به گزارش ایسنا، هم میهن در گزارشی نوشت: تنها یک دهه قبل، گروه دولت اسلامی عراق و شام یا همان داعش، بخشهای بزرگی از خاک دو کشور عراق و سوریه را تحت کنترل داشت، با اجرای عملیاتهایی مرگبار بسیاری از مردم جهان را وحشتزده میکرد و شبکههای اجتماعی مملو از ویدئوهایی بود که سربازان داعش را در حال گردن زدن و کشتار انسانها نشان میداد.
طی سالهای اخیر، ایالات متحده و بسیاری از کشورهای دیگر مدعی شده بودند که داعش نابود شده و ساختار رهبری و توان عملیاتی آن از بین رفته است اما مستنداتی که نشان میدهد حملات اخیر در استرالیا و سوریه مستقیماً به داعش مرتبط است، ثابت میکند خطر این گروه تروریستی همچنان پابرجاست.
بر اساس بررسیهای مرکز ویلسون، داعش در دوره اوج فعالیت خود بیش از ۴۰ هزار جنگجو از ۱۲۰ کشور مختلف در اختیار داشت اما مبارزه همزمان با دولتهای عراق و سوریه که بهطور جداگانه و گاهی در تضاد با یکدیگر از پشتیبانی کشورهای منطقه و جهان نظیر ایران، روسیه و ائتلاف آمریکایی مبارزه با داعش برخوردار بودند باعث شد داعش روزبهروز ضعیفتر شود و کنترل خود را بر مناطقی که تصرف کرده بود، از دست بدهد.
همزمان، تلاشهای امنیتی و اطلاعاتی باعث شد توان عملیاتی داعش برای انجام عملیاتهای خرابکارانه و تروریستی در جهان بهطور محسوسی کاهش یابد. بهطوریکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، اکتبر سال ۲۰۱۹ در یک سخنرانی پس از اعلام کشته شدن ابوبکر بغدادی، خلیفه داعش مدعی شد: «خلافت داعش برای همیشه و بهطور کامل از بین رفته است.»
با این حال، حمله اخیر به شرکتکنندگان در جشن حنوکا در استرالیا نشان داد داعش همچنان میتواند در انجام عملیاتهای تروریستی موفق و خطرناک باشد. پلیس استرالیا هفته گذشته اعلام کرد که حادثه تیراندازی به شرکتکنندگان در جشن حنوکا یک حادثه «تروریستی» و «الهامگرفتهشده از ایدئولوژی داعش» بود.
به گفته پلیس، پدر و پسر مسلحی که در این تیراندازی نقش داشتند، پیش از این در ماه نوامبر به داوائو، یکی از شهرهای بزرگ فیلیپین که مهرههای داعش حضور گستردهای در آن دارند، سفر کرده بودند.
روز سهشنبه هفته گذشته نیز، ترامپ، در پستی که در شبکه اجتماعی تروثسوشال منتشر کرد، داعش را مسئول حمله به سربازان آمریکایی در شهر پالمیرا در سوریه دانست. در این حمله که حدود دو هفته قبل رخ داده بود، دو سرباز آمریکایی و یک مترجم سوری کشته شدند.
دامنه حملات و عملیاتهای داعش به خاورمیانه یا استرالیا محدود نمیشود. این گروه در دو سال اخیر در عملیاتهایی در روسیه، افغانستان، آسیای مرکزی و حتی داخل آمریکا هم نقش داشت. گسترش حملات داعش در هفتههای اخیر باعث شده تا یک سوال اساسی درباره این گروه در افکار عمومی منطقه و جهان ایجاد شود: «آیا داعش بازگشته است؟»
داعش تضعیف شد اما نابود نه
بدون شک داعش دیگر همان گروه یک دهه پیش که ۲۱۰ هزار کیلومترمربع از خاک عراق و سوریه را در اختیار داشت، نیست. این گروه دیگر منطقه مشخصی را در کنترل خود ندارد و تعداد جنگجویانش هم به حدود ۳ هزار نفر رسیده است.
از نظر گستره فعالیت و عملیاتها نیز، درحالیکه یک دهه پیش حملات جهادی که داعش در آنها نقش ویژهای داشت بهطور قابل توجهی از سایر انواع حملات تروریستی بیشتر بود، اکنون حملاتی که راستگرایان یا چپگرایان افراطی ترتیب میدهند بهطور محسوسی در ایالات متحده و اروپا بیشتر است.
با وجود تمامی ادعاها مبنی بر شکست کامل دولت اسلامی (داعش)، واقعیت میدانی نشان میدهد که این گروه هرگز بهطور کامل ریشهکن نشده است. گواه این واقعیت تلخ، آغاز سال جاری با حملهای خونین در نیواورلئان بود؛ حملهای با خودرو و الهامگرفته از ایدئولوژی داعش که جان ۱۵ تن را گرفت. حوادث بعدی در سوریه و استرالیا نیز گواه دیگری بر این ماجراست.
سال گذشته هم جهان شاهد قدرتنمایی مرگبار شاخه «خراسان» این گروه در روسیه و ایران بود و علاوه بر آن توطئهای پیچیده برای هدف قرار دادن کنسرت تیلور سوئیفت در اتریش کشف و خنثی شد.
اگرچه خطر داعش یک تهدید جهانی است، اما کانون اصلی خشونتها همچنان در کشورهایی متمرکز است که شاخههای این گروه در آنها پایگاه دارند. سوریه یکی از این مناطق است؛ جایی که پس از سقوط دولت اسد و خروج بخش قابلتوجهی از نیروهای آمریکایی، حملات داعش سیری صعودی به خود گرفته است.
با این وجود، ارزیابیهای اطلاعاتی حاکی از آن است که سریعترین و نگرانکنندهترین رشد این گروه در قاره آفریقا در حال وقوع است. شاخههای اصلی داعش اکنون در منطقه «ساحل» (غرب آفریقا)، جمهوری دموکراتیک کنگو و سومالی فعالانه در حال گسترش قلمرو نفوذ خود هستند.
اطلاعات اندکی هم درباره رهبر یا «خلیفه» خودخوانده کنونی داعش، «ابوحفص الهاشمی القرشی» که در سال ۲۰۲۳ قدرت را به دست گرفت، وجود دارد. برخی گزارشها حاکی از آن است که او در سومالی مستقر است. اگرچه داعش دیگر دارای قلمرو فیزیکی پیوسته یا «دولتی» به معنای سابق نیست، اما کارشناسان هشدار میدهند که سطح بالایی از تمرکز، فرماندهی و هماهنگی میان شاخههای پراکنده آن در آفریقا، آسیا و خاورمیانه برقرار است.
آرون زلین، پژوهشگر ارشد در انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، در گفتوگو با انپیآر تأکید میکند که تشکیلات داعش هرگز واقعاً از میان نرفته است. به گفته او، پس از فروپاشی خلافت فیزیکی، آنچه تغییر کرده «پراکندگی رهبری» است، نه ماهیت گروه. زلین معتقد است: «داعش هرگز تسلیم نمیشود. تا زمانی که آنها اراده جنگیدن داشته باشند، از هر ابزار ضروری برای تحقق اهداف خود استفاده خواهند کرد.»
سال گذشته، پنتاگون برآورد کرد که هستهای متشکل از ۲۵۰۰ جنگجوی داعش همچنان در پهنهی سوریه و عراق حضور دارند. همین ماه گذشته نیز، فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) اعلام کرد که در عملیاتی مشترک با دولت سوریه، ۱۵ مخفیگاه و انبار تسلیحاتی این گروه را شناسایی و منهدم کرده است. ارزیابی سنتکام این است که اگرچه «تهدید متعارف» و کلاسیک این گروه تروریستی از زمان شکست سرزمینی در سال ۲۰۱۹ تضعیف شده و جنگجویانش پراکنده شدهاند، اما شبکه عملیاتی آن همچنان فعال است.
سرویس تحقیقات کنگره آمریکا، ایدئولوژی دولت اسلامی را بهعنوان «نسخهای منحصربهفرد و رادیکال از سلفیگری جهادی خشونتآمیز» تعریف میکند. هسته مرکزی این تفکر، آمادگی برای توسل به خشونت مسلحانه جهت استقرار چیزی است که آنها «جامعه اسلامی ایدهآل» میپندارند.
در کنار جبهه نظامی، جبهه رسانهای نیز همچنان فعال است. به نوشته دانیل بایمن، مدیر «برنامه جنگهای نامنظم» در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، انتشار «حجم انبوهی از پروپاگاندا» از طریق شبکههای اجتماعی، همواره موتور محرک استراتژی جذب نیروی داعش بوده است؛ رویکردی که حتی پس از سقوط خلافت فیزیکی نیز تغییری نکرده و با قدرت ادامه دارد.
رشد گرگهای تنها در فضای آنلاین
امروزه بخش عمدهای از ماشین جذب نیروی داعش به فضای مجازی منتقل شده است. داعش با استفاده از منابع مالی و ایجاد انگیزه ایدئولوژیک جوانان آسیبپذیر را جذب کرده و از آنها میخواهد عملیاتهایی را علیه اهداف تعریفشده این گروه ترتیب دهند.
بر اساس آمار، بسیاری از توطئههای خنثیشده اخیر داعش در اروپا توسط «گرگهای تنها» که اغلب نوجوان هستند و در فضای آنلاین رادیکالیزه شدهاند، طراحی شده بود. گرگ تنها به فردی اطلاق میشود که بدون ارتباط عملیاتی، فرماندهی یا حمایت مادی از سوی یک سازمان یا گروه مستقر، اقدام به طراحی و اجرای اعمال خشونتآمیز (معمولاً تروریستی) میکند، اما انگیزه او ناشی از همسویی ایدئولوژیک قوی با آن گروه یا جنبش خاص است.
همانطور که «وسیم نصر»، تحلیلگر برجسته تروریسم، در گفتوگو با وبسایت آمریکایی وکس اشاره میکند، این مهاجمان بالقوه اکنون دستورالعملها و پشتیبانی لجستیکی را از «مربیان سایبری» دریافت میکنند. این روش جدید، نیاز به سفر پرخطر به مناطق جنگی برای آموزش را از بین برده و هزینههای عملیاتی تروریسم را بهشدت کاهش داده است.
سیانان در گزارشی پیرامون این موضوع مینویسد: «داعش و القاعده سالهاست که تاکتیک خود را تغییر داده و از هوادارانشان میخواهند منتظر دستور مستقیم نمانند و دست به حملات خودجوش بزنند. الگوی این روش، عاملان بمبگذاری ماراتن بوستون در سال ۲۰۱۳ بودند که ادوات انفجاری خود را دقیقاً بر اساس دستورالعملی که در یکی از نشریات آنلاین القاعده منتشر شده بود، ساختند.
به گفته ریتا کاتز، مدیر اجرایی گروه اطلاعاتی سایت که فعالیت گروههای تروریستی را رصد میکند، وقایع خاورمیانه در سالهای اخیر نیز مانند جرقهای در انبار باروت عمل کرده و افرادی را که پیشتر دچار افراطگرایی شده بودند، به سوی خشونت عملی سوق داده است.
به عنوان نمونه، در یک عملیات در اروپا مهاجم یک نوجوان ۱۵ساله تونسیتبار و شهروند سوئیس بود که در ویدئویی با داعش بیعت کرد و اقدام خود را «پاسخ به فراخوان دولت اسلامی برای هدف قرار دادن یهودیان و مسیحیان» نامید.
در ژانویه ۲۰۲۴، ابوحذیفه الانصاری، سخنگوی داعش، در پیامی صوتی از هوادارانش خواست تا «اهداف خود یعنی یهودیان، مسیحیان و متحدانشان را در خیابانها و کوچهپسکوچههای آمریکا و اروپا شکار کنند.»
به نوشته سیانان، دستورالعمل عملیاتی داعش همچون سالهای گذشته بر یک اصل استوار است: «اینکه اهداف آسان را بر اهداف سخت و نظامی مقدم بدانید. این گروه پیروانش را ترغیب میکند که به جای مراکز نظامی، به اهداف غیرنظامی و مذهبی (مانند کنیسهها و کلیساها) حمله کنند تا بیشترین رعب و وحشت را ایجاد نمایند.
۱۰ سال پیش، دیوید ارواین، رئیس وقت سازمان اطلاعات استرالیا، گفته بود که کابوس همیشگی او همان بهاصطلاح گرگ تنهایی است که اغلب از طریق اینترنت افراطی شده و توانسته است دور از رادار اطلاعاتی پنهان بماند. امروز، با گذشت یک دهه و تغییرات ژئوپلیتیک گسترده، به نظر میرسد که در ماهیت این تهدید نامرئی، تغییر چندانی رخ نداده است.»
منابع مالی داعش
بقای داعش به عنوان یک سازمان جهانی، بدون شریانهای مالی پایدار ناممکن است. در سال ۲۰۲۵، این گروه با درک واقعیتهای نوین تکنولوژیک، معماری مالی پیچیدهای را طراحی کرده است که آمیزهای از روشهای سنتی و ابزارهای مدرن دیجیتال است.
اگرچه در گذشته «بیتکوین» ابزار محبوب تبادلات مالی تروریستی بود، اما افزایش فشارهای نظارتی جهانی و شفافیت ذاتی بلاکچین (که امکان رهگیری تراکنشها را برای نهادهای امنیتی فراهم میکند)، استراتژیستهای مالی داعش را به سمت گزینههای «رادارگریز» و امنتر سوق داده است.
شواهد اطلاعاتی در سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که داعش بهویژه شاخه خراسان و شبکههای رو به رشد آن در آفریقا بهطور سیستماتیک به استفاده از رمزارز حریمخصوصیمحور «مونرو» (Monero) روی آوردهاند.
چرخش به آفریقا
درحالیکه داعش همچنان به عملیاتهای پراکنده در همه دنیا ادامه خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا نفوذ خود را در سوریه احیا کند، تمرکز اصلی این گروه در حال حاضر روی آفریقاست.
بیش از دوسوم فعالیتهای جهانی داعش اکنون در قاره آفریقا ثبت میشود. این صرفاً یک تغییر تاکتیکی نیست، بلکه داعش با بهرهگیری هوشمندانه از خلأهای ساختاری اقتصادی و امنیتی در آفریقا، از یک گروه شورشی به سمت استراتژی تثبیت قدرت و حکمرانی حرکت کرده است.
بر اساس گزارش ACLED، داعش درحالیکه از شاخ آفریقا به عنوان یک گروه فرماندهی و لجستیکی برای عملیاتهای جهانی بهره میبرد، به دنبال تأسیس دولت-شهرهای پایدار در حوزه دریاچه چاد و ساحل است.
چرخش دولت اسلامی به سمت آفریقا یک تصادف تاریخی نیست. مبانی این چرخش بر چهار ستون اصلی استوار است: خلأ حاکمیتی ناشی از عقبنشینی قدرتهای بینالمللی، بهرهبرداری از نارضایتیهای اجتماعی-اقتصادی محلی، بازسازی دیوانسالاری شبکه جهانی داعش، و سرمایهگذاری بر تنشهای منطقهای.
اصلیترین کاتالیزور گسترش داعش در آفریقا، فروپاشی معماری امنیتی بینالمللی بوده است که پیشتر وظیفه مهار گروههای جهادی در ساحل و غرب آفریقا را بر عهده داشت. از سال ۲۰۲۰، ظهور یک «کمربند کودتا» در سراسر منطقه منجر به قطع توافقنامههای دفاعی با قدرتهای غربی، بهویژه فرانسه و ایالات متحده شده است.
تا سال ۲۰۲۵، فرانسه پس از خروجهای قبلی از مالی، بورکینافاسو و نیجر، در حال تکمیل خروج نیروهای خود از چاد، سنگال و ساحل عاج است. این عقبنشینیها، خلأ امنیتی عظیمی را ایجاد کرده که حکومتهای نظامی محلی، بهرغم لفاظیهای ضدغربی، در پر کردن آن ناتوان بودهاند.
افزون بر چالشهای موجود، فروپاشی سازوکارهای همکاری منطقهای، بهویژه چندپاره شدن «نیروی ضربت مشترک چندملیتی» (MNJTF) در حوزه دریاچه چاد، بحران امنیتی را تشدید کرده است. خروج نیجر از این ائتلاف در مارس ۲۰۲۵ و تهدیدهای چاد مبنی بر اقدامی مشابه، عملاً هماهنگی نظامی فرامرزی را فلج ساخته و به «ولایت غرب آفریقای داعش» (ISWAP) این فرصت را داده است تا با مصونیت کامل از مرزهای نفوذپذیر منطقه بهرهبرداری کند.
در این خلأ امنیتی، فدراسیون روسیه نیروهای شبهنظامی خود را که پیشتر با نام «گروه واگنر» شناخته میشدند و اکنون تحت عنوان «سپاه آفریقا» فعالیت میکنند وارد میدان کرده است. با این حال، تحلیلها نشان میدهد که این جابهجایی نیرو، پیامدهای ویرانگری برای ثبات منطقه داشته است. «سپاه آفریقا» امنیت رژیمهای حاکم و تضمین استخراج منابع را بر عملیاتهای ضدشورش مردممحور اولویت داده است. در مالی، همکاری «نیروهای مسلح مالی» (FAMa) با مزدوران روسی منجر به خشونتهای افسارگسیخته علیه غیرنظامیان شده؛ وضعیتی که داعش با مهارت از آن برای سربازگیری بهره جسته است.
تاکتیکهای خشن و سرکوبگرانه سپاه آفریقا، جوامع بهحاشیهراندهشده، بهویژه قوم «فولانی» را وادار کرده است تا برای حفاظت از خود به آغوش «ولایت ساحل داعش» (ISSP) پناه ببرند. شکست راهبردی مداخله روسیه در جولای ۲۰۲۴ زمانی که کاروانی از مزدوران روسی و سربازان مالیایی در کمین شورشیان طوارق و جهادیها در منطقه «تینزاواتن» تارومار شد اسطوره کارآمدی نظامی مسکو را در هم شکست و اعتمادبهنفس گروههای تروریستی را دوچندان کرد.
به نوشته ACLED، علاوه بر مسئله خلأ امنیتی، راهبرد داعش در آفریقا عمیقاً در بهرهبرداری از نارضایتیهای محلی ریشه دارد که سپس در چارچوب ایدئولوژی فراملی سلفی-جهادی بازتعریف میشود. چشمانداز جمعیتشناختی قاره، که با «انباشت جمعیت جوان» و رکود اقتصادی متمایز میشود، بستری عظیم برای جذب نیرو فراهم کرده است. برآورد میشود تا سال ۲۰۴۰، عواملی نظیر تغییرات اقلیمی، بیابانزایی و سیلابها منجر به جابهجایی ۳۲ میلیون مهاجر داخلی شده و رقابت بر سر منابع میان دامداران و کشاورزان را تشدید کند.
شاخههای داعش با مهارت تمام در دل این منازعات بر سر منابع نفوذ کردهاند. در منطقه ساحل، شاخه ISSP از نارضایتیهای جوامع دامدار که خود را قربانی تبعیض دولتهای مرکزی و تهدید شبهنظامیان وابسته به کشاورزان یکجانشین میبینند، بهرهبرداری میکند. در جمهوری دموکراتیک کنگو نیز، «نیروهای دموکراتیک متفقین» (ADF) که تحت لوای «ولایت آفریقای مرکزی داعش» (ISCAP) فعالیت میکنند، از تنشهای قومی و فقدان خدمات دولتی برای تثبیت جایگاه خود سود میبرند.
برخلاف پدیده «جنگجویان خارجی» که شاخصه اصلی جنگ داخلی سوریه بود، چرخش داعش به سوی آفریقا بهشدت بر جذب نیروهای بومی متکی است؛ نیروهایی که انگیزه اصلی آنها نه صرفاً ایدئولوژی، بلکه «فشار اقتصادی» و تلاش برای بقاست. در حوزه دریاچه چاد، شاخه ISWAP نوعی «قرارداد اجتماعی تحریفشده» ارائه میدهد: در ازای پرداخت مالیات (زکات)، این گروه سطحی از نظم و امنیت را تأمین میکند که دولت نیجریه از ارائه آن ناتوان است.
این تئوری «کنترل رقابتی» به داعش امکان میدهد تا نه صرفاً بهعنوان یک گروه تروریستی، بلکه در قامت یک بازیگر حاکمیتی شبهدولت عمل کند و وابستگیهایی ایجاد نماید که گسستن آنها دشوارتر از پایان دادن به یک اشغال نظامی است.
یک رکن حیاتی و غالباً مغفول در این چرخش استراتژیک، بازسازی ساختار داخلی داعش است. پس از ازدستدادن قلمرو در شام، داعش به مدل «مرکز و اقمار» (Hub-and-Spoke) تحت مدیریت «اداره کل ولایات» گذار کرد. این نهاد اداری تضمین میکند که شاخههای دورافتاده آفریقایی صرفاً نمایندگیهای نامرتبط نیستند، بلکه اجزای لاینفک یک ساختار فرماندهی جهانی محسوب میشوند.
«اداره کل ولایات» از طریق دفاتر منطقهای موسوم به «مکتب» عمل میکند که وظیفه هماهنگی امور مالی، لجستیکی و راهبردی را بر عهده دارند. در آفریقا، دو دفتر کلیدی ظهور کردهاند:
۱. مکتب الفرقان: مستقر در حوزه دریاچه چاد؛ این دفتر بر فعالیتهای ISWAP و ISSP نظارت داشته و عملیاتها را در نیجریه، نیجر، مالی، بورکینافاسو و چاد هماهنگ میکند.
۲. مکتب الکرار: مستقر در پانتلند سومالی؛ این دفتر مدیریت داعش در سومالی (IS-Somalia)، شاخه کنگو (ISCAP) و داعش موزامبیک (ISM) را بر عهده دارد. نکته کلیدی این است که دفتر الکرار بهعنوان موتور محرک مالی شبکه جهانی عمل میکند.
این ساختار تشکیلاتی، امکان انتقال دانش تاکتیکی و منابع را میسر میسازد. تابآوری داعش در آفریقا با تکیه بر یک معماری سازمانی پیچیده تقویت میشود که تعادلی ظریف میان خودمختاری منطقهای و نظارت راهبردی متمرکز برقرار کرده است. درحالیکه «اداره کل ولایات» نقش حلقه اتصال را ایفا میکند، دفاتر منطقهای کارکردهای تخصصی مالی و عملیاتی را بر عهده گرفتهاند.
انتهای پیام









