مجله مهر - خبرگزاری مهر: اوایل قرن نوزدهم است و هنگکنگ، بندری پررفتوآمد در جنوب چین، روزبهروز شلوغتر میشد. اروپا قرنهاست که تلاش میکند راههای تجارت با چین را حفظ کند؛ راههایی که برای بریتانیاییها به نحوی ویژهای ارزشمند است، چرا که بازار بریتانیا تشنه چای، ابریشم و پرسلان (همان ظروفهای سفید و خوش نقش آبی رنگ) چینی است.
اما مشکل از جایی شروع میشود که این علاقه یکطرفه است. چین تقریباً هیچ نیازی به کالاهای اروپایی ندارد و در تجارت، تنها «فروشنده» است. در نتیجه، جریان مبادله نامتوازن میشود: بریتانیا طلا، نقره و فلزات ارزشمند میدهد و در مقابل، کالاهای شرقی دریافت میکند. این تراز تجاری برای لندن دردسرساز است؛ ذخایر نقره کاهش یافته و هزینهها بالا رفتهاند. بریتانیا که بهدنبال راهی برای برقراری تعادل است، رو به کالایی میآورد که قرار است تمام معادلات را تغییر دهد: تریاک.
کمپانی هند شرقی با مهارت تمام بازاریابی میکند، محمولههای تریاک هندوستان را روانه چین میکند و آرامآرام جامعهای وسیع را گرفتار اعتیادی میکند که پیامدی جز فاجعه نداشته باشد. حالا چین با مسئلهای روبهروست که هر روز گستردهتر میشود. تجارت تریاک در سراسر کشور بالا گرفته و با اینکه مصرف آن غیرقانونی است، شمار زیادی از مردم به استفاده از آن روی آوردهاند. در بازارها و بندرها صحبت از همین کالایی است که به یکی از معدود محصولات وارداتی غرب تبدیل شده و آرامآرام جامعه را تحت فشار گذاشته است.
در سال ۱۸۳۹، دولت چین یکی از مقامات باتجربه خود، لین زشو، را مأمور میکند تا بر فعالیت تاجران غربی نظارت کند و آنها را وادار سازد قوانین مربوط به تریاک را رعایت کنند. او با همان روشی که پیشتر برای مقابله با مزاحمتهای خارجیها به کار برده بود، وارد عمل میشود؛ ترکیبی از اعمال زور و ترغیب اخلاقی را اجرا کرد و طولی نکشید که بازداشتها آغاز شد، محمولهها توقیف گشت و تلاش شد جلوی گسترش تجارت تریاک گرفته شود. پس از این شدت عمل لین زشو، او نامهای رسمی برای ملکه ویکتوریا بریتانیا میفرستد؛ نامهای که در آن از ملکه میخواهد شخصاً مسئولیت ریشهکنی تریاک را به عهده بگیرد. متن نامه چنین است: «بوی تعفنبرانگیزی که از اطراف کشتزارها به آسمان برمیخیزد فلک را آزرده میسازد، یقیناً شما، ملکه بریتانیا، میتوانید این محصول را در همه این نواحی ریشهکن کرده و بهجای خشخاش، دستور کاشت غلات پنجگانه را بدهید.»
لین زشو در ادامه با تعیین مهلتی مشخص، بریتانیا را تهدید میکند که اگر دولت آن کشور به خواستهاش درباره تریاک تمکین نکند، چین صادرات خود به بریتانیا را قطع خواهد کرد. با تمام این تفاسیر، گفته میشود این نامه هیچگاه به دست ملکه نرسید و اگر هم رسید، توجهی به آن نشد.
در همان زمان، افکار عمومی بریتانیا روند دیگری را طی کردند و بسیاری از مردم و مقامات آن کشور اقدامات لین زشو را بیحرمتی به شهروندان بریتانیایی دانستند و در پاسخ، نامهای رسمی به پکن ارسال میکنند که در آن دو مطالبه مطرح شده است: نخست، جبران خساراتی که به اتباع تجار بریتانیایی وارد شده و دوم، انتقال قدرت یک یا چند جزیره در نزدیکی سواحل چین به بریتانیا تا شهروندان آن کشور بتوانند از جزایر مذکور به عنوان انبار کالاهای تجاری استفاده کنند.
این درخواستها از نگاه چینیها قابل پذیرش نبود اما موضوع برای بریتانیا بهاندازهای فوری است که پالمرستون، نخست وزیر قدرتمند وقت، دستور میدهد ناوگان سلطنتی بیدرنگ بنادر استراتژیک چین را محاصره کند. کشتیها مأمور میشوند هر کشتی چینی را که بر مسیرشان قرار بگیرد توقیف کنند و بخشهایی از خاک چین را تا زمان جلب رضایت لندن تحت کنترل درآورند.
اما این فقط آغاز ماجرا بود. در حالی که دود تریاک هنوز از سواحل جنوبی چین بالا میرفت، ناوهای جنگی بریتانیا آرامآرام به دل آبهای شرق نزدیک میشدند.. هیچکس در پکن تصور نمیکرد اختلافی که از یک «محصول ممنوعه» شروع شد، بهزودی دروازههای یکی از کهنترین تمدنهای دنیا را بلرزاند.
در کمترین زمان، تصمیمهایی در لندن گرفته شد که سرنوشت آسیا را تغییر داد و در چین، مقاماتی که تا دیروز تجارت را مسئلهای قابل کنترل میدانستند، با واقعیتی روبهرو شدند که هیچ راه پس و پیشی برایشان نگذاشت. اینجا همان زمانی است که تاریخ چین مسیرش عوض میشود، اما چطور؟ آیا امپراتور میتواند در برابر امواج توپخانهای بریتانیا مقاومت کند؟ آیا لین زشو سرنوشت پیروز مبارزهاش را میبیند، یا قدرتهای جهانی آینده کشورش را رقم خواهند زد؟ پاسخ این پرسشها و ورود جهان به نخستین جنگ تریاک را در سلسله گزارشهای راز شرق خواهید خواند؛ جایی که روایت، به جنگی ختم میشود که چین وارد قرنی میشود که در تاریخ بسیار مهم و تأثیرگذار است.








