرنگار ایسنا میگوید: کمپ، شهری است بیقاعده و رها شده است؛ جایی که هر اتاق روایت جداگانهای دارد. در بعضی اتاقها بوی تریاک پیچیده، در بعضی دیگر جوانهایی هستند که تازه شروع کردهاند. اینجا آدمها فقط با شغلشان شناخته نمیشوند، با چیزی که مصرف میکنند هم شناخته میشوند.
به گفته مددکاران اجتماعی محلی، در برخی از این کمپهای چند هزارنفری، نرخ مصرف مواد مخدر به بیش از ۵۰ درصد میرسد، عددی غیررسمی اما پرتکرار در روایتهای میدانی. عددی که اگر رسمی میشد، از بحرانی عمیق در قلب صنعت انرژی کشور خبر میداد.
خط تولید یا خط مرگ؟
اما بحران اعتیاد، تنها به خوابگاهها محدود نمیماند. خطرناکترین نقطه، جایی است که مصرف مواد مخدر به محیط کار و خط تولید راه پیدا میکند.
نادر، سرکارگری که سالها در پروژههای مختلف پارس جنوبی کار کرده به ایسنا میگوید: اینجا قانون معکوس است. در یک دنیای عادی، مصرف مواد مساوی اخراج است اما در بعضی تیمهای کاری عسلویه، مصرف تریاک انگار پیششرط تحمل کار شده.
او از صحنههایی میگوید که بارها شاهدشان بوده است؛ کارگر بتنریزی که در گرمای ۵۰ درجه پیش از شروع شیفت مواد مصرف میکند تا بتواند کار کند، یا جوشکاری که در ارتفاع چند ده متری، برای تحمل شرجی هوا، در میان جرقههای جوشکاری مواد میکشد. هر لحظه ممکن است یک اشتباه رخ دهد؛ اشتباهی که در گزارشها فقط بهعنوان «خطای انسانی» ثبت میشود.
یک منبع آگاه در بخش HSE یکی از مجتمعهای پتروشیمی نیز در گفتوگو با ایسنا این روایت را تأیید میکند و میگوید: بررسیهای داخلی نشان میدهد بخش قابل توجهی از حوادث منجر به جراحت شدید، مستقیم یا غیرمستقیم با مصرف مواد مرتبط است. اما این موضوع هرگز وارد گزارشهای رسمی نمیشود؛ چون پذیرش آن، به معنای پذیرش ضعف جدی در نظام نظارت و مسئولیت اجتماعی است.
هشدارهایی که قدیمی شدند، بحرانی که ماند
اولین هشدار رسمی درباره اعتیاد در میان کارگران عسلویه، به سال ۱۳۸۶ بازمیگردد؛ زمانی که محققان دانشگاه علوم پزشکی ایران و مرکز تحقیقات ایدز دانشگاه علوم پزشکی تهران، پژوهشی میدانی با عنوان «وضعیت مصرف مواد، اعتیاد و خدمات مربوطه در کارگران منطقه صنعتی عسلویه» را انجام دادند. این تحقیق، عواملی مانند کار طاقتفرسا، شرایط نامناسب اقلیمی، ساعتهای کاری طولانی، تأخیر در پرداخت حقوق، دوری از خانواده، وفور مواد و بیتوجهی پیمانکاران را از مهمترین دلایل گسترش اعتیاد معرفی کرد.
این پژوهش نشان میداد بسیاری از کارگران، پیش از ورود به منطقه سابقه مصرف داشتهاند و شرایط عسلویه وابستگی آنها را تشدید کرده است. با این حال، پس از گذشت نزدیک به دو دهه، پژوهش جامع و بهروزشدهای که ابعاد فعلی بحران را روشن کند، منتشر نشده است.
تغییر الگوی مصرف؛ زنگ خطر دوم
در سال ۱۳۹۶، مطالعهای از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و ستاد مبارزه با مواد مخدر انجام شد که از تحول نگرانکنندهای خبر داد. بر اساس این مطالعه، شیوع اعتیاد در میان کارگران پارس جنوبی به ۲۳ درصد رسیده بود اما مهمتر از عدد، تغییر الگوی مصرف بود. تریاک جای خود را به مواد صنعتی و روانگردان مانند شیشه، ترامادول و حشیش داده بود.
این بررسی نشان داد اعتیاد دیگر محدود به کارگران ساده نیست و به بدنه اصلی نیروی کار، از نیروهای ماهر تا کارمندان اداری، نفوذ کرده است. بیش از ۷۰ درصد مصرفکنندگان نیز متأهل و سرپرست خانوار بودند.
بازار باز مواد
در عسلویه، دسترسی به مواد مخدر پیچیده یا پنهان نیست. مجید، راننده سرویس کارگران به خبرنگار ایسنا میگوید: مواد از سیگار هم راحتتر پیدا میشود. سهراه اصلی عسلویه، اطراف کمپها و حتی بعضی کانتینرها محل خرید و فروش است.
پیمان، کارگر جوانی که دو سال است در منطقه کار میکند اضافه میکند: شماره میدهند؛ زنگ بزنی میآورند دم کمپ یا حتی سر کار. کسی ترسی ندارد.
معضل فراتر از عسلویه
پیامدهای این بحران، به مرزهای عسلویه محدود نمیشود. سپیده، مددکار اجتماعی میگوید: این مردها برای نانآوری میآیند، اما گرفتار چرخهای میشوند که خانواده را از هم میپاشد.
او از زنانی میگوید که بار معیشت را به تنهایی به دوش میکشند و کودکانی که بازمانده از تحصیلاند.
اکبر، کارگر ۵۰ ساله اخراجشده به ایسنا میگوید: پانزده سال کار کردم. آخرش یک بدن بیمار، یک اعتیاد سنگین و خانوادهای که دیگر جواب تلفنم را نمیدهد.
پاسخ رسمی؛ آموزش و محرمانگی
مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری بوشهر در گفتوگو با ایسنا با اشاره به انجام برخی پژوهشها، اعلام میکند انتشار بخشی از اطلاعات «محرمانه» است و از برگزاری دورههای آموزشی و غربالگری بهعنوان اقدامات انجامشده نام میبرد.
با این حال، پرسشی کلیدی مطرح است: چرا پس از گذشت سالها، هیچ گزارش جامع و بهروزی برای بررسی دقیقتر بحران اعتیاد و وضعیت کارگران عسلویه منتشر نشده است؟ فقدان دادههای شفاف در کنار شواهد میدانی، شکاف میان سیاستگذاری و واقعیتهای اجتماعی را پررنگتر میکند و این سؤال را ایجاد میکند که تا چه اندازه مسئله بهصورت ساختاری و پایدار دیده شده است.
بهای پنهان توسعه
پارس جنوبی، نماد توانمندی صنعتی و انرژی ایران، نشان میدهد که کشور قادر است در مقیاس بزرگ و پیچیده، پروژههای انرژی راهبردی را مدیریت کند و امنیت انرژی ملی را تضمین کند. توسعه این منطقه فرصتهای شغلی و رشد اقتصادی زیادی ایجاد کرده و زیرساختهای صنعتی کشور را تقویت کرده است.
با این حال، تجربه کارگران نشان میدهد که موفقیت فنی و اقتصادی بدون توجه به سلامت، رفاه و حمایت اجتماعی نیروی کار کامل نیست. سرمایهگذاری در شهرکهای مسکونی پایدار، خدمات رفاهی و بهداشت روان میتواند بهرهوری را افزایش دهد، حوادث را کاهش دهد و انگیزه کارگران را تقویت کند.
پارس جنوبی، با تلفیق دستاوردهای صنعتی و توجه به سرمایه انسانی میتواند نمونهای از توسعه پایدار باشد؛ جایی که موفقیت اقتصادی و رفاه انسانی، دو روی یک سکه هستند.
انتهای پیام









