گوگل چگونه گوگل شد؟
قدرتی که سالها در سکوت و میان خطوط کدها انباشته شده بود، سرانجام با تغییر بنیادین در نحوه دسترسی میلیاردها انسان به اطلاعات، زلزلهای در دنیای وب ایجاد کرد که حیات ناشران مستقل را به تار مویی بند کرده است.
خلاصه خبر
گروه علم و پیشرفت خبرگزاری فارس - ریشه این تحول عمیق را باید در بیش از ۱۰ سال پیش جستجو کرد، زمانی که این شرکت بزرگ تصمیم گرفت فناوریهای نوین را نه به عنوان یک قابلیت جانبی، بلکه به عنوان قلب تپنده آینده خود تعریف کند. خرید شرکت بریتانیایی دیپمایند در سال ۲۰۱۴، یکی از نخستین و مهمترین نشانههای این راهبرد کلان بود که در آن زمان تنها یک سرمایهگذاری پژوهشی ساده به نظر میرسید.در آن سالها تصور میشد که این معامله تنها برای پیشبرد دانش عمومی در محیطی مستقل انجام شده است، اما با گذشت زمان مرز میان پژوهشهای بنیادی و محصولات تجاری به کلی از میان رفت. نتایج این تحقیقات پیشرفته به تدریج وارد رگهای حیاتی سرویسهای اصلی این شرکت شد و همه چیز را از پایه تغییر داد.بخشهای مختلفی نظیر جستجو، ترجمه، تبلیغات و دستیارهای هوشمند، همگی میزبان الگوریتمهایی شدند که با تکیه بر حجم بیسابقهای از دادهها آموزش دیده بودند. این دادهها به طور مستقیم از رفتار روزمره میلیاردها کاربر در سراسر جهان استخراج میشد و به ماشینها قدرت یادگیری بیپایانی میبخشید.این شرکت با هوشمندی تمام، هوش مصنوعی را به لایههای زیرین خدمات خود تزریق کرد تا تجربهای متفاوت برای کاربران رقم بزند. این حرکت آرام اما پیوسته، زمینهساز تغییری شد که در بهار سال ۲۰۲۴، جهان دیجیتال را با واقعیتی نوین روبرو ساخت که دیگر راه بازگشتی از آن وجود نداشت.
دادههای کاربران موتور محرک زیرساختهای محاسباتی شد
در مسیر این تحول بزرگ، ۲ عامل کلیدی یعنی دسترسی به دادههای انبوه و توان محاسباتی خیرهکننده به طور همزمان رشد کردند و قدرتی بیرقیب پدید آوردند. این شرکت نه تنها به دادههای جستجو، مرور وب، ویدیو و نقشه دسترسی داشت، بلکه با توسعه اندروید و مرورگر کروم، نفوذ خود را در لایههای عمیق زندگی دیجیتال کاربران تثبیت کرد.خرید فیتبیت در سال ۲۰۱۹، دامنه این دسترسی را به دادههای حساس مرتبط با سلامت و فعالیتهای بدنی کاربران گسترش داد.این معامله از همان ابتدا با حساسیت شدید نهادهای نظارتی همراه بود، چرا که نشاندهنده اشتهای سیریناپذیر این غول فناوری برای بلعیدن اطلاعات در تمامی ابعاد بود. به موازات این جمعآوری داده، زیرساختهای محاسباتی اختصاصی موسوم به تی پی یو و شبکهای گسترده از مراکز داده پیشرفته توسعه یافتند. این امکانات سختافزاری، آموزش مدلهایی را ممکن کرد که برای بسیاری از رقبا از نظر هزینه و مقیاس کاملاً دستنیافتنی و دور از ذهن بود.ترکیب این ۲ قدرت یعنی دادههای بیکران و موتورهای محاسباتی قدرتمند، مزیتی ساخت که تقلید از آن برای هر رقیب دیگری تقریباً غیرممکن به نظر میرسید. این قدرت در سکوت کامل رشد کرد و به تدریج به ابزاری تبدیل شد که میتوانست معادلات حاکم بر اقتصاد اطلاعات را به نفع یک بازیگر واحد تغییر دهد.
خلاصههای هوشمند رابطه سنتی وب را دگرگون کرد
ورود مدلهای مولد به جریان اصلی جستجو، نقطه عطفی بود که رابطه سنتی میان کاربران، موتور جستجو و وبسایتهای تولیدکننده محتوا را به کلی دگرگون ساخت. زمانی که قابلیت ای آی اورویوز به نتایج افزوده شد، کاربران دیگر نیازی به کلیک بر روی پیوندها و بازدید از سایتهای مختلف برای یافتن پاسخهای خود نداشتند.پاسخهایی که پیشتر در میان صفحات وب پراکنده بودند، حالا در قالب خلاصههایی فشرده و تولید شده توسط ماشین در بالاترین بخش صفحه نمایش داده میشدند.برای کاربر عادی این اتفاق به معنای صرفهجویی در زمان بود، اما برای ناشرانی که سالها بر ترافیک ارجاعی تکیه داشتند، این تحول به مثابه یک بحران بزرگ بود.پژوهشگران نشان دادند که پس از فعال شدن این قابلیتها، بازدید بسیاری از وبسایتهای مستقل به شدت کاهش یافته است. این افت ناگهانی ترافیک نه تنها درآمد تبلیغاتی این رسانهها را هدف قرار داد، بلکه امکان ادامه حیات و فعالیت بسیاری از کسبوکارهای محتوایی را با تهدیدی جدی مواجه کرد.این تغییر در واقع معادله قدیمی وب را که بر اساس همکاری متقابل بود به هم زد و موتور جستجو را از یک هدایتکننده به یک مصرفکننده و بازتوزیعکننده نهایی تبدیل کرد. در این ساختار جدید، تولیدکننده اصلی محتوا کمترین بهره را از تلاش خود میبرد، در حالی که سکوی توزیع، تمام توجه و زمان کاربر را به خود اختصاص میداد.
اعتراض ناشران علیه بهرهکشی ماشینی بالا گرفت
در ماههای پس از این تغییر، صدای اعتراضها از گوشه و کنار جهان بلند شد و ناشران مستقل علیه این شیوه جدید واکنش نشان دادند. گروههایی از ناشران مستقل در اروپا اعلام کردند که محتوای آنها بدون اجازه و رضایتشان برای آموزش و تولید پاسخهای هوش مصنوعی مورد استفاده قرار میگیرد.مسئله اصلی فراتر از استفاده صرف بود و به انتخابهای اجباری مربوط میشد که این شرکت پیش روی ناشران قرار داده بود. اگر ناشری نمیخواست محتوایش در خلاصههای هوشمند ظاهر شود، عملاً باید از نتایج جستجو حذف میشد که این به معنای خودکشی رسانهای و دیده نشدن توسط کاربران بود.این اعتراضات گسترده در نهایت منجر به ثبت شکایتهای رسمی در کمیسیون اروپا شد که در آنها به موقعیت مسلط و انحصاری این شرکت اشاره شده بود. شاکیان تأکید داشتند که گوگل با اتکا به موقعیت مسلط خود، شرایطی ناعادلانه را تحمیل کرده است که رقابت سالم را تضعیف نموده و جریان درآمدی ناشران را به شدت تهدید میکند.رسانههای بینالمللی نیز به طور گسترده به این موضوع پرداختند و آن را یکی از بزرگترین چالشهای اخلاقی و حقوقی در عصر هوش مصنوعی توصیف کردند. بحث بر سر این بود که آیا یک شرکت مجاز است از ثمره تلاش دیگران برای تقویت سیستمهای خود استفاده کند و در عین حال راه ارتباطی آنها با مخاطب را مسدود نماید.
نهادهای نظارتی پرونده قدرت خاموش را گشودند
با بالا گرفتن اعتراضها، ماجرا از یک اختلاف تجاری ساده فراتر رفت و پای نهادهای رقابتی در ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا به میان آمد.نهادهای ناظر با چارچوبهای حقوقی متفاوت، شروع به بررسی ابعاد مختلف این تحول و تأثیر آن بر بازار آزاد و جریان اطلاعات کردند.در ایالات متحده، پروندههای قدیمی در حوزه جستجو و تبلیغات با لایههای جدیدی از نگرانیهای مرتبط با هوش مصنوعی گره خورد و ابعاد پیچیدهتری یافت. در بریتانیا نیز سازمان رقابت و بازارها بررسیهای دقیقی را درباره جایگاه راهبردی این شرکت و تأثیر قابلیتهای نوین بر کسبوکارهای کوچک آغاز کرد.گزارشهای منتشر شده از این بررسیها نشان دادند که تمرکز تنها بر یک محصول خاص نیست، بلکه بر الگوی کلی رفتاری است که قدرت را قبضه میکند.این شرکت با کنترل همزمان دادهها، توان محاسباتی و شبکه توزیع، عملاً به حاکم مطلق فضای دیجیتال تبدیل شده است که قوانین را خودش تعیین میکند.برخی اقتصاددانان این وضعیت را قدرت خاموش نامیدهاند، قدرتی که لزوماً با افزایش قیمتها دیده نمیشود بلکه با تغییر بنیادین قواعد بازی اعمال میگردد. این نوع انحصار نوین، رقابت را نه در قیمت، بلکه در دسترسی به فرصتها از بین میبرد و اجازه رشد به بازیگران جدید را در نطفه خفه میکند.
تیمهای کوچک تولید محتوا قربانی تغییرات شدند
در میان هیاهوی بحثهای حقوقی و فنی، تأثیرات انسانی این ماجرا اغلب در سایه قرار میگرفت و کمتر به آن توجه میشد. پشت هر نموداری که کاهش ترافیک وب را نشان میداد، تیمی از روزنامهنگاران و نویسندگان قرار داشتند که آینده شغلیشان به این اعداد وابسته بود.رسانههای محلی و تخصصی که سالها برای تولید محتوای ارزشمند تلاش کرده بودند، اکنون خود را در برابر دیواری بلند از الگوریتمها میدیدند.آنها با واقعیتی روبرو بودند که در آن زحماتشان توسط ماشین بلعیده میشد و کاربر پیش از آنکه به منبع اصلی برسد، پاسخ را دریافت میکرد.برخی از این ناشران در مصاحبههای خود توضیح دادند که حتی کوچکترین تغییر در الگوریتمها میتواند توازن مالی آنها را به هم ریخته و منجر به تعدیل نیرو شود. ظهور لایه جدید پاسخهای هوشمند، ضربهای بود که جبران آن برای رسانههای کوچک بسیار دشوار و در برخی موارد غیرممکن به نظر میرسید.این وضعیت نشاندهنده یک نابرابری عمیق در عصر جدید است که در آن قدرتهای بزرگ فناوری میتوانند با یک تغییر کد، سرنوشت هزاران نفر را تغییر دهند. قربانیان این مسیر، کسانی هستند که وب را با محتوای خود غنی کردهاند اما اکنون در نظم جدید، جایی برای دیده شدن و کسب درآمد عادلانه ندارند.
شرکت هدف خود را بهبود تجربه کاربری نامید
در مقابل تمامی این انتقادها، مدیران ارشد این شرکت همواره بر یک موضع واحد پافشاری کرده و آن را در بیانیههای رسمی خود تکرار نمودهاند. آنها معتقدند که هدف اصلی از تمامی این تغییرات، بهبود تجربه کاربران و ارائه پاسخهای دقیقتر و سریعتر به پرسشهای آنها در فضای وب است.در این روایت رسمی، وب همچنان به عنوان بخش مهمی از اکوسیستم اطلاعاتی توصیف میشود که این قابلیتهای جدید تنها مکمل آن هستند. همچنین به سرمایهگذاریهای گوگل در حمایت از رسانهها و ناشران اشاره شده است تا نشان داده شود که این شرکت به دنبال نابودی آنها نیست.اما منتقدان سرسخت این رویکرد معتقدند که نیتهای اعلام شده لزوماً اثرات مخرب واقعی این اقدامات را در دنیای بیرون خنثی نمیکند.وقتی یک بازیگر همزمان هم دروازهبان ورود کاربران است و هم خودش پاسخ تولید میکند، مرز میان خدمترسانی و سلطهگری به شدت مخدوش و ناپدید میشود.این تضاد میان روایت رسمی شرکت و واقعیت موجود در بازار، هسته اصلی تنشهایی است که در سالهای اخیر به اوج خود رسیده است. بحث اصلی اینجاست که آیا پیشرفت فناوری باید به قیمت نابودی زیرساختهای انسانی تولید دانش تمام شود یا راهی برای همزیستی مسالمتآمیز میان این دو وجود دارد.
قانونگذاران به دنبال مهار قدرت هوش مصنوعی هستند
سال ۲۰۲۵ را میتوان اوج تنشهای سیاسی و حقوقی بر سر تنظیمگری هوش مصنوعی در ساختار جستجو دانست. قانونگذاران در اتحادیه اروپا که پیشتر با قوانین بازارهای دیجیتال تلاش کرده بودند قدرت پلتفرمها را مهار کنند، اکنون با چالشی نوین روبرو هستند.این چالش تنها مربوط به حوزه رقابت اقتصادی نیست، بلکه مستقیماً با آینده اطلاعرسانی عمومی و آزادی بیان در جوامع دموکراتیک گره خورده است. در جلسات استماع پارلمانی، بارها این پرسش مطرح شد که آیا قوانین فعلی برای مقابله با قدرت مبتنی بر دادههای عظیم کافی و کارآمد هستند یا خیر.برخی از پیشنهادهای مطرح شده شامل الزام شرکتها به شفافیت کامل در نحوه استفاده از محتوای دیگران برای آموزش مدلهای ماشینی است. همچنین ایجاد گزینههای واقعی برای ناشران به گونهای که مجبور نباشند میان دیده شدن و بهرهکشی یکی را انتخاب کنند، از دیگر موارد مورد بحث در محافل سیاسی است.این فشار سیاسی نشاندهنده بیداری جوامع در برابر قدرت بیحد و حصر شرکتهای فناوری است که سعی دارند تمام ابعاد زیست دیجیتال را کنترل کنند. نتیجه این چالشهای سیاسی تعیین خواهد کرد که آیا اینترنت در آینده فضایی برای تنوع آرا باقی میماند یا به انحصار چند ماشین بزرگ در میآید.
نظم جدید وب بر پایه انحصار دادهها شکل گرفت
در پایان این بازه زمانی پرالتهاب، هنوز برنده و بازنده قطعی این نبرد بزرگ مشخص نشده است اما یک واقعیت کاملاً عیان به نظر میرسد. معادله قدیمی وب که بر پایه ارجاع و کلیک بنا شده بود دیگر کار نمیکند و جای خود را به ساختاری کاملاً دادهمحور و انحصاری داده است.رابطهای که سالها توازن نسبی میان تولیدکننده و توزیعکننده را حفظ کرده بود، اکنون به نفع بازیگری تغییر یافته که تمامی نقشها را همزمان ایفا میکند. این ساختار جدید باعث شده تا رقابت در نطفه خفه شود و بازیگران کوچکتر عملاً راهی برای ابراز وجود در این فضای نوین نداشته باشند.برای کاربران عادی این تغییرات تنها در قالب پاسخهای سریعتر و خلاصهتر جلوه میکند که شاید در نگاه اول بسیار جذاب و مفید باشد. اما پرسش اصلی این است که اگر تولیدکنندگان محتوا از بین بروند، این ماشینها در آینده قرار است از چه منبعی برای تولید پاسخهای خود استفاده کنند.پاسخ به این پرسش حیاتی نه تنها آینده یک شرکت بزرگ فناوری، بلکه مسیر دسترسی عمومی به اطلاعات در دهههای آینده را رقم خواهد زد. ما در حال حاضر در دورانی به سر میبریم که قواعد بازی به طور کامل در حال بازنویسی است و نتیجه آن بر زندگی تمامی ساکنان کره زمین اثر خواهد گذاشت.
آینده اطلاعات در گرو تصمیمات اتاقهای دادگاه است
گزارش این تحولات نشان میدهد که ما با یک داستان ساده درباره پیشرفت فناوری روبرو نیستیم، بلکه شاهد یک جابهجایی عظیم در توازن قدرت جهانی هستیم.این تغییر که در لایههای پنهان کدها شکل گرفته است، اکنون به مرکز توجه جدی سیاستگذاران و حقوقدانان در سراسر جهان تبدیل شده است.فراز و فرود این مسیر طولانی به ما میآموزد که در عصر هوش مصنوعی، انحصار میتواند چهرهای بسیار متفاوت و فریبنده به خود بگیرد. شکلی از قدرت که نه با دیوارهای فیزیکی، بلکه با لایههای بیپایان داده و تصمیمات طراحی در واسطهای کاربری اعمال میشود و به خورد مخاطب میرود.این روایت هنوز به پایان نرسیده است و بخشهای مهمی از آن در اتاقهای دادگاه و جلسات قانونگذاری در حال نگارش است. تصمیماتی که در ماههای آینده گرفته میشود، مشخص خواهد کرد که آیا این قدرت خاموش مهار میشود یا به عنوان یک واقعیت گریزناپذیر در زندگی ما تثبیت میگردد.در نهایت آنچه اهمیت دارد حفظ تنوع و استقلال در تولید دانش و اطلاعات است تا ماشینها به تنها راویان حقیقت در دنیای ما تبدیل نشوند.آینده وب و اطلاعرسانی در گروی یافتن راهی است که در آن نوآوریهای هوش مصنوعی منجر به خاموش شدن صداهای انسانی و رسانههای مستقل نگردد.#هوش_مصنوعی#جستجوی_گوگل#انحصار_دیجیتا#حق_انتشار#آینده_وب
20:59 - 1 دی 1404
نظرات کاربران









