حذف زاکانی یا دغدغه اصلاح قانون؟
شکل جدید قدرت طلبی/ تغییر قواعد بازی در میانهی بازی
خلاصه خبر
در سیاست، حذف معمولا با شعار حذف نمیآید؛ با اصلاح، بازنگری و ساماندهی وارد میشود. ماجرای تغییر قانون و نسبتدادنش به حذف علیرضا زاکانی از شهرداری تهران، اگر فقط در سطح اختلافات شخصی یا حتی عملکرد مدیریتی دیده شود، تصویر ناقصی می دهد. این اتفاق، نشانهی یک جابهجایی عمیقتر در منطق قدرت است؛ جایی که قانون دیگر داور بیطرف نیست، بلکه زبان رسمی نزاع است.نکتهی اول این است که شهرداری تهران دیگر یک نهاد اجرایی صرف نیست. در دو دههی اخیر، این جایگاه تبدیل به سکوی پرتاب سیاسی شده؛ از قالیباف تا زاکانی. هرکس تهران را در دست دارد، بالقوه یک بازیگر ملی است. پس حساسیت روی شهردار، حساسیت روی مدیریت شهر نیست، روی آیندهی سیاست است. وقتی زاکانی توانست با اقدامات پرسروصدا، روایت شهرداری متفاوت بسازد، از مدیریت مالی موفق تا پروژههای عمرانی و برقیسازی، عملا از یک مدیر به یک نماد تبدیل شد. نمادها برای عده ای خطرناکاست؛ چون قابل تکثیر و الهامبخشاند.نکتهی دوم، مسأله رقابت درونقدرت است، نه صرفا تقابل دولت و شهرداری. سادهسازی ماجرا به قالیباف و دولت پزشکیان در برابر زاکانی گمراهکننده است. آنچه میبینیم، بازچینی زمین بازی در داخل ساختار قدرت است. زاکانی نه بیرون از دایره است و نه کاملا در مرکز آن. همین موقعیت، او را برای برخی بازیگران غیرقابل پیشبینی میکند. سیاست، بیش از آنکه از رقیب بیرونی بترسد، از متحد غیرقابل پیشبینی میترسد!
نکتهی سوم، قانون اینبار نقش چکش را بازی میکند، نه ترازوی عدالت. تغییر قانون وقتی مسئلهدار میشود که اثر شخصی فوری دارد. وقتی کشور در حال دست وپنجه نرم کردن با مشکلات فراوان است و عموم مردم در وضعیت سخت اقتصادی هستند و ناگهان قانونگذار و قوه مجریه بی سروصدا از میان این همه قوانین مشکل دار که می تواند زندگی مردم را کمی بهتر کند دست به تغییر قانون این چنینی می زند، افکار عمومی احساس میکند قانون بهجای اینکه قاعدهای برای همه باشد، ابزاری برای حل یک مسئلهی خاص است. حتی اگر استدلال حقوقی قوی باشد، زمانبندی و جهتگیری، معنای سیاسی آن را تغییر میدهد. این همان لحظهای است که قانون از متن حقوق، وارد متن قدرت میشود.نکتهی چهارم، تجربه ثابت کرده است عملکرد مثبت الزاما سپر سیاسی نیست. یکی از خطاهای رایج در تحلیل سیاست داخلی ما در این چند سال این است که تصور میشود کار خوب کردن بهطور خودکار منجر به بقا میشود. تاریخ سیاسی نشان میدهد برعکس، گاهی عملکرد مؤثر، حذف را تسریع میکند؛ چون وزن سیاسی میآورد، مطالبه میسازد و نظم موجود را به چالش میکشد. در چنین ساختاری، مسئله این نیست که زاکانی چه کرده، بلکه این است که با آنچه کرده، چه کسی میتواند بشود!دو راه پیش روی منتقدان زاکانی وجود داشت یا ناچار بودند روایت و اقدامات را حذف کنند و یا نادیده بگیرند و به حاشیه ببرند، یا راوی را. اینبار، ابزار حذف، نه با شعار آمد، نه تقابل علنی؛ با ماسک قانون خودش را نشان داد.
این جنس از حذف، بیسروصداست، اما بیهزینه نیست؛ چون هر بار که قانون شبیه ابزار دیده میشود، اعتماد عمومی یک پله عقب مینشیند. و سیاست، بدون اعتماد، همیشه پرهزینهتر از آن است که روی کاغذ به نظر میرسد.در مورد تغییر قانون شهرداران ما با یک تصمیم صرفاً حقوقی یا مدیریتی یا چالش کشوری مواجه نیستیم؛ با تغییر قواعد بازی در میانهی بازی طرفیم.
21:46 - 1 دی 1404
نظرات کاربران









