عمر «استوری»های شب یلدا را زیاد کنیم

بیایید قصه‌های این شب را در چند عکس دسته‌جمعیِ پر از خنده که قرار است در آلبوم خانوادگی‌مان برود خلاصه کنیم و اگر هم قرار است استوری‌ای به اشتراک بگذاریم تمام شب یلدا را شبِ استوری نکنیم.

این خبر حاوی محتوای صوتی یا تصویری است. برای جزییات بیشتر به منبع خبر مراجعه کنید
خلاصه خبر
گروه زندگی: انگار بندناف آدمیزاد را با قصه بریده‌اند! حتی قرن‌ها پیش، وقتی فقط خودش در عظمت دنیا می‌پلکید و هنوز تعداد گونه آدمی به میلیون‌ها نرسیده بود تا ترافیک و برج‌سازی را به جان دشت‌ها و صحراها و کوهستان‌ها و دریاها و جنگل‌ها بیندازد، قصه‌هایش را روی دیوار غارها تعریف می‌کرد تا اگر گذر آدمی دیگر به این مسیر افتاد، بداند که یک روز، کسی، اینجا، شکاری درشت کرده، و قصه این شکار را این‌طور برایش تعریف کند.

تشویقی از جنس قلب قرمز کوچک

سال‌ها گذشت. و قصه‌ها قالب‌های مختلفی پیدا کردند. از نقاشی روی دیوار غارها به حرف زدن و نوشتن و فیلم ساختن و موسیقی زدن از قصه‌هایمان رسیدیم. و قصه‌ها، با تمام وجودشان، و در چندبعدی‌ترین حالت ممکنشان، تماشایی‌تر شدند. تا اینکه همین حوالی، سروکله گوشی‌های همراه در زندگی آدم پیدا شد؛ ماسماسکی که می‌توانست در کمتر از صدم ثانیه از قصه‌های همان لحظه‌ آدم، عکس و فیلم بگیرد، روی آن‌ها صدا و موسیقی و متن بگذارد و در فضای ابری لایتناهی، با میلیون‌ها آدم دیگر به اشتراکش بگذارد و برای «استوری»‌هایش تشویقی از جنس یک قلب قرمز کوچک بگیرد.

لطفا من را ببینید

اما آدمیزاد طمعکار دیگر فقط به نشان دادن اتفاقات مهم زندگی‌اش قانع نشد؛ او هر روز از لحظه‌ای که چشم‌هایش را باز می‌کرد و می‌دید عمرش هنوز به دنیاست شروع می‌کرد به قصه گرفتن و قصه به اشتراک گذاشتن. «آب خوردن با یک لیوان شیک» «ناهار خوردن در یک رستوران گران» «هدیه گرفتن از عشق» «خرید کردن» «بستنی خوردن» «سفر رفتن» «دعوا کردن» «ازدواج و طلاق» و این قصه گذاشتن‌ها تا جایی جلو رفت که حتی به اتاق‌ خصوصی خانه آدمیزاد رسید و زیر پتویش هم رفت!

قضیه این قصه‌ها چیست؟

آدم ذوق داشت و گوشی از دستش نمی‌افتاد، چون فکر می‌کرد با منتشر کردن قصه‌هایش خوشحال‌تر هم می‌شود اما هر روز غمگین‌تر می‌شد و در تلاشی که جانش را به تحقیر می‌کشاند سعی می‌کرد که از قصه بقیه جا نمانَد.از در و دیوار آویزان می‌شد. آسمان را به ریسمان می‌بافت. و ته جیبش را می‌تکاند تا قصه برای گفتن داشته باشد. آن‌قدر که کم‌کم احساس کرد مریض شده و روح سفید و تمیزش آسیب دیده. دانشمندان هم که دیدند کارد به استخوان رسیده، دلشان برای گونه آدم سوخت و دست به کار شدند تا ببینند قضیه این قصه‌ها چیست؟خب جواب، جالب بود؛ چون تحقیقاتشان نشان داد که استفاده بیش‌ازحد از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند رضایت از زندگی را کاهش دهد! پژوهشگران دانشگاه علوم اجتماعی بریتانیا و همچنین مجله روانشناسی بی‌ام‌سی هم گزارش دادند که ثبت مداوم لحظه‌های زندگی و نمایش آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند باعث کاهش حس رضایت و تجربه واقعی شادی شود. به عبارت خودمانی‌تر، وقتی هر لحظه از زندگی را برای دیگران قاب می‌کنیم، هر روز، کمی از زندگی واقعی و خصوصی خودمان را از دست می‌دهیم.

بگذاریم شب قصه‌های واقعی باشد

و حالا شب یلدا رسیده و آدم قصه برای گفتن دارد! شبی که بوی انار و آجیل می‌دهد، صدای خنده و صحبت در گوشه‌وکنار خانه می‌پیچد، سفره‌ها پر از رنگ و طعم است و دست‌ها پر از شوق. اما اگر قرار باشد آدم از اول تا آخر شب، هر لحظه‌اش را استوری کند و دنبال قصه‌ای برای نمایش دادن باشد، ممکن است خنده‌ها و نگاه‌ها واقعی باقی نمانند و شادی جمعی به قاب‌های کوچک یک صفحه چند اینچی دیجیتال محدود شوند.به نظرتان بهتر نیست بگذاریم شب یلدا، شب قصه باشد، همان‌طور که ذات و فطرت آدم می‌طلبد اما نه قصه‌هایی برای آدم‌های شناس و حتی ناشناس؛ بیایید قصه‌های این شب را در چند عکس دسته‌جمعیِ پر از خنده که قرار است در آلبوم خانوادگی‌مان برود خلاصه کنیم و اگر هم قرار است استوری‌ای به اشتراک بگذاریم تمام شب یلدا را شبِ استوری نکنیم. و از این یک دقیقه بیشتر شب، شب جمع شدن، شب خنده‌های دسته‌جمعی، شب نگاه کردن به همدیگر بدون آن که هر لحظه‌اش در قاب استوری بماند بسازیم.

ای آدم! قصه بگو

پس ای آدم، قصه بگو، مثل تمام اجدادت؛ از نخستین‌شان تا آخرین آن‌ها؛ از تمام آنچه که باید گفته شود و می‌دانی کسی با دیدن یا شنیدنش چیزی از زندگی تو دریافت خواهد کرد برای آدم‌تر زیستنش. اما زیاده‌روی نکن؛ که آنچه انسان هزاران سال بر دیوارهای غار ثبت می‌کرد، امروز هنوز در دل شب واقعی و زندگی‌ آدم‌هاست که شکل می‌گیرد، نه در صفحه‌ای که در چند ثانیه محو می‌شود و رد آن، تنها مثل یک حباب سر به هوا، بر کَف موج‌های در رفت‌وآمدِ صفحه‌ای دیجیتال باقی می‌ماند.#قصه#شب_یلدا #استوری#فضای_مجازی
15:29 - 30 آذر 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ