ارمغان زمان فشمی - ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات|گاهی از من به عنوان کسی که در رشته فیزیک درس خوانده است، میپرسند تو که اهل شعر و شاعری هستی، چرا این رشته را انتخاب کردی؟ فیزیک چه ربطی به ادبیات دارد؟
در این سالها پاسخهای گوناگونی برای این پرسش پیدا کردهام. درنهایت به این نتیجه رسیدهام اصلا عجیب نیست کسی که در دبیرستان و دانشگاه، با معادلات ریاضی و فیزیک سروکار داشته و دائم به دنبال این بوده که دوطرف معادلات مساوی دربیایند، بتواند از تساوی وزن دو مصرع هم یک بیت بسازد.
شاید اصولا همه علوم برای ایجاد نوعی تساوی در دنیا به وجود آمده باشند. ریاضی میخواهد این تساوی را در معادلات برقرار کند، حقوق میخواهد این تساوی را در میان انسانها برقرار سازد، روانشناسی قرار است تعادل میان روح و جسم را حفظ کند و ادبیات میخواهد این تساوی را در وزن یک شعر به وجود بیاورد.
برای همین دعوا بر سر این که کدام علم مهمتر است و کدام حوزه علمیتر، راه به جایی نخواهد برد. هر دانشی که به حل مسایل و پیشبرد جوامع به سوی عدالت و تساوی حرکت کند، شایسته احترام است و باید آموزش داده شود. بحث نباید بر سر «انسانی» یا «پایه» بودن علوم باشد، همین که گفتمانی، «علم» به حساب بیاید و تلاش داشته باشد رنجی از رنجهای انسانها را کم کند، برای تکریم آن کافی است.
چهبسا علوم انسانی و پایه در کنار هم به مثابه دو بال، بتوانند پرواز در افقهای پیشرفت و تعالی را آسانتر و سریعتر میسر سازند.








