موسیقی در حاشیه ممنوعیت آسان، تربیت دشوار

هر بار که موضوع موسیقی در مدارس به صدر اخبار می‌آید، به‌جای گفت‌وگویی مبتنی بر تربیت و علم، شاهد واکنش‌هایی هستیم که بیشتر از جنس احتیاط، حذف و انکار است. گویی با حذف موسیقی، مسئله تربیت حل می‌شود.

خلاصه خبر

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

هر بار که موضوع موسیقی در مدارس به صدر اخبار می‌آید، به‌جای گفت‌وگویی مبتنی بر تربیت و علم، شاهد واکنش‌هایی هستیم که بیشتر از جنس احتیاط، حذف و انکار است. گویی با حذف موسیقی، مسئله تربیت حل می‌شود. این در حالی است که پرسش اساسی‌تر همچنان مغفول مانده است: مدرسه در مواجهه با موسیقی باید حذف‌کننده باشد یا هدایت‌گر؟

‌در ادبیات روان‌شناسی رشد، موسیقی یک عنصر حاشیه‌ای یا تزئینی تلقی نمی‌شود. مطالعات متعدد نشان داده‌اند که آموزش فعال موسیقی-نه صرفا پخش منفعلانه-می‌تواند به بهبود کارکردهای شناختی مانند حافظه، تمرکز و مهارت‌های اجرایی کمک کند. کودکانی که در فعالیت‌های موسیقایی ساختارمند مشارکت دارند، معمولا توانایی بیشتری در یادگیری، کار گروهی و تنظیم هیجان از خود نشان می‌دهند.

از منظر تربیتی، موسیقی تنها ابزار سرگرمی نیست؛ بلکه زبان غیرمستقیم تربیت است. در سنین کودکی و نوجوانی، بسیاری از مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و هویتی نه از مسیر آموزش مستقیم، بلکه از طریق تجربه‌های عاطفی و جمعی منتقل می‌شوند. موسیقی، به‌ویژه در قالب‌هایی مانند سرود، یکی از مؤثرترین بسترهای این انتقال است؛ بستری که هم احساس تعلق ایجاد می‌کند و هم امکان هدایت محتوایی دارد.

با این حال، سیاست رسمی در قبال موسیقی در مدارس، اغلب دچار دوگانگی است. از یک سو بر «مفید بودن هنر» تأکید می‌شود و از سوی دیگر، با نخستین حاشیه، ساده‌ترین گزینه یعنی حذف در دستور کار قرار می‌گیرد. این رویکرد نه مبتنی بر پژوهش است و نه بر تجربه عملی. نتیجه آن، مدرسه‌ای محتاط، معلمی بلاتکلیف و فضای تربیتی تهی از ابزارهای مؤثر تنظیم هیجان است.

واقعیت این است که نوجوان امروز، چه مدرسه بخواهد چه نخواهد، مصرف‌کننده موسیقی است. حذف موسیقی از مدرسه، به معنای حذف موسیقی از زندگی نوجوان نیست؛ بلکه به معنای واگذاری کامل این حوزه به فضای غیررسمی، بدون نظارت، بدون آموزش و بدون گفت‌وگوی انتقادی است. مدرسه‌ای که از موسیقی عقب‌نشینی می‌کند، در عمل نقش تربیتی خود را تضعیف می‌کند.

نگرانی نسبت به رواج برخی آثار بی‌محتوا یا دارای مضامین منفی-از جمله ابتذال کلامی، خشونت نمادین یا ترویج ناامیدی- نگرانی قابل انکاری نیست. اما پاسخ به این نگرانی، حذف کلی موسیقی نیست؛ بلکه تمایزگذاری، انتخاب آگاهانه و مدیریت تربیتی محتواست. تفاوتی بنیادین وجود دارد میان موسیقی رهاشده در فضای مجازی و موسیقی هدایت‌شده در مدرسه.

تجربه‌های اجرایی نیز این نکته را تأیید می‌کنند. نگارنده، به‌عنوان فردی با سابقه مدیریت فرهنگی و هنری در آموزش و پرورش، از جمله در دوره فعالیت در زیرمجموعه وزیر محترم فعلی آموزش و پرورش، شاهد بوده است که در دوره معاونت پرورشی و فرهنگی وزیر فعلی، با وجود محدودیت‌های جدی مانند پاندمی کرونا، فعالیت‌های هنری به‌ویژه در حوزه هنرهای آوایی و سرود، رشدی معنادار و قابل توجه داشت. این تجربه نشان می‌دهد که حتی در شرایط سخت نیز می‌توان هنر را در خدمت تربیت به کار گرفت، نه در تقابل با آن.

از این منظر، جمله «در مدرسه آهنگ نداریم» را می‌توان واکنشی به نگرانی‌های محتوایی دانست، نه نفی مطلق موسیقی. اما خطر آنجاست که این واکنش، به سیاست دائمی تبدیل شود. جایی که حذف، جایگزین تصمیم‌گیری تربیتی می‌شود.

پرسش نهایی این است: آیا نظام آموزشی حاضر است مسئولیت دشوار مدیریت فرهنگی را بپذیرد یا ترجیح می‌دهد با ممنوعیت، از پیچیدگی مسئله عبور کند؟ تجربه و علم هر دو یک پاسخ مشترک دارند: ممنوعیت آسان است، اما تربیت، هرگز.

* مسئول پیشین برنامه‌ریزی فعالیت‌های فرهنگی و هنری در آموزش و پرورش

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ