گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد-نیلوفر ادیب نیا؛ بر اساس گزارشی از نیویورک‌تایمز، ویژگی بنیادین جهان‌بینی این نسل، ناامنی اقتصادی است. حتی کسانی که مسیر دشوار تحصیل و تخصص را پیموده‌اند، اغلب در یافتن شغلی پایدار با درآمدی شایسته ناکام می‌مانند. بسیاری از آن‌ها با این باور پا به دنیای بزرگسالی گذاشتند که حرفه‌هایی نظیر معلمی یا مددکاری، حاشیه امنی برای زندگی‌شان فراهم می‌کند؛ اما دیری نپایید که دریافتند فرصت‌های استخدامی کمیاب و دستمزدها برای یک زندگی مستقل، ناچیز است. بدین ترتیب، ثبات مالی که روزگاری یک حق پایه محسوب می‌شد، امروزه به هدفی دوردست و بلندپروازانه بدل شده است.

در این میان، مسکن آشکارا بزرگ‌ترین سد در برابر استقلال آن‌هاست. چه در کلان‌شهرها و چه در شهرهای کوچک، بهای خرید و اجاره‌بها با سرعتی بسیار فراتر از دستمزدها تاخته است. خانه‌های ارزان‌قیمت که زمانی نخستین پله برای ورود به بازار ملک بودند، اکنون نیازمند درآمدی فراتر از توان اکثر جوانان است. برخلاف بحران‌های اقتصادی پیشین، این بار هزینه‌های مسکن همپای بی‌ثباتی‌های دیگر فروکش نکرده و نسل جوان را میان اجاره‌بهاهای کمرشکن و آرزوی دست‌نیافتنی تملک خانه، سرگردان رها کرده است. فقدان سقفی پایدار، باعث شده بسیاری احساس کنند باید سایر مراحل زندگی از ازدواج و فرزندآوری تا برنامه‌ریزی برای آینده را به زمان غیرمعلومی موکول کنند.

براساس این گزارش، آشفته‌بازار کار نیز مرهمی بر این زخم نیست. مشاغل رده پایین، حتی برای دانش‌آموختگان دانشگاهی، تحت تاثیر قراردادهای موقت، خودکارسازی و پیشروی پرشتاب هوش مصنوعی، به‌شدت متزلزل شده‌اند. این نااطمینانی برای کسانی که فاقد مدرک تحصیلی هستند نیز به همان اندازه سنگینی می‌کند. از سوی دیگر، هزینه‌های گزاف تحصیلات تکمیلی، دانشگاه را به یک ریسک مالی بزرگ تبدیل کرده است؛ تا جایی که بسیاری از جوانان در تردیدند که آیا در غیاب تضمینی برای اشتغال، زیر بار وام‌های سنگین دانشجویی رفتن، تدبیری خردمندانه است یا خیر؟

پیامد ناگزیر این شرایط، پناه بردن به محافظه‌کاری و پرهیز از ریسک است. امروزه بسیاری از جوانان به‌جای گام نهادن در مسیرهای جسورانه‌ شغلی، فعالیت‌های کارآفرینانه یا انتخاب سبک‌های متفاوت زندگی، به هر آنچه نشانی از امنیت دارد چنگ می‌زنند. همه‌گیری کووید۱۹ که در حساس‌ترین سال‌های رشد این نسل، تحصیل، روابط اجتماعی و نخستین تجربیات کاری آن‌ها را به آشوب کشید، این میل به پیش‌بینی‌پذیری و ثبات را دوچندان کرده است. در حالی که اقلیتی کوچک همچنان در پی ماجراجویی در دنیای فناوری، رمزارزها یا فضای مجازی هستند، اکثریت جوانان تنها در جست‌وجوی ثبات در ساختاری هستند که روزبه‌روز غیرقابل‌اعتمادتر جلوه می‌کند.

در افق بلندمدت، آینده حتی غبارآلودتر به نظر می‌رسد. بازنشستگی که روزگاری مرحله‌ای دور اما تضمین‌شده از زندگی بود، اکنون برای بسیاری از آمریکایی‌ها تنها یک فرض لرزان است. نگرانی از ناپایداری تأمین اجتماعی در کنار نوسانات بازارهای مالی، موجب شده معنای پس‌انداز بلندمدت در ذهن آن‌ها رنگ ببازد. علاوه بر این، تغییرات اقلیمی لایه‌ دیگری از اضطراب را بر این بستر افزوده و امید به کهنسالی امن و مرفه را سست کرده است؛ تا جایی که برخی به‌جای مدل‌های سنتی بازنشستگی، به ایده‌هایی چون خودکفایی روی آورده‌اند و «تاب‌آوری» را جایگزین «رفاه» کرده‌اند.

امروزه جغرافیا نیز به بخشی از محاسباتِ بقا بدل شده است. اگرچه مالکیت خانه همچنان یک رویاست، اما بسیاری از جوانان در تحقق آن در خاک آمریکا تردید دارند. مهاجرت که زمانی انتخابی حاشیه‌ای بود، اکنون به گزینه‌ای جدی تبدیل شده است؛ با این تصور که زندگی در جایی دیگر شاید ارزان‌تر، آرام‌تر و اجتماعی‌تر باشد. تنش‌های سیاسی و دغدغه‌های مربوط به حقوق مدنی و سلامت نیز این احساس را تقویت کرده است که شاید ثبات را باید در خارج از مرزهای آمریکا جست‌وجو کرد.

با وجود تمام این فشارها، روابط انسانی همچنان قلب تپنده‌ زندگی آن‌هاست. ازدواج و روابط عاطفی نه‌تنها مطلوب، بلکه به دلیل فراهم کردن حمایت روحی و امنیت مالیِ مشترک، «ضروری» تلقی می‌شود. با این حال، فرزندآوری بیش از پیش به کالایی لوکس بدل شده است؛ هزینه‌های گزاف مسکن، بهداشت و آموزش باعث شده است تا والد شدن، به‌جای آن‌که مرحله‌ای طبیعی از بلوغ باشد، امتیازی ویژه برای طبقه مرفه به نظر برسد.

براساس این گزارش، تصویر نهایی این نسل، نه پوچ‌گرایی است و نه طرد ارزش‌های اصیل؛ بلکه نوعی واقع‌گرایی تحمیل‌شده است. نسل Z رویای سنتی آمریکایی را رها نکرده است بلکه با تردید و احتیاط به آن می‌نگرد. نردبان سنتی رسیدن به ثبات هنوز پابرجاست، اما پله‌های آن لرزان و در حال فروپاشی به نظر می‌رسند. این نسل با بازنگری در فرضیات کهنه، نشان داده است که بی‌تفاوت نیست، بلکه هوشیار است؛ هوشیاری تلخی که می‌گوید برای ساختن آینده‌ای تاب‌آور، شاید باید تمام سیستم‌هایی را که زمانی آن رویا را ممکن می‌ساختند، از نو تعریف کرد.